بهروز اشرف سمنانی؛ سعید ذکائی؛ سعیده امینی
چکیده
استریم شیوه پخش زنده محتوا در شبکههای اجتماعی است که در آن تولید کننده محتوا، از طریق پخش تصاویر زنده از فعالیتهای خود، توجه مخاطبان را جلب میکند. اغلب استریمرها که تولید کنندههای این نوع از محتوا هستند، به صورت زنده انجام یک بازی ویدئویی را به نمایش میگذارند. این مقاله تلاش دارد تا با تکیه بر نظریه فرا-بازی «یاسپر یوول»، ...
بیشتر
استریم شیوه پخش زنده محتوا در شبکههای اجتماعی است که در آن تولید کننده محتوا، از طریق پخش تصاویر زنده از فعالیتهای خود، توجه مخاطبان را جلب میکند. اغلب استریمرها که تولید کنندههای این نوع از محتوا هستند، به صورت زنده انجام یک بازی ویدئویی را به نمایش میگذارند. این مقاله تلاش دارد تا با تکیه بر نظریه فرا-بازی «یاسپر یوول»، سنخشناسی اولیهای از استریمرهای ایرانی به دست بدهد و نشان دهد که چگونه میتوان میان شیوههای مختلف تولید محتوا و نوع مخاطبان استریمرهای ایرانی تمایز برقرار کرد. نتایج پژوهش که متکی بر روشهای مصاحبه نیمساخت یافته با 15 استریمر- اینفلئونسر مشهور ایرانی و مشاهده نظاممند استریم آنها است، نشان میدهد که براساس ویژگیهایی نظیر نوع محتوا، مخاطبان هدف، شیوه برقراری با مخاطبان، اهداف و ایدهآلهای استریمر و رویکردهای آنها نسبت به بازی به عنوان یک رسانه، میتوان استریمرها را با کمک چهار مقوله اصلی «زمینهای»، «ارتباطی»، «محتوایی» و «شخصیتی» و ده مقوله فرعی، به سه دسته «چالشی»، «رقابتی» و «فراغتی» تقسیم کرد. گروه اول به دنبال به چالش کشیدن ظرفیتهای یک بازی و کسب افتخارات جهانی در عرصه بازی ویدئویی هستند، گروه دوم بر پیروزی در رقابت با سایر استریمرها تمرکز دارند و گروه سوم تمایل دارند با تولید محتوای سرگرم کننده، برای مخاطبان خود، نوعی از فراغت را ایجاد کنند.
سعید ذکایی؛ علی خانمحمدی؛ سمیرا نوری
چکیده
دنیاگیری کرونا با ایجاد «وضعیت استثنایی» باعث تسریع «تسلط پزشکی» بر افکار عمومی شد. پانصد فیلم، عکس و متن که توسط کاربران عادی «شبکة اینستاگرام» در روزهای همهگیری بیماری بازنشر شده، بررسی شده است. با نشانهشناسی این محتواها، رمزگانهای «خط مقدم، خطوط پشتیبانی و خائنان مبارزه با کرونا» بهدستآمده است. ...
بیشتر
دنیاگیری کرونا با ایجاد «وضعیت استثنایی» باعث تسریع «تسلط پزشکی» بر افکار عمومی شد. پانصد فیلم، عکس و متن که توسط کاربران عادی «شبکة اینستاگرام» در روزهای همهگیری بیماری بازنشر شده، بررسی شده است. با نشانهشناسی این محتواها، رمزگانهای «خط مقدم، خطوط پشتیبانی و خائنان مبارزه با کرونا» بهدستآمده است. این رمزگانها توأمان دارای دال و مدلولهای فرادست و فرودست است. دالهای مدافعان سلامت، شهید سلامت، آمادگی رزمندگان و فداکاری کادر درمانی یک روایت «حماسی، قدسی و فرادست» از کادر درمانی بهویژه کادر درمانی زن ارائه میدهد. دالهای «جبهة خانگی»، «مبارزات مردمی، سازمانی و نهادی» روایتی «امیدوارانه، همدلانه، یاریگرانه و فرادست» از مبارزه با بیماری ارائه میدهد؛ اما در مقابل دالهای عدم پشتیبانی از کادر درمانی و فشار روی کادر درمانی روایت «فجیع، غمانگیز و فرودست» از روزهای همهگیری ارائه میکند. در این همهگیری، پزشکی بر زندگی روزمره توسط دستورالعملهای بهداشتی (همچون تعیین گروه آسیبپذیر و قرنطینة خانگی) و بر حافظة شهروندان توسط «قدسیسازی» کادر درمانی تسلط یافت. «مردم بیتوجه» و «مسافران نوروزی» دشمن و «شر» پنداشته شدهاند. حافظة عامیانه «مردم» را بیش از «حکومت» و «نظام بهداشت و درمان» در همهگیری بیماری مسئول میدانند. این فرافکنی را میتوان برآمده از زیست قدرت و سیاست حافظهای دانست که ریشههای قدرتِ دانش قدرت پزشکی در ایران را پنهان کرده است.
