سید محمد مهدی زاده طالشی؛ اقبال خالدیان؛ مهراوه فردوسی
چکیده
چکیده هدف عمدهای که این مقاله در پی آن بود، بررسی نقش نرمافزار اجتماعی تلگرام در تبلیغات دوازدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری ایران است. برای رسیدن به این هدف، با رجوع به آراء اساتید و صاحبنظران حوزه رسانه و جامعهشناختی، پدیده نرمافزار اجتماعی «تلگرام» را مطالعه میکند. صاحبنظران با نمونهگیری خوشهای و هدفمند، انتخاب ...
بیشتر
چکیده هدف عمدهای که این مقاله در پی آن بود، بررسی نقش نرمافزار اجتماعی تلگرام در تبلیغات دوازدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری ایران است. برای رسیدن به این هدف، با رجوع به آراء اساتید و صاحبنظران حوزه رسانه و جامعهشناختی، پدیده نرمافزار اجتماعی «تلگرام» را مطالعه میکند. صاحبنظران با نمونهگیری خوشهای و هدفمند، انتخاب گردید. چارچوب نظری حول نظریات تبلیغات و اقناع، برجستهسازی و استفاده و رضامندی انتخاب شده است. نتایج در دو بخش توصیفی و استنباطی بررسی و تشریح شده است. نتایج توصیفی در محورهای چهارگانة میزان استفاده پاسخگویان از اینترنت (خیلی زیاد)، میزان استفاده از نرمافزار اجتماعی تلگرام (زیاد)، دلایل استفاده از نرمافزار اجتماعی تلگرام (کسب اطلاعات و آگاهی از اوضاع اجتماعی و سیاسی) و نقش نرمافزار اجتماعی تلگرام در تبلیغات انتخابات دوازدهم ریاست جمهوری بررسی شده است. نتایج تبیینی نشان میدهد که بین جلب توجه به انیمیشنها و ویدیوهای تبلیغاتی «تلگرام» و شرکت در انتخابات، رابطه معناداری وجود دارد. بین کارکردهای نرمافزار اجتماعی «تلگرام» (شبکهای بودن، در دسترس بودن، سرعت بالا) و انتشار پیامهای تبلیغاتی کاندیداهای انتخابات رابطه معناداری وجود دارد. بین جذابیت شعارها و تبلیغات نامزدها در «تلگرام» و شرکت در انتخابات رابطه معناداری وجود دارد. بین استفاده از نمادها و نشانهها در تبلیغات کاندیداها و احزاب در «تلگرام» و شرکت در انتخابات رابطه معناداری وجود دارد. بین انتشار پیامهای افراد صاحب نفوذ سیاسی در تبلیغات انتخاباتی در «تلگرام» و شرکت در انتخابات رابطه ی معناداری وجود دارد. بین اعتماد به تبلیغات در «تلگرام» و شرکت در انتخابات رابطه معناداری وجود دارد.
سیدجمال الدین اکبرزاده جهرمی
چکیده
پساتلویزیون که با تحقق همگرایی رسانهای و گذار از شکل سنتی تلویزیون آغاز میشود، نه به معنای مرگ تلویزیون بلکه تجدید ساختار در شیوههای تولید، توزیع و مصرف محتوای تلویزیونی است. همگرایی رسانهای که بهمثابه تحولی ساختاری سازمانهای پخش تلویزیونی را به چالش کشیده است، سازمان صداوسیما را بواسطۀ موقعیت انحصاریاش با وضعیت خطیرتری ...
