فرید گنجی؛ سردار محمدی
چکیده
چکیدهپژوهش حاضر با هدف تحلیل تجربه زیسته ورزشکاران حرفهای در شبکه اجتماعی اینستاگرام صورت گرفت. روش تحقیق به صورت کیفی (پدیدارشناسی) انجام شد. جامعه پژوهش حاضر را ورزشکاران حرفهای بود که سابقه بیشتر از دوسال عضو بودن در شبکه اجتماعی اینستاگرام را داشتند. نمونه گیری به روش هدفمند صورت و گردآوری دادهها تا رسیدن محقق به اشباع نظری ...
بیشتر
چکیدهپژوهش حاضر با هدف تحلیل تجربه زیسته ورزشکاران حرفهای در شبکه اجتماعی اینستاگرام صورت گرفت. روش تحقیق به صورت کیفی (پدیدارشناسی) انجام شد. جامعه پژوهش حاضر را ورزشکاران حرفهای بود که سابقه بیشتر از دوسال عضو بودن در شبکه اجتماعی اینستاگرام را داشتند. نمونه گیری به روش هدفمند صورت و گردآوری دادهها تا رسیدن محقق به اشباع نظری صورت گرفت (2+7). جهت گردآوری دادهها از مصاحبه نیمه ساختاریافته استفاده شد. همچنین برای تجزیه و تحلیل دادههای حاصل از مصاحبه از تحلیل مضمون استفاده شد. در نهایت مضمونهای اصلی پس از مراحل ادغام، تلفیق و حذف (تکنیکهای مناسب جهت تصمیم درست) سایر مضمونها صورت گرفت و محقق مضمون-هایی را انتخاب کرد که بهرهگیری از آن نتایج ثمربخشتری در تحقیق دارد. یافتهها شامل سه تم اصلی: لایک کردن و کامنت گذاشتن، فالو کردن، به دست آوردن طرفدار بود. جهت تجزیه و تحلیل دادههای حاصل از مصاحبه از نرم افزار دسته بندی و طبقه بندی دادههای کیفی ان ویوو نسخه 10 استفاده شد.
هادی خانیکی؛ علی احمدی
چکیده
بحرانها جزء جداییناپذیر زندگی اجتماعی بهشمار میروند و روز به روز برتعداد و تنوع آنها افزوده میشود. رسانههای اجتماعی به علت قابلیتهای گسترده در جذب مخاطب و توانایی شکلدهی به افکار عمومی نقش مهمی در مدیریت بحرانها دارند. پژوهش حاضر با هدف بررسی بازتاب کووید ۱۹ در شبکههای اجتماعی به تحلیل محتوای منتشر شده در کانالهای ...
بیشتر
بحرانها جزء جداییناپذیر زندگی اجتماعی بهشمار میروند و روز به روز برتعداد و تنوع آنها افزوده میشود. رسانههای اجتماعی به علت قابلیتهای گسترده در جذب مخاطب و توانایی شکلدهی به افکار عمومی نقش مهمی در مدیریت بحرانها دارند. پژوهش حاضر با هدف بررسی بازتاب کووید ۱۹ در شبکههای اجتماعی به تحلیل محتوای منتشر شده در کانالهای تلگرامی ایرانیان درباره شیوع کرونا پرداخته است. به این منظور با استفاده از روش کمی و کیفی، پیامهای منتشر شده در این خصوص در بازه زمانی اسفندماه ۹۸ تا شهریورماه ۹۹ تجزیه و تحلیل شده است. یافتهها نشان میدهد با کاهش شدت انتشار مطالب مرتبط با کرونا، حساسیت و توجه مردم نسبت به اعمال محدودیتهای کرونایی در بازه زمانی مورد بررسی کاهش یافته است. همچنین بر اساس تحلیل مضمون پستهای تلگرامی، «وضعیت شیوع کرونا، بازگشایی مدارس، برگزاری کنکور، مراسم ماه محرم و کرونا، اقتصاد و کرونا، کادر درمان و کرونا، اقدامات دولت و مطالب علمی در ارتباط با کرونا» به عنوان مضامین اصلی مورد توجه کانالهای تلگرامی ایرانیان در بازه زمانی پژوهش به دست آمد.
حسین کرمانی؛ امیرعلی تفرشی؛ امیر محمد قدسی؛ علیرضا بیات ماکو؛ علی آتش زر
چکیده
این مقاله تلاش میکند تا گفتمانهای شکلگرفته در دوران همه گیری کرونا در توئیتر و اینستاگرام در ایران را شناسایی و تحلیل کند. با مبنا قرار دادن دیدگاههای فوکو درباره گفتمان و قدرت، ما علاوه بر شناسایی گفتمانهای مسلط در این دو رسانه اجتماعی، نسبت آنها با روابط قدرت در ایران را نیز تحلیل خواهیم کرد. این پژوهش با استفاده از روشهای ...
بیشتر
این مقاله تلاش میکند تا گفتمانهای شکلگرفته در دوران همه گیری کرونا در توئیتر و اینستاگرام در ایران را شناسایی و تحلیل کند. با مبنا قرار دادن دیدگاههای فوکو درباره گفتمان و قدرت، ما علاوه بر شناسایی گفتمانهای مسلط در این دو رسانه اجتماعی، نسبت آنها با روابط قدرت در ایران را نیز تحلیل خواهیم کرد. این پژوهش با استفاده از روشهای ترکیبی انجام شده است. بر اساس روش کدگذاری دو مرحلهای سالدانا، ما نمونه معرفی از 4 میلیون و 165 هزار و 177 توئیت و 4 میلیون و 919 هزار و 839 پست اینستاگرامی که از یک بهمن 1398 تا 10 اردیبهشت 1399 گردآوری شده بود را تحلیل کردیم. یافتههای تحقیق نشان داد که در مجموع 71 گفتمان خرد و 16 گفتمان کلان در این دو رسانه اجتماعی شکل گرفتهاند. تحلیل گفتمانهای مسلط نیز نشان داد کاربران اینستاگرام عمدتا رویکردی غیرسیاسیتر و انتقادیتر نسبتبه همه گیری کرونا در ایران داشتهاند. بهعلاوه، در حالیکه گفتمان بیکفایتی حکومت، در توئیتر، مسلطترین گفتمان بوده، این گفتمان نتوانسته در اینستاگرام، جزو گفتمانهای مسلط قرار گیرد. از طرف دیگر، گفتمان «قصور مردم» در اینستاگرام، جزو گفتمانهای مسلط بوده ولی در توئیتر چندان مورد توجه نبوده است.