محمد سعید ذکایی؛ محمد تقی کرمی؛ شیما فرزادمنش
چکیده
فضای مجازی عرصه ای برای بازنمایی هویت های اجتماعی است و در این میان هویت های زنانه نیز مجال بسیاری برای خود ابرازی در این میدان یافته اند. فضای مجازی همزمان انعکاسدهنده و برسازنده زندگی روزمره است. پژوهش حاضر با تأکید بر زندگی روزمره خانوادگی زنان ایرانی در اینستاگرام در جستجوی فهم چگونگی استفاده آنها از فضای مجازی برای تأثیرگذاری ...
بیشتر
فضای مجازی عرصه ای برای بازنمایی هویت های اجتماعی است و در این میان هویت های زنانه نیز مجال بسیاری برای خود ابرازی در این میدان یافته اند. فضای مجازی همزمان انعکاسدهنده و برسازنده زندگی روزمره است. پژوهش حاضر با تأکید بر زندگی روزمره خانوادگی زنان ایرانی در اینستاگرام در جستجوی فهم چگونگی استفاده آنها از فضای مجازی برای تأثیرگذاری بر مخاطب و الگوهای بازخورد مخاطبان در صفحات و پستهای اینستاگرامرهای زن خانه دار میباشد. با تحلیل بیش از 800 پست از 26 اینستاگرامر و نظرات مخاطبان ذیل پستها، سه مضمون کلی شامل مادری و خانه ایده آل؛ انقیاد توأم با قدرتمندی / بازنمایی هویتهای زنانه-مردانه و پارادوکسهای هویتی / بازنمایی مفهوم خوشبختی در پیوند با خانواده، مصرف تظاهری و زیبایی استخراج و تحلیل شده اند. نتایج این پژوهش نشان میدهد که شبکه اینستاگرام برای زنان اینستاگرامر ایرانی دارای کارکرد هویتبخشی و فراغتی است که در بستر آن زنان ضمن بازنمایی نقش های جنسیتی در قالب کلیشه های سنتی، نسبت به الگوهای حاکم بر ساختارهای مردسالارانه مقاومت داشته و کنشهای آگاهانه ای برای رسیدن به اهداف خود و تبدیل شدن به اینستاگرامر انجام میدهند و در این مسیر، همزمان درجاتی از سوژگی و فرودستی آنان بازنمایی میشود.
سعید ذکایی؛ محمد جواد ایمانی خوشخو
چکیده
با توجه به این که شوخی سیاسی یکی از قالبهای رایج ارتباطی در ایام حساس انتخابات ریاست ریاست جمهوری سال 1396 بود، این پژوهش به این سوال پرداخته است که چگونه در سیاسیترین زمان ممکن از شوخی سیاسی بهره گرفته شده است. بدین منظور دو گروه تلگرامی با گرایشات مفرط اصلاحطلبی و اصولگرایی انتخاب شد و بیش از 7000 پیام از این دو گروه در بازهی زمانی ...
