مطالعات فضای مجازی و شبکههای اجتماعی
میلاد عبداللهی؛ سبحان یحیائی
چکیده
این پژوهش با هدف شناسایی شبکههای ارتباطی شکل گرفته در ارتباط با هویت جنسی و روندانتشار محتواهای مرتبط با هویت جنسی در شبکه اجتماعی توییتر در بازه زمانی 1 فروردین 1402 تا 19 مرداد 1403 طراحی و اجرا شده است. برای دستیابی به اهداف پژوهش، از دو روش تحلیل کلان داده با استفاده از نرمافزار بصریسازی گفی و روندپژوهی استفاده شده است که نتایج ...
بیشتر
این پژوهش با هدف شناسایی شبکههای ارتباطی شکل گرفته در ارتباط با هویت جنسی و روندانتشار محتواهای مرتبط با هویت جنسی در شبکه اجتماعی توییتر در بازه زمانی 1 فروردین 1402 تا 19 مرداد 1403 طراحی و اجرا شده است. برای دستیابی به اهداف پژوهش، از دو روش تحلیل کلان داده با استفاده از نرمافزار بصریسازی گفی و روندپژوهی استفاده شده است که نتایج این دو روش تعداد 78 خوشه شناسایی شده است و نشان میدهد دادهها دارای 9361 نود، 11454 یال، ماژولاریتی مقدار 0.858 بوده است. همچنین در روش روندپژوهی در بازه زمانی مشخص شده 9 موج رسانهای شناسایی شد. نظریهای که برای تحلیل یافتهها مورد استفاده قرار گرفته است، نظریه جامعه شبکهای مانوئل کاستلز بوده است و بر اساس گفته کاستلز در این باره در نظریه جامعه شبکهای میتوان گفت که شبکهی اجتماعی توییتر، بستر را برای شکلگیری فضای جدید برای بازنمایی خود گروههای اقلیت جنسی ایجاد کرده است و با استفاده از این بستر، اقلیت-های جنسی جامعههای کوچک و همفکر را به وجود آوردهاند تا با استفاده از آن به بازنمایی و انتشار تجربیات خود بپردازند. این امر موجب میشود که از مرکز فاصله بگیرند و به وسیلهی برقراری ارتباط در فضای دیجیتال با دیگر کاربران متصل شوند و شبکههایی را بر اساس علاق و باورهای خود تشکیل دهند و در جوامع کوچک تشکیل شده از هنجارهای غالب در جامعه دور شوند و در بستری با امنیت بیشتر به بازنمایی خود بپردازند.
محمد مهدی ایزدخواه؛ سبحان یحیائی
چکیده
بازاریابی عصبی علم جدیدی است که به بررسی رفتار مصرفکننده، نه بر اساس خودآگاه بلکه بر اساس ناخودآگاه فرد میپردازد. این دانش نوپا ابزارها و روشهای متنوعی دارد که یکی از آنها، پتانسیل وابسته به رویداد میباشد که در این تحقیق مورداستفاده قرارگرفته. هدف از تحقیق حاضر، شناسایی مؤلفههای جذابیت کاراکترهای پویانمایی است. بنابراین، ...
بیشتر
بازاریابی عصبی علم جدیدی است که به بررسی رفتار مصرفکننده، نه بر اساس خودآگاه بلکه بر اساس ناخودآگاه فرد میپردازد. این دانش نوپا ابزارها و روشهای متنوعی دارد که یکی از آنها، پتانسیل وابسته به رویداد میباشد که در این تحقیق مورداستفاده قرارگرفته. هدف از تحقیق حاضر، شناسایی مؤلفههای جذابیت کاراکترهای پویانمایی است. بنابراین، پژوهش به سؤالاتی ازایندست پاسخ خواهد گفت که کاراکتر زن برای کودکان جذابتر است یا کاراکتر مرد؟ کاراکتر انسان برای کودکان جذابتر است یا کاراکتر حیوان؟ همچنین، پاسخ کودکان در روش سنتی (پرسش از فرد) و روش بازاریابی عصبی مقایسه شده و فهم جدیدی از چگونگی رفتار کودکان در توجه به شخصیتهای موجود در برنامههای کودکان ارائه میشود. تناقضهایی میان آنچه کودکان گفتهاند و میان آنچه در ناخودآگاهشان میگذرد در تحقیق مکشوف گردید که در مخاطب شناسی و تصمیمگیریهای سیاستی رسانهها میتواند مؤثر باشد.