سپیده مقصودی؛ حبیب صبوری حسروشاهی؛ نوروز هاشم زهی
چکیده
این مطالعه با هدف بررسی رابطه متغیرهای نگرش جوانان به محتوا، هدف کاربران از استفاده از فضای مجازی و میزان مشارکت در شبکه های اجتماعی با متغیر هویت اجتماعی در مقایسه با دیدگاه نخبگان نسبت به جایگاه رسانه در فرایند شکلگیری هویت اجتماعی انجام شد. چارچوب نظری ترکیبی از نظریه های گیدنز، گافمن و نظریه کاشت بود و روش مطالعه نیز ترکیبی ...
بیشتر
این مطالعه با هدف بررسی رابطه متغیرهای نگرش جوانان به محتوا، هدف کاربران از استفاده از فضای مجازی و میزان مشارکت در شبکه های اجتماعی با متغیر هویت اجتماعی در مقایسه با دیدگاه نخبگان نسبت به جایگاه رسانه در فرایند شکلگیری هویت اجتماعی انجام شد. چارچوب نظری ترکیبی از نظریه های گیدنز، گافمن و نظریه کاشت بود و روش مطالعه نیز ترکیبی (کمی و کیفی) به صورت همزمان بود. جامعه آماری را در بخش کمی جوانان 18 تا 35 ساله شهر تهران تشکیل میداند و تعداد نمونه بر اساس فرمول کوکران، 384 نفر به دست آمد که نمونهگیری به روش خوشه ای چندمرحله ای انجام شد. جامعه آماری در بخش کیفی نخبگان فرهنگی و اجتماعی بودند که به صورت هدفمند انتخاب شدند و پس از 20 مصاحبه، پژوهشگر به اشباع نظری دست یافت. نتایج این پژوهش نشان داد که نخبگان کارکردهای ایدئولوژیک رسانه را در شکلگیری هویت اجتماعی موثر میدانند و آن را ابزار تاریخی ارتباط به شمار میآورند که میتواد هویتهای جدید تولید نماید. از سوی دیگر رسانه های سنتی و جدید در هویت اجتماعی تاثیرگذارند و نوع تاثیرگذاری در ابعاد مختلف هویت متفاوت میباشد. در بخش کمی نگرش کاربران به محتوای فضای مجازی رابطه معناداری با هویت اجتماعی نشان نداد، اما میزان هدفمندی نیز رابطه ای معنادار با هویت اجتماعی نشان داد که مقایسه این دو فرضیه به کنشگری آگاهانه جوانان در فضای مجازی اشاره دارد.
محمد فرجی؛ سیدجعفر موسوی؛ فرشاد امامی
چکیده
هدف تحقیق طراحی مدل مطلوب برندسازی شخصی ورزشکاران حرفهای در اینستاگرام و نقش آن بر مهاجرت ورزشی بود. روش تحقیق آمیخته بود و اطلاعات بخش کیفی با استفاده از مطالعات کتابخانهای و مصاحبه نیمه ساختارمند از 15 نفر از خبرگان بدست آمد که 4 عامل و 52 شاخص شناسایی و براین اساس پرسشنامه 52 سوالی تدوین شد. جامعه آماری شامل ورزشکاران حرفهای فعال ...
بیشتر
هدف تحقیق طراحی مدل مطلوب برندسازی شخصی ورزشکاران حرفهای در اینستاگرام و نقش آن بر مهاجرت ورزشی بود. روش تحقیق آمیخته بود و اطلاعات بخش کیفی با استفاده از مطالعات کتابخانهای و مصاحبه نیمه ساختارمند از 15 نفر از خبرگان بدست آمد که 4 عامل و 52 شاخص شناسایی و براین اساس پرسشنامه 52 سوالی تدوین شد. جامعه آماری شامل ورزشکاران حرفهای فعال در اینستاگرام و در مجموع 520 نمونه در نظر گرفته شد. برای مدل سازی معادلات ساختاری از نرم افزار SmartPLS2 استفاده شد. نتایج تحلیل عاملی تاییدی بعداز سه مرحله اصلاح، چهار عامل 1-عملکردی با 7 شاخص2-شخصی با 12 شاخص 3-اجتماعی با 13 شاخص و 4-اخلاقی با 8 شاخص، در مجموع 40 شاخص بدست آمد. از طریق بررسی پایایی درونی، پایایی گویه ها، روایی همگرا و واگرا و ضرایب معناداری مسیرها و همچنین میزان R2 مدل مورد برازش و تایید قرار گرفت. شاخص نیکویی برازش برابر 48/0 محاسبه و مناسب بود. نتایج نشان داد که برند شخصی ورزشکاران بر روی مهاجرت ورزشی تاثیر دارد(44/0=B و11/17 =T). میزان تاثیر عوامل اجتماعی برابر 0.185 و عوامل شخصی برابر 0.384 و در سطح P<0/01 معنی دار بودند ولی عوامل عملکردی و اخلاقی تاثیر معنی داری نداشتند. مقدار R2 نشان داد که عوامل چهارگانه برند شخصی ورزشکاران حدود 48 درصد از علل مهاجرت ورزشی را تبیین می کند. در نهایت علی رغم عوامل مختلفی که سبب مهاجرت می شود، مهاجرت ورزشکاران به عنوان بخشی از فرآیند ورزش جهانی است و رسانه ها با انتشار سریع اطلاعات این فرآیند را تسهیل می نمایند.
