امیر محمد قدسی؛ سید جمال الدین اکبرزاده جهرمی
چکیده
اگرچه، گفتوگو و مباحثه مستدل و آزادانه که به شکلگیری افکار عمومی بینجامد، مشخصه نظریه حوزه عمومی هابرماس است؛ اما در توئیتر فارسی به علت خوشهای شدن کاربران و مواجهه آنها با افکار و عقاید مشابه، گفتوگو و تضارب آرا کمتر پدید خواهدآمد. هدف از انجام این پژوهش شناسایی و بررسی ویژگیها و مشخصههای منحصربهفرد کاربرانی است که ...
بیشتر
اگرچه، گفتوگو و مباحثه مستدل و آزادانه که به شکلگیری افکار عمومی بینجامد، مشخصه نظریه حوزه عمومی هابرماس است؛ اما در توئیتر فارسی به علت خوشهای شدن کاربران و مواجهه آنها با افکار و عقاید مشابه، گفتوگو و تضارب آرا کمتر پدید خواهدآمد. هدف از انجام این پژوهش شناسایی و بررسی ویژگیها و مشخصههای منحصربهفرد کاربرانی است که در میان قطبهای اصلی شبکه توئیتر فارسی توزیع شده و کار تسهیلگری ارتباط و فراهم آوردن زمینه گفتوگو میان قطبهای شبکه را انجام میدهند. برای تحقق این هدف ابتدا از طریق بهینهسازی معیارهای مرکزیت، واسطهگران (بروکرها) را شناسایی و سپس با کدگذاری توئیتهای آنان براساس رویکرد تحلیل گفتمان انتقادی رسانههای اجتماعی، کردارها و گفتارهای خاص آنها را تعیین نمودیم. در پایان و در بخش نتیجهگیری، تشابه گفتارها و کردارهای بروکرها را با نظریه کنش ارتباطی هابرماس نشانداده و استنباط نمودیم، کاربرانی ویژگیهای مد نظر نظریه کنش ارتباطی را دارا هستند که در میانه جریان ارتباطی و مرتبط با سایر خوشهها قرار دارند و در قامت واسطهگر یا تسهیلگر ارتباطی ظاهر میشوند، نه آنهایی که در خوشههای مجزا و بدون ارتباط با دیگر بخشهای شبکه قرار میگیرند.
سها صالح؛ علیرضا حدادی
چکیده
رسانه بهمثابه قالبی برای استقبال از تکنولوژی، با تبدیل جوامع به جامعۀ شبکهای مجازی، مجدداً امید دیرینۀ حمل فاصله دولت-ملت را احیا کرده و بسیاری معتقدند شبکههای اجتماعی همچون توئیتر، تکوین حوزه عمومی در نقد قدرت سیاسی را محقق نمودهاند. پژوهش حاضر در پارادایم علوم میانرشتهای و با روش علوم اجتماعی رایانشی، به بررسی شبکۀ روابط ...
بیشتر
رسانه بهمثابه قالبی برای استقبال از تکنولوژی، با تبدیل جوامع به جامعۀ شبکهای مجازی، مجدداً امید دیرینۀ حمل فاصله دولت-ملت را احیا کرده و بسیاری معتقدند شبکههای اجتماعی همچون توئیتر، تکوین حوزه عمومی در نقد قدرت سیاسی را محقق نمودهاند. پژوهش حاضر در پارادایم علوم میانرشتهای و با روش علوم اجتماعی رایانشی، به بررسی شبکۀ روابط اجتماعی موجود در توئیتر کاربران ایرانی پرداخته و تحقق حوزۀ عمومی را مورد واکاوی قرار داده است. جمعبندی پژوهش حاضر آنکه بستر توئیتر اگرچه بالقوه چنین امکانی را میسّر نموده، اما رصد کنشگری بازیگران فعال، حاکی از عدم نضج حوزۀ عمومی در جامعۀ ایرانی بوده و تنها میتوان از هموفیلی سیاسی درون اجتماعات پراکنده سخن گفت. آنچه میتواند از مسیر تکنولوژی روزنۀ تغییری در این فضای انسانی به وجود آورد، کاربران پل در توئیتر و رابطان میان اتاقهای اکو هستند که نقش ایشان در رویدادهای مرتبط با شهادت سردار سلیمانی بهروشنی تبیین و الگوی متغیرهای کیفی آن احصا شده است.