بیشتر
پساتلویزیون که با تحقق همگرایی رسانهای و گذار از شکل سنتی تلویزیون آغاز میشود، نه به معنای مرگ تلویزیون بلکه تجدید ساختار در شیوههای تولید، توزیع و مصرف محتوای تلویزیونی است. همگرایی رسانهای که بهمثابه تحولی ساختاری سازمانهای پخش تلویزیونی را به چالش کشیده است، سازمان صداوسیما را بواسطۀ موقعیت انحصاریاش با وضعیت خطیرتری کرده است. این مقاله در صدد بررسی واکنشهای صداوسیما به همگرایی رسانهای و ارزیابی این واکنشهاست و برای این منظور از روش کیفی مصاحبۀ عمیق و سندپژوهی بهره میبرد. در مجموع با 17 نفر از کارشناسان و سیاستگذاران حوزۀ تلویزیون مصاحبه گردید. یافتههای تحقیق حاکی از این است که صداوسیما با درک مخاطرات و فرصتهای فضای جدید، اقدامات زیادی را در دستور کار قرار داده است؛ راه-اندازی پخش زمینی دیجیتال، افزایش شبکههای تلویزیونی، «اچ. دی » کردن بعضی از شبکهها، بهره-گیری از تکنولوژی ماهواره و توزیع سیگنال تلویزیونی در سطح ملی و قرار دادن شبکههای ملّی و استانی بر روی ماهواره برای دسترسی به مخاطبان بیشتر در سطح ملّی و نیز و راهاندازی شبکههای ماهوارهای تلویزیونی در سطح منطقهای و جهانی بخشی از این اقدامات است. سیاستها و اقدامات صداوسیما با نقدهایی جدی نیز روبرو است از جمله این که در توسعۀ شبکهها و خدمات رویکردی تکنولوژیک غلبه دارد؛ بواسطۀ فقدان سازوکارهای بازار و انحصار صداوسیما، اقدامات انجام شده مبتنی بر برنامهریزی متمرکزی است که هزینههای زیاد و کارایی کم را به همراه دارد و این که در بسط همگرایی و پیامدهای آن رویکردی اغلب امنیتی و سیاسی مشهود است.
اسماعیل عالی زاد؛ نازگل ابراهیم طاری
چکیده
عرصه عمومی میدان حقیقی شکلگیری و تداوم ارتباطات اجتماعی، نهادها و تشکلهای مدنی است. از جمله پدیدههای اجتماعیای که ارتباط تنگاتنگی با عرصه عمومی دارد، رسانههای جمعی بهویژه شبکههای اجتماعی مجازی است. در جهان امروز، حاصل فعالیت و تجربه اعضای یک جامعه در شبکههای اجتماعی مجازی میتواند به مثابه یکی از تعیین کنندههای اجتماعی، ...
بیشتر
عرصه عمومی میدان حقیقی شکلگیری و تداوم ارتباطات اجتماعی، نهادها و تشکلهای مدنی است. از جمله پدیدههای اجتماعیای که ارتباط تنگاتنگی با عرصه عمومی دارد، رسانههای جمعی بهویژه شبکههای اجتماعی مجازی است. در جهان امروز، حاصل فعالیت و تجربه اعضای یک جامعه در شبکههای اجتماعی مجازی میتواند به مثابه یکی از تعیین کنندههای اجتماعی، حدود و ثغور عرصه عمومی را دستخوش تغییر کند. تمرکز این پژوهش نیز بر همین رابطه استوار است و بهطور دقیقتر کاوشی است در یافتن پاسخ به این پرسش که در جامعه ما آیا شبکههای اجتماعی مجازی، توان و قابلیت کنشگران اجتماعی را در عرصه عمومی غیرمجازی تقویت میکنند؟. این پژوهش از نوع تحقیقات تبیینی، کمّی، کاربردی و پیمایشی است. منطق آن قیاس است و تمرکز نظری آن بر آرای هانا آرنت، یورگن هابرماس و دیدگاههای متأخر در مطالعات عرصه عمومی و رسانه میباشد. جمعیت مورد بررسی آن دانشجویان دانشگاههای دولتی شهر تهران در سال 95-1394 است. حجم نمونه این پژوهش، 310 نفر است و شیوه نمونهگیری آن از نوع احتمالی چند مرحلهای است. از جمله مهمترین یافتههای تجربی این پژوهش میتوان به دو مورد اشاره کرد: نخست، عضویت در تعداد اندکی از شبکههای اجتماعی مجازی و یا در تعداد کثیری از آنها، هیچ نقش تعیین کنندهای در میزان فعالیت در عرصه عمومی غیرمجازی (فعالیت در انجمنها و تشکلهای مدنی) نداشته است. دوم، با افزایش میزان فعالیت دانشجویان در شبکههای اجتماعی مجازی، میزان فعالیت آنان در عرصه عمومی غیرمجازی کاهش یافته است.