سعید ذکایی؛ علی خانمحمدی؛ سمیرا نوری
چکیده
دنیاگیری کرونا با ایجاد «وضعیت استثنایی» باعث تسریع«تسلط پزشکی » بر افکار عمومی شد. پانصد فیلم، عکس و متن که توسط کاربران عادی «شبکهی اینستاگرام» در روزهای همهگیری بیماری بازنشر شده، بررسی شدهاست. با نشانهشناسی این محتواها، رمزگانهای «خط مقدم، خطوط پشتیبانی و خائنان مبارزه با کرونا» بدست آمدهاست. ...
بیشتر
دنیاگیری کرونا با ایجاد «وضعیت استثنایی» باعث تسریع«تسلط پزشکی » بر افکار عمومی شد. پانصد فیلم، عکس و متن که توسط کاربران عادی «شبکهی اینستاگرام» در روزهای همهگیری بیماری بازنشر شده، بررسی شدهاست. با نشانهشناسی این محتواها، رمزگانهای «خط مقدم، خطوط پشتیبانی و خائنان مبارزه با کرونا» بدست آمدهاست. این رمزگانها توامان دارای دال و مدلولهای فرادست و فرودست است. دالهای مدافعان سلامت، شهید سلامت، آمادگی رزمندگان و فداکاری کادر درمانی یک روایت «حماسی، قدسی و فرادست» از کادر درمانی به ویژه کادر درمانی زن ارائه میدهد. دالهای«جبههی خانگی»، «مبارزات مردمی، سازمانی و نهادی» روایتی« امیدوارانه، همدلانه ، یاریگرانه و فرادست» از مبارزه با بیماری ارائه میدهد. اما در مقابل دالهای عدم پشتیبانی از کادر درمانی و فشار روی کادر درمانی روایت «فجیع، غمانگیز و فرودست» از روزهای همهگیری ارائه میکند. در این همهگیری، پزشکی بر زندگی روزمره توسط دستورالعملهای بهداشتی (همچون تعیین گروه آسیبپذیر و قرنطینهی خانگی) و بر حافظهی شهروندان توسط «قدسیسازی» کادر درمانی تسلط یافت. «مردم بی توجه» و «مسافران نوروزی» دشمن و «شر» پنداشته شدهاست. حافظهی عامیانه «مردم» را بیش از «حکومت» و «نظام بهداشت و درمان» در همهگیری بیماری مسئول میدانند. این فرافکنی حاصل زیست قدرت و سیاست حافظه که ریشههای قدرتِ دانش قدرت پزشکی در ایران را پنهان کردهاست.
سعید ثقه ئی؛ علی اصغر کیا؛ رضا صابری
چکیده
آثار ادبی فاخر برجای مانده از نویسندگان بنام جامعه که به نوعی نمایندگان جامعه و بازتاب دهندگان مناسبات موجود در آن هستند را می توان به عنوان گزارش ها و روایت های مهمی تلقی کرد که ماده ذهنی جامعه را تامین می کنند و تحلیل آن می تواند در جهت تبیین مولفه های محوری جامعه همچون جایگاه اجتماعی و جنسیت کمک شایانی نماید.این درحالی است که هدایت ...
بیشتر
آثار ادبی فاخر برجای مانده از نویسندگان بنام جامعه که به نوعی نمایندگان جامعه و بازتاب دهندگان مناسبات موجود در آن هستند را می توان به عنوان گزارش ها و روایت های مهمی تلقی کرد که ماده ذهنی جامعه را تامین می کنند و تحلیل آن می تواند در جهت تبیین مولفه های محوری جامعه همچون جایگاه اجتماعی و جنسیت کمک شایانی نماید.این درحالی است که هدایت به عنوان نویسنده ای صاحب سبک و تاثیرگذار در آثار شاخص و متعددی همچون بوف کور،علویه خانم،سه قطره خون،عروسک پشت پرده و زنی که مردش را گم کرد به مسائل و موضوعات پیرامون زنان در جامعه پرداخته و جنسیت زن در آثار مذکور دارای نقشی پررنگ و محوری است،از این رو در این پژوهش سعی شد با تحلیل گفتمان انتقادی به روش فرکلاف، داستان زنی که مردش را گم کرد به واکاوی جایگاه اجتماعی جنسیت زن در جامعه پرداخته و نقش ارتباطات انسانی در شکل گیری جایگاه مذکور بررسی شود که در نهایت مشخص شد هدایت با پررنگ نشان دادن نقش ارتباطات انسانی در شکل گیری جایگاه زنان،مسایل و مشکلات پیرامون آنان را به خوبی به تصویر کشیده است که در جامعه حال حاضر نیز همچنان مصداق دارد و وی نشان داده است تا مادامی که جامعه مشکلات مذکور را حل نکند زنان قربانی بی سر و صدای تراژدی حضور در جامعه هستند و در آخر نیز تلاش شد با ارائه جداول و نمودارهای متعدد در قالب آمار توصیفی از یافته های تحقیق،نتایج آن ملموس و محسوس تر نشان داده شود.
آتوسا Atoosa
چکیده
در این پژوهش با هدف بررسی چگونگی پوشش خبری همهگیری کرونا در مطبوعات خبری ایران از روش توصیفی-تحلیلی و رهیافت تحلیل گفتمان پیکرهبنیاد (بیکر، 2006) و نرمافزار تحلیل زبانی پیکره ورداسمیت (نسخه 6) استفاده شده است. پیکرۀ خبری مورد بررسی در یک بازۀ 9 ماهه (اسفند 1398 تا آبان 1399) به روش کراولینگ (خزشگر) از آرشیو الکترونیکی مطبوعات خبری منسوب ...
