سام محمدپور؛ یونس شکرخواه
چکیده
کاربرد نظریه برجستهسازی در پنجاهسالگی خود بسیار فراگیرتر از گذشته شده است و امروزه میتوان آن را به دو شاخه اصلی برجستهسازی سنتی و مدرن تقسیم کرد. بر اساس نظریه برجستهسازی، احزاب سیاسی با بهرهگیری از ابزار رسانهای و بازاریابی سیاسی قادرند توجهات را به موضوعات مورد نظر خود معطوف سازند. برای مدتهای طولانی، مفروضات اصلی ...
بیشتر
کاربرد نظریه برجستهسازی در پنجاهسالگی خود بسیار فراگیرتر از گذشته شده است و امروزه میتوان آن را به دو شاخه اصلی برجستهسازی سنتی و مدرن تقسیم کرد. بر اساس نظریه برجستهسازی، احزاب سیاسی با بهرهگیری از ابزار رسانهای و بازاریابی سیاسی قادرند توجهات را به موضوعات مورد نظر خود معطوف سازند. برای مدتهای طولانی، مفروضات اصلی نظریه برجستهسازی حول محور روزنامهها و شبکههای رادیویی و تلویزیونی -به عنوان رسانههای جمعی فراگیر- تنظیم شده بود. با گسترش فناوریهای ارتباطی و ظهور شبکههای اجتماعی، نقش تعیینکننده رسانههای سنتی در انتخابات به چالش کشیده شده است و امروزه احزاب سیاسی به منظور برجستهسازی مواضع و برنامههای خود به دنبال استفاده و حضور هرچه بیشتر در شبکههای اجتماعی هستند. در این راستا، پژوهش حاضر با بهرهمندی از مباحث نظریه برجستهسازی و بررسی رفتار رسانهای احزاب بریتانیایی در دو انتخابات عمومی 2015 و 2017، در صدد پاسخ به این پرسش بود که گرایش احزاب بریتانیا به استفاده از رسانههای مختلف در دو انتخابات مذکور چگونه بوده است. یافتههای پژوهش، با تکیه بر یافتهها و نتایج مهمترین سازمانهای آماری بریتانیا و جهان نشان داد که انتخابات عمومی 2015 و 2017 بریتانیا، به ترتیب نقطه عطف و نقطه اوجی در گرایش احزاب بریتانیایی به شبکههای اجتماعی به عنوان ابزار برجستهسازی در دوران مدرن بوده است. بر این اساس، به نظر میرسد شبکههای اجتماعی با پایان دادن به دههها سلطه روزنامهها و شبکههای تلویزیونی، در حال مطرح شدن به عنوان رسانههای تعیینکننده در کارزارهای انتخاباتی هستند.
سیاوش صلواتیان؛ مصیب علی اکبرزاده آرانی؛ عباس ناصری طاهری
چکیده
هدف این مقاله مطالعه تطبیقی عملکرد رسانههای جمعی در جریان خبریای است که رسانههای اجتماعی پیرامون خبر فوت مرتضی پاشایی ایجاد کردند. 9 سایت خبری یا خبرگزاری برتر انتخاب و مطالب آنها در سه بازه زمانی پیش از فوت، از زمان فوت تا تشییع و هفته پس از تشییع تحلیل شد. همچنین نیمصفحه اول 24 روزنامه پرتیراژ کشور بررسی شد. از بین بخشهای ...
بیشتر
هدف این مقاله مطالعه تطبیقی عملکرد رسانههای جمعی در جریان خبریای است که رسانههای اجتماعی پیرامون خبر فوت مرتضی پاشایی ایجاد کردند. 9 سایت خبری یا خبرگزاری برتر انتخاب و مطالب آنها در سه بازه زمانی پیش از فوت، از زمان فوت تا تشییع و هفته پس از تشییع تحلیل شد. همچنین نیمصفحه اول 24 روزنامه پرتیراژ کشور بررسی شد. از بین بخشهای خبری صداوسیما نیز پنج بخش خبری و شبکههای ماهوارهای خبری، بیبیسی فارسی، منوتو و صدای آمریکا به روش نمونهگیری هدفمند انتخاب شدند. سپس روند جریانسازی خبری استخراج و اقدامات هر یک از رسانهها در مقاطع مختلف این جریان خبری مشخص گردید. برای تحلیل دادهها از دو روش تحلیل مضمون برای شناسایی مضامین و از روش تحلیل محتوای کمی برای شمارش واحدهای موجود در متن پیامها استفاده شد. بر اساس یافتههای این پژوهش سبقت رسانههای اجتماعی بر رسانههای جمعی در این جریانسازی خبری مشهود است. در موج اول، رسانههای اجتماعی پیشتاز بودند. در موج دوم، رسانههای جمعی سعی کردند، عقبافتادگی خود را از این حجم عظیم خبری جبران کنند و بهسرعت وارد شده و تلاش نمودند با موج اول همراهی کنند. اما سرعت حوادث باعث میشود ابتکار عمل از دست رسانههای جمعی خارجشده و هیچ رسانهای نتواند در موج سوم به مدیریت مطلوب جریان خبری خود بپردازد. موج تولید محتوا در شبکههای اجتماعی، رسانههای جمعی را غافلگیر میکند و سایتهای خبری با پوشش همهجانبه خبری موضوع پاشایی، بیش از اینکه به فکر جهتدهی به افکار عمومی باشند، به فکر جذب یا نگهداشتن مخاطبان خود هستند.