سروناز تربتی
چکیده
هدف تحقیق حاضر واکاوی ارتباطات میانفردی و مفاهیم بنیادین آن نظیر گفتو شنود و همدلی، با بهرهگیری از رویکرد روانکاوی و نظریهی سوژهی گفتمانی لکان است. با تاکید بر این که سوژهی لکانی میان ناپیوستگی نیت واقعیاش و گفتمان مقید به زنجیرهی دالهای زبانی برساخته میشود، هر پیام دارای معانی ضمنی پنهان و ناخودآگاه است که به ...
بیشتر
هدف تحقیق حاضر واکاوی ارتباطات میانفردی و مفاهیم بنیادین آن نظیر گفتو شنود و همدلی، با بهرهگیری از رویکرد روانکاوی و نظریهی سوژهی گفتمانی لکان است. با تاکید بر این که سوژهی لکانی میان ناپیوستگی نیت واقعیاش و گفتمان مقید به زنجیرهی دالهای زبانی برساخته میشود، هر پیام دارای معانی ضمنی پنهان و ناخودآگاه است که به واقع فرستنده از آن آگاهی ندارد. این رویکرد در مقابلِ نظریههای رایج ارتباط قرار میگیرد که ارتباط را فرایندی آگاهانه و ارادی میدانند که طی آن همدلی و منطق گفتوگو منجر به ارتباط موثر میگردد. پرسش اصلی این تحقیق با توجه به شکاف بنیادین میان «آن چه فرد میگوید» و «آنچه فرد حقیوپقتا میخواهد بگوید» این گونه مطرح میگردد که فهم متقابل در یک گفت و شنود چگونه میسر است؟ به منظور تحلیل روابط میانفردی و پاسخ به پرسش اصلی تحقیق از چهار گفتمان لکان بهره گرفته شده است. برای بررسی و اشاره به مصادیق نظری، فیلم «برادرم خسرو» به عنوان یک مورد مطالعاتی انتخاب شده است تا امکان منطق گفتگو در نظریهی گفتمانی لکان را مورد بررسی قرار بدهم. در نتیجه روشن میگردد که چگونه گفتگوی ناصر و خسرو در گفتمان ارباب صورت میپذیرد وهیچ یک از دو طرف گفتگو به فهم متقابل دست نمییابند؛ درحالیکه گفتگوی میان همسر ناصر و خسرو در بستر گفتمان روانکاو صورت میپذیرد و از این رو امکان همدلی متحقق میشود.