بیشتر
در این پژوهش با هدف بررسی چگونگی پوشش خبری همهگیری کرونا در مطبوعات خبری ایران از روش توصیفی-تحلیلی و رهیافت تحلیل گفتمان پیکرهبنیاد (بیکر، 2006) و نرمافزار تحلیل زبانی پیکره ورداسمیت (نسخه 6) استفاده شده است. پیکرۀ خبری مورد بررسی در یک بازۀ 9 ماهه (اسفند 1398 تا آبان 1399) به روش کراولینگ (خزشگر) از آرشیو الکترونیکی مطبوعات خبری منسوب به جناحهای اصلاحطلب، میانهرو و اصولگرا در ایران تهیه شده است تا تفاوت پوشش خبری در سه دسته مطبوعات و در سه دورۀ زمانی سه ماهه تحلیل شود. بر مبنای نتایج، اخبار این بحران سه مضمون اصلی «جنگ با کرونا»، «مدیریت بحران» و «بازنمایی بحران» را در میگیرند. در این پژوهش به تحلیل گفتمان «جنگ با کرونا» پرداخته و نشان داده شد که از دال مرکزی و فضای گفتمانی «دفاع مقدس» و «جنگ تحمیلی» برای مفصلبندی این گفتمان استفاده شده است. کلیدواژههایی چون سپاه، نیروهای بسیجی، جهادی، خط مقدم، مدافعان سلامت، شهدای سلامت، دشمن، شکست و ... در این گفتمان حضور پررنگ دارند. کرونا به مثابه «ویروسی منحوس» بازنمایی شده است که «میتواند ابزار دست دشمن شود و ایران نباید اجازه بدهد که توطئۀ دشمن به ثمر بنشیند». در گفتمان جنگ با کرونا واژۀ ترامپ نیز در مقام دشمن بسامد بالایی به ویژه در مطبوعات اصولگرا دارد. این بازنمایی از «جنگ با کرونا» در مطبوعات اصولگرا و به ویژه در بدو ورود این ویروس به ایران یعنی در خرده پیکرۀ دورۀ زمانی اول بیشتر مورد تأکید بوده و با گذشت زمان کمرنگ شده است.
مهدی بیگدلو
چکیده
توسعه رسانههای نوین بهویژه شبکههای اجتماعی تعاملی را میتوان یکی از پدیدههای ارتباطی دهههای اخیر در ایران و جهان دانست؛ رسانههایی که با پررنگ نمودن نقش کاربران در روابط اجتماعی توانسته تغییرات محسوسی در حوزه فرهنگی، سیاسی و اقتصادی آنان ایجاد نماید. اما اینکه در کنار پررنگ شدن نقش کاربران، این شبکهها در مناطق کمتر برخوردار ...
بیشتر
توسعه رسانههای نوین بهویژه شبکههای اجتماعی تعاملی را میتوان یکی از پدیدههای ارتباطی دهههای اخیر در ایران و جهان دانست؛ رسانههایی که با پررنگ نمودن نقش کاربران در روابط اجتماعی توانسته تغییرات محسوسی در حوزه فرهنگی، سیاسی و اقتصادی آنان ایجاد نماید. اما اینکه در کنار پررنگ شدن نقش کاربران، این شبکهها در مناطق کمتر برخوردار که با شکافهای اجتماعی زیادی مواجهند میتوانند بر انسجام اجتماعی نیز تاثیرگذار باشند مسئلهای است که پژوهش حاضر با هدف پاسخ به آن انجام شده است.
با گردآوری نظرات جوانان کاربر واتساپ در مناطق کمتر برخوردار شهر تهران به روش گلوله برفی و تحلیل آماری دادهها با آزمون آماری پیرسون این نتیجه حاصل شد که استفاده از واتساپ با هر دو مولفه انسجام اجتماعی (پایبندی اجتماعی و برابری اجتماعی) رابطه مثبت و معناداری دارد و میتواند بر آنها اثرگذار باشد. البته در این بین در مولفه احساس برابری بیشتری رابطه را با احساس مشارکت و در مولفه پایبندی اجتماعی بیشترین رابطه را با احساس پذیرش دارد و نتوانسته بر احساس همسطحی در این مناطق نیز تاثیری بگذارد. بنابراین در کنار تقویت نقشآفرینی فردی لازم است آثار انسجامبخشی این شبکه نیز در سیاستگذاریهای عمومی مورد توجه قرار گرفته و از این ظرفیت برای کاهش هزینه اجرای سیاستهای فرهنگی- اجتماعی بهره لازم برده شود.
بابک نوراله زاده خیاوی؛ تقی اکبری
چکیده
سواد رسانه ای مجموعهای از مهارتهای قابل یادگیری است که به توانایی دسترسی، تجزیه و تحلیل ، نقد و ایجاد انواع پیامهای رسانهای اشاره دارد و یک مهارت ضروری در دنیای امروزی به شمار میرود. پژوهش حاضر با هدف سنجش میزان سواد رسانه ای انتقادی براساس الگوی الیزابت تامن انجام شده است . این پژوهش به لحاظ هدف کاربردی و به لحاظ شیوه پژوهش ...
