امیرحسین شمشادی؛ افسانه مظفری؛ محمد سلطانی فر؛ علی اکبر فرهنگی
چکیده
هدف این پژوهش شناسایی مؤلفههای فرهنگ حاکم بر شبکه اجتماعی اینستاگرام بوده است. این پژوهش با رویکرد کیفی و با استفاده از روش تحلیل مضمون انجامشده است. نمونه تحقیق، مشارکتکنندگان بالقوه از اساتید و صاحبنظران، مدیران ستادی و مدیران اجرایی رسانههای فعال در سطح تهران بودند. با در نظر گرفتن اهمیت حداکثر تنوع در نمونه تحقیق و محدودیتهای ...
بیشتر
هدف این پژوهش شناسایی مؤلفههای فرهنگ حاکم بر شبکه اجتماعی اینستاگرام بوده است. این پژوهش با رویکرد کیفی و با استفاده از روش تحلیل مضمون انجامشده است. نمونه تحقیق، مشارکتکنندگان بالقوه از اساتید و صاحبنظران، مدیران ستادی و مدیران اجرایی رسانههای فعال در سطح تهران بودند. با در نظر گرفتن اهمیت حداکثر تنوع در نمونه تحقیق و محدودیتهای موجود برای انجام مصاحبه، ملاکهایی برای انتخاب چارچوب نمونه در نظر گرفته شد. با استفاده از نمونهگیری هدفمند (بر مبنای معیارهای انتخاب) و نظری بعد از مصاحبه نیمه ساختاریافته با 14 نمونه متخصص، اشباع مضمونی حاصلشده است. با توجه به شیوع کرونا و محدودیتهای ناشی از آن، شیوههای متنوعی برای مصاحبه استفاده شد (حضوری/ تلفنی/ مجازی (واتساپ و اسکایپ). پروتکل مصاحبه نیمه ساختارمند بر مبنای مرور ادبیات پژوهش و مبانی تجربی تدوین و مورداستفاده قرار گرفت. تجزیهوتحلیل دادهها با استفاده از فرآیند 6 مرحلهای کلارک و برون[1] (2017) در حوزه تحلیل تماتیک، بهصورت رفت و برگشتی مستمر بین داده و کدگذاریهای تحلیلشده حاصل 6 مرحله، آشنایی با داده، ایجاد کدهای اولیه، جستجوی کدهای گزینشی، ساخت تمهای فرعی، تعریف تمهای اصلی و تهیه گزارش پایانی انجامشده که دراینبین 119 مفهوم کلیدی، 38 واحد معنایی فشرده، 11 مضمون فرعی و 5 مضمون اصلی به دست آمد. یافتهها نشان داد که فرهنگ حاکم بر شبکه اینستاگرام را میتوان در 5 مضمون کلی: «توهم دانایی»، «گفتمان ضدفرهنگی»، «فردگرایی شبکهای»، «فرهنگ سلبریتی» و «کنشگری/ مقاومت نامرئی» ارائه داد.
محمد رضایی؛ مهدی غلامزاده
چکیده
در میانِ اندیشمندان و جامعهشناسانِ ایرانی مجادلهای مبنی بر فردگرا یا جمعگرا بودن جامعۀ ایرانی وجود دارد؛ اما این مجادله و همچنین پژوهشهای تجربی در مورد فردگرا یا جمعگرا بودن جامعۀ ایران فارغ از توجه به زندگی ایرانیها در شبکههای اجتماعی مجازی، شکلگرفته و انجامشده است. حالآنکه با گسترش استفاده از این شبکهها در سالهای ...
بیشتر
در میانِ اندیشمندان و جامعهشناسانِ ایرانی مجادلهای مبنی بر فردگرا یا جمعگرا بودن جامعۀ ایرانی وجود دارد؛ اما این مجادله و همچنین پژوهشهای تجربی در مورد فردگرا یا جمعگرا بودن جامعۀ ایران فارغ از توجه به زندگی ایرانیها در شبکههای اجتماعی مجازی، شکلگرفته و انجامشده است. حالآنکه با گسترش استفاده از این شبکهها در سالهای اخیر لازم است تا جمعگرایی و فردگرایی در نسبت با شبکههای مجازی نیز مورد مطالعه قرار گیرد. برای مطالعۀ این موضوع در این پژوهش، کار با نظریۀ فردگرایی شبکهای بری وِلمن (2012) آغاز گردید و درنهایت این مفهوم بازتعریف و مقیاسی برای سنجش آن ساخته شد؛ بنابراین یکی از نوآوریهای این پژوهش ساخت مدل اندازهگیری برای این مفهوم بوده است. یافتههای بهدستآمده نشان از فردگرایی شبکهای در سطح متوسط دارد و بهطورکلی میتوان گفت کنشهای فردگرایانه و جمعگرایانه در سطوح مختلف در شبکههای اجتماعی مجازی دیده میشود. همچنین یافتههای جدید نشان میدهد خانوادهگرایی بهعنوان یکی از فرهنگهای عمومی جامعۀ ایران در شبکههای مجازی نیز نقش چشمگیری دارد. در نهایت میتوان گفت مقیاس فردگرایی شبکهای ساختهشده در این پژوهش که برای اولین بار سنجش شده است میتواند الگوی مناسبی در مطالعه فردگرایی در فضای مجازی باشد که لازم است اصلاح و دوباره سنجش شود.