سیدوحید عقیلی؛ طاهر روشندل اربطانی؛ محمدمهدی فرجیان
چکیده
این پژوهش به بررسی نقش انتخاباتی رسانههای اجتماعی پرداخته است. پژوهش حاضر بهروش تلفی انجام شده. بدینترتیب که ابتدا با مصاحبه عمیق با تعدادی از خبرگان گویههای پژوهش استخراج شده و سپس در یک پنل خبرگانی، نظر خبرگان در خصوص این گویهها اخذ شده. نهایتا این فرایند تا رسیدن به اشباع ادامه یافته است. خبرگان حاضر در این پژوهش معتقدند که ...
بیشتر
این پژوهش به بررسی نقش انتخاباتی رسانههای اجتماعی پرداخته است. پژوهش حاضر بهروش تلفی انجام شده. بدینترتیب که ابتدا با مصاحبه عمیق با تعدادی از خبرگان گویههای پژوهش استخراج شده و سپس در یک پنل خبرگانی، نظر خبرگان در خصوص این گویهها اخذ شده. نهایتا این فرایند تا رسیدن به اشباع ادامه یافته است. خبرگان حاضر در این پژوهش معتقدند که رسانههای اجتماعی واجد ویژگیهای فراهم آوردن فضای چندصدایی، رسمیت پایینتر نسبت به رسانههای رسمی، تریبون یافتن افراد مختلف، امکان شنیده شدن و دیده شدن نگاههای فراوان و متکثر و نیز ماهیت تعاملی هستند و نیز معتقدند رسانههای اجتماعی در نقش سیاسی رسانه و در انتخابات بتدریج جایگزین رسانههای سنتی خواهند شد. ایشان معتقدند مشکلاتی از قبیل مخدوش بودن اعتبار منبع و یا نقش توزیعکنندگی صرف، با ظهور گروهها و افراد ذیصلاح که نقش مرجعیت فکری ایفا خواهند کرد، بتدریج حل خواهد شد. همچنین این رسانهها میتوانند در قامت حوزه عمومی هابرماس ایفای نقش کنند.
محمد امین قانعیراد؛ علی جنادله
چکیده
پیدایش اینترنت به عنوان یک تکنولوژی نوین ارتباطی، مباحث مهم و متفاوتی را در خصوص نسبت این تکنولوژی با حوزه عمومی به همراه داشته است. در این مقاله سعی شد بر مبنای حوزه عمومی مورد نظر هابرماس، با طرح چهار سؤال اساسی در خصوص امکان یا امتناع شکل گیری حوزه عمومی در فضای مجازی با روش مرور سیستماتیک به مطالعه دیدگاههای مطرح شده در این ...
بیشتر
پیدایش اینترنت به عنوان یک تکنولوژی نوین ارتباطی، مباحث مهم و متفاوتی را در خصوص نسبت این تکنولوژی با حوزه عمومی به همراه داشته است. در این مقاله سعی شد بر مبنای حوزه عمومی مورد نظر هابرماس، با طرح چهار سؤال اساسی در خصوص امکان یا امتناع شکل گیری حوزه عمومی در فضای مجازی با روش مرور سیستماتیک به مطالعه دیدگاههای مطرح شده در این زمینه پرداخته شود. براساس این مطالعه، در مجموع سه دیدگاه امکان، امتناع و مشروط بودن شکلگیری حوزه عمومی مجازی را میتوان از هم متمایز کرد. برآیند این سه دیدگاه این است که با وجود برخی ظرفیتهای فضای مجازی برای شکلگیری حوزه عمومی، همچنان چالشهای مهمی از جمله شکاف دیجیتال، قطبی بودن و چندپارهگی در فضای مجازی، ناشناس بودن، و در نهایت سست شدن پیوندهای اجتماعی واقعی وجود دارد. همچنین مطالعه دقیقتر نسبت فضای مجازی با حوزه عمومی نیازمند اجتناب از جبرگرایی تکنولوژیک و در نظر گرفتن زمینه نهادی و اجتماعی و مطالعه مقایسهای در زمینههای اجتماعی و نهادی مختلف است.