بیشتر
سواد رسانه ای مجموعهای از مهارتهای قابل یادگیری است که به توانایی دسترسی، تجزیه و تحلیل ، نقد و ایجاد انواع پیامهای رسانهای اشاره دارد و یک مهارت ضروری در دنیای امروزی به شمار میرود. پژوهش حاضر با هدف سنجش میزان سواد رسانه ای انتقادی براساس الگوی الیزابت تامن انجام شده است . این پژوهش به لحاظ هدف کاربردی و به لحاظ شیوه پژوهش ، پیمایشی وتوصیفی تحلیلی است. جامعه آماری پژوهش را تمامی کارکنان ادارات شهرستان اردبیل در سال 1400 تشکیل داده اند که حجم آن براساس آمار سازمان مدیریت و برنامه ریزی استان و سالنامه آماری سال 1399 برابر با 10000نفراست . برای تعیین حجم نمونه با استفاده از جدول مورگان تعداد 285 نفر به روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شده است و روش گردآوری اطلاعات با استفاده از پرسشنامه استاندارد تامن (1995) صورت گرفته است. نتایج پژوهش و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار spss26 نشان می دهدکه بین متغیرهای جمعیت شناختی (جنسیت،وضعیت تأهل ، میزان درآمد، سن ، میزان تحصیلات) با میزان سواد رسانه ای انتقادی رابطه معناداری وجود ندارد. همچنین نتایج یافته های استنباطی نشان داد که میزان سواد رسانه ای انتقادی با در نظر گرفتن متغیرهای رژیم مصرفی، شناخت ویژگی های پیام و نقد پیام در بین پاسخ گویان به پرسشنامه بزرگتر از 05%(000/1) می باشد و میانگین سواد رسانه ای در جامعه آماری پژوهش حاضر کمتر از حد مطلوب است.
بهرام نیک بخش
چکیده
در پژوهش حاضر درک مطلوبیت شهروندان از «رسانه های خبری آنلاین» و «رسانه های اجتماعی» بر اقدامات پیشگیرانه از سوی شهروندان استان خوزستان بررسی شده است. چرا که، انتشار اطلاعات نادرست در طول همه گیری بیماری کووید-19، به عنوان یک دغدغه اجتماعی مطرح و عدم انتشار مطالب درست، یکی از نگرانی های اصلی و تشدید کننده سردرگمی در جامعه ...
بیشتر
در پژوهش حاضر درک مطلوبیت شهروندان از «رسانه های خبری آنلاین» و «رسانه های اجتماعی» بر اقدامات پیشگیرانه از سوی شهروندان استان خوزستان بررسی شده است. چرا که، انتشار اطلاعات نادرست در طول همه گیری بیماری کووید-19، به عنوان یک دغدغه اجتماعی مطرح و عدم انتشار مطالب درست، یکی از نگرانی های اصلی و تشدید کننده سردرگمی در جامعه است. در این راستا، درک مطلوبیت شهروندان از رسانه های جمعی در ارائه اطلاعات موثق و ایجاد انگیزه برای مشارکت بیشتر مردم در رعایت اقدامات پیشگیرانه اعلامی از سوی دولت اهمیت بسیاری دارد. در این زمینه نقش اعتماد بین شهروندان و دولت از منظر سرمایه اجتماعی مورد بررسی و توجه قرار گرفت. همچنین، برای مطالعه تجربی پژوهش حاضر، از مدل سازی معادلات ساختاری با استفاده از روش پیمایش استفاده شده است. اطلاعات جمع آوری شده از شهروندان استان خوزستان(384 نفر) در ایام شیوع بیماری کووید-19، به عنوان استراتژی پیشگیری و با روش خوشه بندی متناسب با حجم انتخاب شده است. نتایج پژوهش نه تنها در حوزه پزشکی، بلکه بر افزایش اعتماد اجتماعی از طریق تعامل فعال مردم با دولت دارای اهمیت است. نتایج پژوهش نشان داد که «رسانه های خبری آنلاین» از طریق اعتماد شهروندان به دولت بر اقدامات پیشگیرانه از نقش مطلوبی برخورداراست. علاوه بر این، در حالی که «رسانه های خبری آنلاین» اعتماد را به شهروندان و دولت افزایش می دهند، ولی «رسانه های اجتماعی» بر اعتماد شهروندان و اعتماد به دولت تأثیر نمی گذارد.
رضا صابری
چکیده
از دسامبر 2019، واژگان "کرونا" و "کووید-19" و محتواهای آنها، پرکاربردترین حوزه خبری رسانه های جهان گردید. "خبر" در این پژوهش به عنوان موضوع تحلیل به اخبار، گزارشها، مصاحبهها، یادداشتها و تحلیل کارشناسان اطلاق می شود که در"موج اول شیوع ویروس کرونا در ایران" در سایتهای خبری "بیبیسی فارسی" و "صدا و سیما ...
بیشتر
از دسامبر 2019، واژگان "کرونا" و "کووید-19" و محتواهای آنها، پرکاربردترین حوزه خبری رسانه های جهان گردید. "خبر" در این پژوهش به عنوان موضوع تحلیل به اخبار، گزارشها، مصاحبهها، یادداشتها و تحلیل کارشناسان اطلاق می شود که در"موج اول شیوع ویروس کرونا در ایران" در سایتهای خبری "بیبیسی فارسی" و "صدا و سیما ایرا" انتشار یافته است.
هدف این پژوهش، تحلیل نحوه بازنمایی کرونا در کشور ایران در سایت های مورد مطالعه و مقایسه آنها با یکدیگر با استفاده از روش تحلیل محتوای کمی است. جامعه آماری شامل 1015 واحد بوده، که تعداد 278 خبر، گزارش، مصاحبه یا تحلیل به عنوان نمونه انتخاب و با استفاده از روش نمونه گیری ترکیبی و تکنیک احتمالی(تصادفی سیستماتیک) و غیر احتمالی(سهمیه ای)، داده های تحقیق جمع آوری گردید.