بیشتر
با توجه به این که شوخی سیاسی یکی از قالبهای رایج ارتباطی در ایام حساس انتخابات ریاست ریاست جمهوری سال 1396 بود، این پژوهش به این سوال پرداخته است که چگونه در سیاسیترین زمان ممکن از شوخی سیاسی بهره گرفته شده است. بدین منظور دو گروه تلگرامی با گرایشات مفرط اصلاحطلبی و اصولگرایی انتخاب شد و بیش از 7000 پیام از این دو گروه در بازهی زمانی یک ماه قبل از انتخابات با روش سایبراتنوگرافی مورد تحلیل گرفت. نتایج این پژوهش نشان میدهد که شوخی در مقام سلاح در نبرد نشانهشناختی علیه گروه رقیب و حفظ فاصله شناختی از ایشان استفاده شد و در مقام تسکین به عنوان ابزاری برای کاهش فشارها و اضطرابهای سیاسی و افزایش همدلی با خودیها مورد استفاد قرار گرفت. اما تفاوت عمده در بین دو گروه، استفاده از شوخی مقاومت (استهزای شرایط بد) توسط گروه اصلاحطلب بود. همچنین جریان یافتن ارتباطات سیاسی در بستر شبکههای اجتماعی مجازی، از یک سو موجب متناسبسازی این بستر با شرایط زبانی و فرهنگی مخاطبان و از سوی دیگر، باعث تغییر منطق امر سیاسی بواسطه ویژگیهای ذاتی این رسانه شده است. در واقع، در این بستر نوظهور شاهد اختلاط و درهمرفتگی فضاها (سیاسی و غیرسیاسی، شخصی و غیرشخصی، شادی و غم و ...) هستیم.
محمد سعید ذکایی؛ فرزانه نزاکتی رضاپور
چکیده
این پژوهش، با هدف شناخت سبک زندگی «دیجیتال و درحرکت» دانشجویان که اصطلاحاً آن را «موبیتال» نامیدهایم، انجامشده است. به این منظور، با روش نظریۀ مبنایی و تکنیک مصاحبۀ اپیزودیک با دانشجویان دو دانشگاه سطح یک کشور (علامه طباطبائی و صنعتی شریف) که سه گروه آموزشی اصلی علوم انسانی، فنی و مهندسی و علوم پایه را پوشش میدهند، ...
بیشتر
این پژوهش، با هدف شناخت سبک زندگی «دیجیتال و درحرکت» دانشجویان که اصطلاحاً آن را «موبیتال» نامیدهایم، انجامشده است. به این منظور، با روش نظریۀ مبنایی و تکنیک مصاحبۀ اپیزودیک با دانشجویان دو دانشگاه سطح یک کشور (علامه طباطبائی و صنعتی شریف) که سه گروه آموزشی اصلی علوم انسانی، فنی و مهندسی و علوم پایه را پوشش میدهند، گفتگو کردیم. برخلاف پژوهشهایی که فقط رضایت حاصل از کاربری تکنولوژیهای نوین ارتباطی برای کاربران را برجسته میکنند، در این پژوهش دریافتیم که تجربۀ زیستۀ دانشجویان از کاربری دستگاههای دیجیتال همراه، تجربۀ متناقضگونۀ احساس «خشنودی و ناخشنودی همزمان» است. اگرچه این تجربه در آنها «ناهماهنگی شناختی» و احساسی دوگانه نسبت به دستگاههای دیجیتال همراه ایجاد کرده، اما دانشجویان استراتژیهایی برای کاهش این ناهماهنگی یافتهاند. آنها سعی میکنند با «انتخاب عقلانی» و «خودکنترلی» منافع خود را از این سبک زندگی جدید، حداکثر کنند و از آسیبهای آن تا حد ممکن دور بمانند. همچنین، دریافتیم که هر سه عامل دانشجویان، دستگاهها و جامعه، در شکلدهی به آنچه «سبک زندگی موبیتال» مینامیم، نقش دارند. نظریۀ کنشگر- شبکه، بهتر از سایر دیدگاهها میتواند وضعیت موجود را تبیین کند. این یافته، دیدگاه مهمی در خصوص ارزیابی نظریههای موجود و چشمانداز ارزشمندی برای صورتبندی نظریههای جدید ارائه میدهد.