سمیه رستگاری؛ عبدالرضا نواح؛ عزیز حزباوی
چکیده
سواد رسانهای لازمه عصر ارتباطات برای پرورش شهروندانی آگاه و فعال است. قدرت نقد رسانهها، مهارت در تولید محتوا، دسترسی عادلانه به رسانهها و توانایی کنترل مصرف رسانهای همگی در گرو داشتن سواد رسانهای است. سواد رسانهای به شهروندان کمک میکند که به پیامهای دریافتی از رسانهها دیدی نقادانه داشته و داشتن سهمی از فضای رسانهای ...
بیشتر
سواد رسانهای لازمه عصر ارتباطات برای پرورش شهروندانی آگاه و فعال است. قدرت نقد رسانهها، مهارت در تولید محتوا، دسترسی عادلانه به رسانهها و توانایی کنترل مصرف رسانهای همگی در گرو داشتن سواد رسانهای است. سواد رسانهای به شهروندان کمک میکند که به پیامهای دریافتی از رسانهها دیدی نقادانه داشته و داشتن سهمی از فضای رسانهای را حق خود بدانند و در رد یا قبول پیامهایی که به آنها عرضه میشود و سود و ضررشان آگاه گردند. پژوهش حاضر با هدف بررسی پیامدهای جامعهشناختی سواد رسانهای بر آگاهی از حقوق شهروندی و دموکراسیخواهی (در بین شهروندان 18 سال به بالای شهر اهواز) انجامشده است. نوع پژوهش کاربردی و ماهیت آن توصیفی- تحلیلی بوده است. در این پژوهش از روش پیمایشی و از پرسشنامه محقق ساخته استفادهشده است. جامعه آماری جمعیت 18 سال به بالای ساکن شهر اهواز به تعداد 780728 نفر بوده و حجم نمونه بر اساس فرمول کوکران برابر 392 نفر برآورد شده است. یافتههای تحقیق نشان میدهد که میزان سواد رسانهای شهروندان شهر اهواز در حد متوسط است. بین متغیر سواد رسانهای بهعنوان متغیر مستقل و آگاهی از حقوق شهروندی و دموکراسیخواهی بهعنوان متغیرهای وابسته رابطه معنیداری مشاهده شد؛ یعنی با افزایش سواد رسانهای، میزان متغیرهای وابسته نیز افزایش مییابد.
نصرت اله نعمتی فر؛ حسن خجسته باقر زاده؛ هاجر کاظمی
چکیده
هدف این پژوهش شناسایی و تحلیل سواد رسانهای کاربران رسانههای اجتماعی بامطالعه موردی تلگرام است. دادههای پژوهش در میان کاربران در رسانه اجتماعی تلگرام با استفاده از پرسشنامه محقق ساخته با بیست چهار گویه در زمینه سواد رسانهای گرداوری شدند. تجزیهوتحلیل اطلاعات در دو سطح آمار توصیفی و استنباطی، صورت گرفته است. نتایج پژوهش نشان ...
بیشتر
هدف این پژوهش شناسایی و تحلیل سواد رسانهای کاربران رسانههای اجتماعی بامطالعه موردی تلگرام است. دادههای پژوهش در میان کاربران در رسانه اجتماعی تلگرام با استفاده از پرسشنامه محقق ساخته با بیست چهار گویه در زمینه سواد رسانهای گرداوری شدند. تجزیهوتحلیل اطلاعات در دو سطح آمار توصیفی و استنباطی، صورت گرفته است. نتایج پژوهش نشان داد، میانگین شاخصهای بررسیشده سطح سواد رسانهای کاربران از نمره 20 به ترتیب برابر است با تحلیل پیام (355/12)، حقیقتجویی پیام (299/12)، خودنظم دهی (676/11)، تفسیر پیام (535/11)، کنجکاوی (146/10)، توضیح (131/10) که درمجموع سواد رسانهای کاربران رسانه اجتماعی برابر (357/11) است. همچنین سطح سواد رسانهای در جنسیت کاربران یکسان نبود. علاوه بر این تفاوت معناداری بین تحصیلات و حوزه رشته تحصیلی و نوع دانشگاه کاربران با سطح سواد رسانهای آنها وجود داشت. نتایج دیگر پژوهش رابطه مستقیمی (مثبت) بین سن کاربران با سطح سواد رسانهای آنها و رابطه معکوسی (منفی) بین میزان استفاده از رسانهای اجتماعی و سواد رسانهای کاربران وجود داشت. همچنین با توجه به آزمون رگرسیون همزمان دو متغیر تحصیلات به میزان (217/0) و میزان استفاده از تلگرام (586/0-) تبیینکننده سواد رسانهای بودند. درنهایت سطح سواد رسانهای در رسانههای اجتماعی (رسانه اجتماعی تلگرام) در بین کاربران در حد متوسط، حدود 567/0 درصد است.