یافته های پژوهش نشان میدهد، ارزش های خبری کرونا مورد توجه هر دو رسانه بوده است. محتواهای تولیدی سایت خبری صدا و سیما به عنوان رسانه داخلی، رویکرد "امید بخش" را انتخاب نموده و چالش های اصلی آن عدم توجه به ارائه آمار مبتلایان و استفاده نکردن از محتوای جهت دار چند رسانه ای(خصوصاً عکس) بوده است. در مقابل سایت خبری بی بی سی به عنوان یک رسانه خارجی، به دنبال القای "نگرانی و ناتوانی" از بحران در ایران بوده است. این رسانه با استفاده از ضعف رسانه داخلی در ارائه آمار، تناقض های خبری ایران را برجسته نموده، و با استفاده از محتوای چند رسانه ای جهت دار، رویکرد "ابهام و بی اعتمادی" را در جامعه ایران باز تولید می کرده است.
فریبا سیدان؛ فاطمه انگورج تقوی
چکیده
رسانه های نوین،از طریق ترویج الگوهای متفاوت تعامل اجتماعی وامکان دسترسی به اطلاعات وسیع، چشم اندازهای جدیدی به روی اعضای خانواده گشوده وبافراهم کردن فرصت های جدید برای فعالیت مشترک، تأثیرات شگرفی برارتباطات اعضای خانواده گذاشته است.هدف اصلی این مقاله،مطالعه نحوه میانجیگری وتعاملات والدین دربکارگیری واستفاده فرزندان ازامکانات ...
بیشتر
رسانه های نوین،از طریق ترویج الگوهای متفاوت تعامل اجتماعی وامکان دسترسی به اطلاعات وسیع، چشم اندازهای جدیدی به روی اعضای خانواده گشوده وبافراهم کردن فرصت های جدید برای فعالیت مشترک، تأثیرات شگرفی برارتباطات اعضای خانواده گذاشته است.هدف اصلی این مقاله،مطالعه نحوه میانجیگری وتعاملات والدین دربکارگیری واستفاده فرزندان ازامکانات فضای مجازی،حدودو مرزهای فعالیت بافناوریهای ارتباطی ومهارتهای لازم در فضای رسانه است.این پژوهش با رویکرد کیفی و با استفاده از روش تحلیل مضمون انجام شده است.نمونه تحقیق،مشارکت کنندگان بالقوه ازوالدین درسطح شهرکرج بودند.بادر نظر گرفتن اهمیت حداکثرتنوع درنمونه تحقیق ومحدودیت های موجودبرای انجام مصاحبه،ملاک هایی برای انتخاب چارچوب نمونه درنظر گرفته شد.بااستفاده ازنمونه گیری هدفمند(برمبنای معیارهای انتخاب)ونظری،بعدازمصاحبه نیمه ساختاریافته با 15 نمونه والد،اشباع مضمونی حاصل شد.یافته های این پژوهش از57 اظهار مهم غیرتکراری وغیرهمپوشان،ذیل4 "مضمون کلی"شامل توانمندی رسانهای والدین،"میانجیگری محدود کننده"،"میانجیگری دیده بان"،"میانجیگری فعال"،10"مضمون فرعی" و43 "واحد معنایی فشرده" به دست آمدند.نتایج نشان داد مهارتهای رسانه ای والدین شامل راهبردهایی است که به آنان امکان می دهد به طورموثربامحیط رسانه ای واستفاده کودکان و نوجوانان روبرو شوند.باتوجه به انواع استراتژیهای میانجیگری های محدود کننده،دیده بانی و فعال،در تعاملات پیچیده والد-کودک،بسیاری از عوامل زمینه سازفردی مداخله کرده واستراتژیهای میانجیگری،باتغییرات رفتارهای دیجیتالی کودکان متغیربوده،وتابعی ازرشدوفعالیت آنان درفضای مجازی است.بنابراین نحوه مواجهه والدین بافضای رسانه،منحصربه یک استراتژی میانجیگری نبوده،وممکن است به منظورمداخلة رسانه ای،والدین ازچندروش استفاده کنند.نه تنهاوالدین بررفتارهای کودک تأثیرگذارند،بلکه رفتارواقعی کودک یا تواتمندیهای دیجیتالی وی نیزرفتارآنان رامتأثرنموده،به نحوی که رویکردمیانجیگری خودرا،باتوجه به فعالیتی که کودک انجام میدهد،اتخاذ می کنند.
بهمن ربیعی نیا؛ حسین هرسیج
چکیده
عالمگیر شدن استفاده از شبکههای اجتماعی مجازی موجب تغییرات مهمی در سبک زندگی، عادات و ارتباطات اجتماعی و ارتباط بین مردم و دولتها شده است. جنبشهای اجتماعی به عنوان یکی از روشهای انتقال خواستهها و ارتباط بین مردم و حاکمیت به شدت متاثر از این تغییرات است. در دو دهه اخیر کارکرد بسیج شبکههای اجتماعی چهره جدیدی از جنبشهای ...
بیشتر
عالمگیر شدن استفاده از شبکههای اجتماعی مجازی موجب تغییرات مهمی در سبک زندگی، عادات و ارتباطات اجتماعی و ارتباط بین مردم و دولتها شده است. جنبشهای اجتماعی به عنوان یکی از روشهای انتقال خواستهها و ارتباط بین مردم و حاکمیت به شدت متاثر از این تغییرات است. در دو دهه اخیر کارکرد بسیج شبکههای اجتماعی چهره جدیدی از جنبشهای اجتماعی را در سراسر دنیا به نمایش گذاشته است. هدف پژوهش حاضر تبیین این تأثیر در جنبشهای اجتماعی ایران بین سالهای 1388 تا 1398 میباشد. روش این پژوهش توصیفی- تحلیلی بوده و با استفاده از منابع کتابخانهای، اسنادی و داده های ثانویه به گرداوری اطلاعات پرداخته است. یافتههای تحقیق نشان میدهد کاربرد شبکههای اجتماعی در بازه زمانی مورد نظر نقشی مؤثر و محوری در تسهیل بسیج منابع برای جنبشهای اجتماعی داشته است؛ حوادث عمده بررسی شده در بازه زمانی مذکور مشخص میکند فارغ از علل وجودیِ جنبشهای اجتماعی با کنترل یا عدم دسترسی شبکههای اجتماعی، به صحنه آوردن طرفداران جنبش مختل شده و با گذشت زمان این جنبش های اعتراضی دچار فرسایش و ضعف می شود.