سیدعماد حسینی؛ شهاب اسفندیاری؛ مرضیه پیراوی ونک؛ سناء شایان
چکیده
در دهۀ پنجاه میلادی، فیلمهای متمایز غیرغربی، توجه بسیاری از مردم جهان را به خود جلب کرد. ازآنپس، رویکردهای مطالعاتی متفاوتی برای شناخت و تحلیل این فیلمها و نیز مقاومت در برابر سینمای غرب به وجود آمد، ازجمله میتوان به «سینمای سوم»[1]، «سینمای دیاسپوریک»[2]، «سینمای پسااستعماری»[3]، «نظریۀ امپریالیسم رسانهای»[4] ...
بیشتر
در دهۀ پنجاه میلادی، فیلمهای متمایز غیرغربی، توجه بسیاری از مردم جهان را به خود جلب کرد. ازآنپس، رویکردهای مطالعاتی متفاوتی برای شناخت و تحلیل این فیلمها و نیز مقاومت در برابر سینمای غرب به وجود آمد، ازجمله میتوان به «سینمای سوم»[1]، «سینمای دیاسپوریک»[2]، «سینمای پسااستعماری»[3]، «نظریۀ امپریالیسم رسانهای»[4] و... اشاره کرد. نگارندگان معتقدند این رهیافتها در طی زمان، با توجه به تغییرات سیاسی، اقتصادی، ارتباطی بهخصوص بالا رفتن سواد رسانهای[5]، ایجاد و گسترش شبکههای توزیع رسانهای و... دیگر آن کارآمدی سابق را ندارند. در این مقاله کوشش شده با مرور و کنکاش در این رویکردها، آنها را نقد، و با بررسی وضع موجود در جریانهای مختلف مطالعات سینمایی، لزوم بازاندیشی در این رویکردها را تبیین کنیم. در این پژوهش نظری، که با روش مونتاژ و با استفاده از منابع کتابخانهای صورت گرفته، در پی آنیم که لزوم عبور از دوقطبی رایج غرب/دیگری[6] را که مبنای نظری جریانهای پیشین مقاومت در برابر غرب در طول تاریخ سینما است، یادآوری کنیم و نشان دهیم غربیزدایی مطالعات فیلم[7] بهعنوان روشی نوخاسته برای مقاومت در برابر سینمای غرب چگونه هدف خود را مرکززدایی[8] از غرب قرار داده است نه طرد غرب یا جابهجایی مرکزها. با غربیزدایی مطالعات فیلم درمییابیم سینمای غرب نیز سینمایی است در کنار سینماهای دیگر که هویت و ارزش دارد و در دنیای چندکانونی و چندفرهنگی حاضر میتواند حضوری زایا، پویا و عادلانه داشته باشد. نظریهپردازان معاصر فیلم قبل از نقد و تحلیل هر فیلم لازم است زمینۀ فرهنگی آن را بشناسند تا بتوانند به درک نزدیکی از هویت خاص آن نائل آیند. در این پژوهش سینمای عباس کیارستمی از منظر غربیزدایی بررسی شده است. کیارستمی با تکنیکهایی همچون کندی ریتم، نماهای طولانی، استفادۀ حداقلی از موسیقی و دیگر تکنیکها، توانسته است تفاوت فیلمهای خود را با فیلمهای غربی به رخ بکشد؛ همچنین با الهام شعر ایرانی (کهن و معاصر)، نمایشهای آیینی (همچون تعزیه)، و دیگر آثار فرهنگی ایرانی اسلامی، توانسته است به سینمایی دست یابد که هدفش، برخلاف سینمای رایج که سرگرمی است، وادار کردن مخاطب به اندیشیدن است. * این مقاله مستخرج از پایاننامه دکتری سید عماد حسینی با عنوان «رهیافت غیرغربی به مطالعات فیلم» در دانشگاه هنر اصفهان است. [1] Third Cinema [2] Diasporia cinema [3] Post colonialism cinema [4] Media imperialism theory [5] Media literacy [6] West/Other [7] De-Westernizing Film Studies [8] Decentralization
آرین طاهری؛ سیدبشیر حسینی
چکیده
در مقاله حاضر بر مبنای تعریف کلاوس برون ینسن از سطوح سهگانه مفهوم رسانه، سه قلمرو نظری برای طرح مباحث حوزه سواد رسانهای پیشنهاد کرده و مفهوم سواد بازی رایانهای را متناظر با قلمروهای مذکور بسط داده و در انتها بازی رایانهای «بازی عفو» را به عنوان یک مطالعه موردی از منظر قلمروهای سهگانه سواد بازی رایانهای مورد مطالعه ...
بیشتر
در مقاله حاضر بر مبنای تعریف کلاوس برون ینسن از سطوح سهگانه مفهوم رسانه، سه قلمرو نظری برای طرح مباحث حوزه سواد رسانهای پیشنهاد کرده و مفهوم سواد بازی رایانهای را متناظر با قلمروهای مذکور بسط داده و در انتها بازی رایانهای «بازی عفو» را به عنوان یک مطالعه موردی از منظر قلمروهای سهگانه سواد بازی رایانهای مورد مطالعه قرار میدهیم.طبق تعریف ینسن، مفهوم رسانه، در سه سطح متمایز فهم میشود. سطح نخست سطح مادّی و فنّی (تکنولوژیک)، سطح دوم سطح بیانی و تدقیق در ظرفیتهای ارتباطی و سطح سوم سطح نهادی و اجتماعی است. اگر این معنا و مبنا بر سواد رسانهای و به تبع آن سواد بازی رایانهای تطبیق و تدقیق شود، قلمروهای مفصلی در سه سطح مجزّا و البته متصلی برای طرح نظریات و انجام مطالعات بدست میآید.با رهیافت از این دریافت، «بازی عفو» از منظر ارزیابی قلمروهای مطالعاتی سواد بازی رایانهای مورد مطالعه قرار گرفته و نشان داده شده است که چگونه معانی و ارزشهای گفتمانی این متن، بهشکلی همافزا در هر سه سطح مفهومی ماهیّت رسانهای آن بازتولید شده است. این بازی ازطریق نحوه برقراری ارتباط تعاملی با کاربر، متصل کردن هویت مجازی کاربر در بازی با هویت مجازی او در شبکه اجتماعی فیسبوک، درگیرکردن حافظه اجتماعی کاربر از جهان واقعی و تاریخی با جلوههای متعددی از متن و در نهایت ایجاد دوگانههای ارزشی در لایههای روایی و رویهای خود، کوشیده است، محدوده آگاهیهای حاصل شده از تعامل کاربر با بازی را در جهان مجازی متن، به جهان واقعی و تاریخی تسرّی دهد.
علیرضا حسینی پاکدهی؛ حسنیه السادات شبیری
چکیده
روشها و میزان موفقیت آموزش سواد رسانهای در کشورهای مختلف، متفاوت است؛ برای مثال کشوری چون کانادا باسابقهای طولانی در آموزش سواد رسانهای، یکی از موفقترینهای این حوزه در جهان است. اما آموزش سواد رسانهای در ایران با وجود فراگیری رسانهها در کشور، پدیدهای نسبتاً نوظهور محسوب میشود. این پژوهش باهدف مقایسه عملکرد یک کشور ...
بیشتر
روشها و میزان موفقیت آموزش سواد رسانهای در کشورهای مختلف، متفاوت است؛ برای مثال کشوری چون کانادا باسابقهای طولانی در آموزش سواد رسانهای، یکی از موفقترینهای این حوزه در جهان است. اما آموزش سواد رسانهای در ایران با وجود فراگیری رسانهها در کشور، پدیدهای نسبتاً نوظهور محسوب میشود. این پژوهش باهدف مقایسه عملکرد یک کشور الگو در آموزش سواد رسانهای (کانادا) با کشوری نوپا در این راه (ایران) انجام شد. به همین منظور، عملکرد شبکه آگاهی رسانهای کانادا که از طریق «وبسایت مدیااسمارتس» به آموزش سواد رسانهای میپردازد و «وبسایت سواد رسانهای» ایران که تا امروز، تنها نمونه فارسی آموزش سواد رسانهای در فضای مجازی بوده است، با روش «تحلیل محتوا» مورد بررسی و مقایسه قرار گرفت. از مهمترین یافتههای پژوهش میتوان به این موارد اشاره کرد: در وبسایت کانادایی بیشترِ مطالب دارای ویژگیهای یک متن «آموزشی» هستند اما محتواهای سایت ایرانی در حد ارائه «اطلاعات عمومی» درباره سواد رسانهای و تأکید بر ضرورت و اهمیت فراگیری آن محدود شده است. در دو وبسایت مورد بررسی، اطلاعرسانی و آموزش درباره سواد رسانهای بیشتر بر محفوظ ماندن از «مخاطرات» و «پیامدهای منفی» رسانهها تمرکز دارد تا توجه به بهرهمندی از «مزایا» و «پیامدهای مثبت» رسانهها. همچنین با توجه به تقسیمبندی توانمندی سواد رسانهای به دو حوزه «دانش» و «مهارت» در هر دو وبسایت بیشتر به حوزه «دانش» توجه شده است و درنهایت، وبسایت کانادایی در تدوین مطالب آموزشی از نظریههای متخصصان سواد رسانهای بهره گرفته بود؛ موضوعی که در مطالب وبسایت ایرانی کمتر دیده شد.