صادق حامدی نسب؛ معصومه عزیزی؛ رضوان محمدی
چکیده
هدف از انجام این پژوهش بررسی محتوای یادگیری دانشجو معلمان در شبکههای اجتماعی و ادراک آنها نسبت به اعتبار محتوای به اشتراک گذاشتهشده در این شبکهها بود. روش این پژوهش کیفی و از نوع پدیدارشناسانه بود. جامعه پژوهش کلیه دانشجو معلمان رشته آموزش ابتدایی دانشگاه فرهنگیان شهرستان بیرجند بود که در سال تحصیلی 1399-1400 مشغول به تحصیل بودند. ...
بیشتر
هدف از انجام این پژوهش بررسی محتوای یادگیری دانشجو معلمان در شبکههای اجتماعی و ادراک آنها نسبت به اعتبار محتوای به اشتراک گذاشتهشده در این شبکهها بود. روش این پژوهش کیفی و از نوع پدیدارشناسانه بود. جامعه پژوهش کلیه دانشجو معلمان رشته آموزش ابتدایی دانشگاه فرهنگیان شهرستان بیرجند بود که در سال تحصیلی 1399-1400 مشغول به تحصیل بودند. با روش نمونهگیری هدفمند و تا اشباع نظری دادهها با 15 نفر(7 نفر مرد و 8 نفر زن) از این دانشجو معلمان مصاحبه نیمه ساختاریافته صورت گرفت و دادههای حاصل با روش تحلیل مضمون مورد تحلیل قرار گرفت. برای پایایی دادهها از روش توافق بین کدگذاران و برای روایی یافتهها از روش بازنگری توسط متخصصان استفاده شد. یافتهها نشان داد که محتوای یادگیری دانشجو معلمان در شبکههای اجتماعی شامل محتوای مرتبط با دانشگاه (رشته محور، مهارت محور و زبان انگلیسی)، مدرسه (روش تدریس، مدیریت کلاس و محتوای دوره ابتدایی) و اطلاعات عمومی (اخبار، اطلاعات پزشکی و اطلاعات فناورانه) است. همچنین دانشجو معلمان نسبت به محتوای به اشتراک گذاشتهشده در شبکههای اجتماعی دیدگاه مثبتی ندارند و ازنظر آنها، محتوای موجود در شبکههای اجتماعی، نامتناسب، غیر موثق و ناقص است. بر این اساس پیشنهاد میشود که دانشگاه فرهنگیان با ارائه محتوای معتبر، طبقهبندیشده و متناسب با هر رشته تحصیلی در شبکههای اجتماعی به توسعه حرفهای دانشجو معلمان و نگرش مثبت آنها به محتوای این شبکهها کمک کند.
مینا رنجبر فرد؛ سهیلا مهمان نوازان؛ همراز تولایی
چکیده
با توجه به دنیای امروز که عصر اطلاعات و ارتباطات است، نقش رسانههای اجتماعی را در انتقال اطلاعات و گسترش انواع ارتباطات در زندگی روزمره و شخصی افراد نمیتوان نادیده گرفت. مهمترین و اصلیترین عنصر یک رسانه اجتماعی، محتوای آن است و یکی از ویژگیهایی که یک محتوا بایستی داشته باشد تا باعث درگیری کاربر گردد، "عاطفه" میباشد. هدف ...
بیشتر
با توجه به دنیای امروز که عصر اطلاعات و ارتباطات است، نقش رسانههای اجتماعی را در انتقال اطلاعات و گسترش انواع ارتباطات در زندگی روزمره و شخصی افراد نمیتوان نادیده گرفت. مهمترین و اصلیترین عنصر یک رسانه اجتماعی، محتوای آن است و یکی از ویژگیهایی که یک محتوا بایستی داشته باشد تا باعث درگیری کاربر گردد، "عاطفه" میباشد. هدف پژوهش حاضر بررسی اثر ویژگیهای محتوایی بر درگیری محتوایی (درگیری مشتری) با نقش میانجی عاطفه در پلتفرم رسانه اجتماعی (اینستاگرام) میباشد. جامعه مورد نظر، فالوئرهای پیج بیگ بنگ (پیج علمی در ارتباط با نجوم) در اینستاگرام میباشد که تعداد آنها 000/795 است و تعداد نمونه برداشت شده طبق جدول مورگان 384 بوده است. برای جمع آوری دادهها از ابزار پرسشنامه و شمارش بازخوردهای لایک و کامنت کاربران اینستاگرام استفاده گردید. تجزیه و تحلیل دادهها با نرم افزار PLSانجام شد. نتایج نشان داد که ویژگیهای محتوایی که شامل سه بعد اصالت، لذتگرایی و کیفیت است، بر درگیری محتوایی که شامل لایک و کامنت است اثر دارد. همچنین نتایج نشان داد که هر سه بعد اصالت، لذتگرایی و کیفیت بر عاطفه تأثیر دارند. اثر متغیر عاطفه که شامل سه بعد خشنودکننده، برانگیختگی و تسلط است نیز بر درگیری محتوایی تایید گردید. با توجه به نتایج این پژوهش، شرکتها برای موفقیت در کسب وکار خود نیاز دارند که به پلتفرمهای رسانههای اجتماعی توجه نمایند. در واقع سازمانها بایستی محتوایی مفید، سرگرم کننده و لذت بخش تولید کنند تا مشتری خود را هر چه بیشتر با برند خود درگیر نموده و او را وفادارتر سازند.
محمدجواد افشارصفوی؛ گلنار شجاعی باغینی؛ محمدرضا رستمی
چکیده
هدف از پژوهش حاضر مدلسازی عوامل رقابت پذیری رسانه های مکتوب با شبکه های اجتماعی در راستای ادامه حیات است. این پژوهش بر حسب هدف توسعهای-کاربردی و از لحاظ رویکرد پژوهشی، پژوهشی آمیخته از نوع اکتشافی است. ابتدا از طریق روش تحقیق کیفی(روش گراندد تئوری) اطلاعات مورد نیاز در مورد تدوین ارائه چارچوبی جهت رقابتپذیری رسانههای مکتوب ...
بیشتر
هدف از پژوهش حاضر مدلسازی عوامل رقابت پذیری رسانه های مکتوب با شبکه های اجتماعی در راستای ادامه حیات است. این پژوهش بر حسب هدف توسعهای-کاربردی و از لحاظ رویکرد پژوهشی، پژوهشی آمیخته از نوع اکتشافی است. ابتدا از طریق روش تحقیق کیفی(روش گراندد تئوری) اطلاعات مورد نیاز در مورد تدوین ارائه چارچوبی جهت رقابتپذیری رسانههای مکتوب با شبکههای اجتماعی اطلاعات گردآوری شده و مولفهها و شاخصهای آن مشخص شد. در مرحله کیفی جهت شناسایی مفاهیم از مصاحبههای نیمهساختاریافته با خبرگان موضوع استفاده شد. جامعه آماری شامل کلیه خبرگان و کارشناسان روزنامه خراسان در شهر مشهد میباشند. در این پژوهش از روش نمونهگیری هدفمند (استفاده از افراد متخصص در زمینه رسانه) جمع-آوری اطلاعات و مبتنی بر گلولهبرفی جهت دسترسی به حجم نمونه مورد نیاز استفاده شد. در مرحله مقدماتی به منظور آگاهی از نظر خبرگان موضوع، 17 مصاحبه صورت گرفته است. در بخش کمی جامعه آماری شامل 2500 نفر از مشتریان روزنامه خراسان دارای اشتراک سالیانه است. روش نمونه گیری تصادفی ساده بوده که بر طبق فرمول کوکران تعداد 333 نفر به عنوان افراد نمونه انتخاب شدند. بر اساس مولفه های بخش کیفی، پرسشنامه تدوین گردید. روش تحلیل داده ها در بخش کمی استفاده از آزمون تحلیل عاملی تاییدی و معادلات ساختاری با بکارگیری نرمافزار لیزرل است. نتایج نشان داد مقوله های هفتاد و پنج گانه اصلی در قالب ابعاد شش گانه مدل پارادیمی به صورت شرایط علی، مقوله اصلی، یعنی رقابتپذیری جهت ادامه حیات، راهبرد ، زمینه ، شرایط مداخلهگر محیطی و پیامدهاجای گرفتند.
فرید احمدراد؛ محسن جدیدی؛ محمدباقر صابری زفرقندی؛ سمانه السادات سرکشیکیان
چکیده
شبکههای اجتماعی مجازی با روند انفجار اطلاعاتی که در پیش گرفته اند، بیشترین شباهت را به جامعه انسانی پیدا کرده و تبدیل به عامل مهم و تاثیر گذاری در روابط زوجها شده است. هدف پژوهش حاضر شناسایی نقش فضای اجتماعی مجازی در روابط زوجهای مراجعه کننده به دادگاه خانواده، خصوصاً تاثیر آن بر کارکرد خانواده و سلامت روان آنها بود. پژوهش حاضر ...
بیشتر
شبکههای اجتماعی مجازی با روند انفجار اطلاعاتی که در پیش گرفته اند، بیشترین شباهت را به جامعه انسانی پیدا کرده و تبدیل به عامل مهم و تاثیر گذاری در روابط زوجها شده است. هدف پژوهش حاضر شناسایی نقش فضای اجتماعی مجازی در روابط زوجهای مراجعه کننده به دادگاه خانواده، خصوصاً تاثیر آن بر کارکرد خانواده و سلامت روان آنها بود. پژوهش حاضر در زمرهی پژوهشهای کیفی بود و جهت تحلیل اطلاعات از سه نوع کدگزاری باز، محوری و گزینشی استفاده شد. جامعه آماری مطالعهی حاضر شامل زوجهای مراجعهکننده به دادگاههای خانواده بود، که به صورت هدفمند نمونهگیری شدند و مورد مصاحبه قرار گرفتند. ابزار مورد استفاده در مطالعهی حاضر مصاحبهی ساختمند و نیمه ساختمند بود. از تحلیل مصاحبههای صورت گرفته ۲۰۷ کد باز به دست آمد که در این میان 8 تم اصلی برای بیان تجارب زیستهی مصاحبه شوندهها استخراجشدند که شامل: «اعتیاد به اینترنت»، «پوشاندن خلا احساسی و ذهنی» و ... بود. ماحصل مطالعه نشان داد که فضای اجتماعی-مجازی در فرآیند جامعهپذیری و جامعهپذیری مجدد زوجها نقش مهمی را ایفا می-کنند؛ که در کنار سایر عوامل، موجب تثبیت نگرشها و تفکرات مختلف شده و همچنین تاثیر قابل ملاحظهای بر سلامت روان آنها میگذارند. ماحصلکلام میتوان نتیجه گرفت استفاده بیرویه از رسانه ها به خصوص فضای مجازی اجتماعی، می تواند آغازگر آسیبهای متعددی از جمله وابستگی مفرط به فناوری، جدایی و احساس تنهایی، اعتیاد اینترنتی، افسردگی و احساس بی حوصلگی، روانی، جسمی، اقتصادی و... در زوجها شود.