محمد حسینی مقدم؛ تهمینه شاوردی؛ فروزنده جعفرزاده پور
چکیده
پژوهش حاضر به دنبال درک تفاوت شهرت افراد در فضای حقیقی و فضای مجازی است. هدف از این پژوهش، توسعه و معرفی روش های جدید در مطالعات مربوط به فضای مجازی، تحلیل میزان کاربردپذیری سنت نظریات تاثیر رسانه در شرایط گسترش مناسبات فضای جدید درفضای مجازی و مقایسه تفاوت توان رسانه های مختلف بر متغیر مورد بررسی یعنی «شهرت فردی» می باشد. برای ...
بیشتر
پژوهش حاضر به دنبال درک تفاوت شهرت افراد در فضای حقیقی و فضای مجازی است. هدف از این پژوهش، توسعه و معرفی روش های جدید در مطالعات مربوط به فضای مجازی، تحلیل میزان کاربردپذیری سنت نظریات تاثیر رسانه در شرایط گسترش مناسبات فضای جدید درفضای مجازی و مقایسه تفاوت توان رسانه های مختلف بر متغیر مورد بررسی یعنی «شهرت فردی» می باشد. برای این منظور، از موتور جستجوی گوگل به عنوان ابزار پایه برای تولید لیست مشهور ترین افرادی که نام کوچک یکسانی داشته اند، استفاده شده و سپس با استفاده از روش لمپرت و شولمن در کمّی کردن شهرت، به هریک از افراد این لیست، مقادیر عددی متناسب با شهرت شان اختصاص داده شده است. در گام بعد مقادیر شهرت مجازی این افراد با نتایج پیمایشی مشابه در فضای حقیقی مقایسه شده و تفاوت ها با استفاده نظریه «کاشت» تبیین گردیده است. نتایج به دست آمده بیانگر این مطلب است که ضریب و رتبه بندی شهرت مجازی افراد با رتبه شهرت حقیقی آنها تفاوت معناداری دارد و نیز رسانه های مختلف در ایجاد این میزان از شناخته شدگی نقش متفاوتی دارند. این مطلب موید این است که میان آن کسانی که مردم در موردشان چیزهایی می دانند با آن کسانی که مردم می خواهند در موردشان چیزهایی بدانند تفاوت وجود دارد.
علی امیدی؛ مهرداد رشیدی علویجه
چکیده
کشور اکراین از اواخر سال 2013 میلادی تاکنون صحنه اتفاقات و تحولات سیاسی-اجتماعی گوناگونی بوده است. در کنار ابعاد مختلف و ریشه های بحران اکراین، نقش و تاثیر رسانه های خبری گوناگون در تحولات این کشور از جهت شکل دهی به افکار عمومی و نیز چارچوب سازی رویدادها غیرقابل انکار است. دو شبکه خبری سی ان ان (شبکه خبری آمریکا) و راشا تودی (شبکه خبری ...
بیشتر
کشور اکراین از اواخر سال 2013 میلادی تاکنون صحنه اتفاقات و تحولات سیاسی-اجتماعی گوناگونی بوده است. در کنار ابعاد مختلف و ریشه های بحران اکراین، نقش و تاثیر رسانه های خبری گوناگون در تحولات این کشور از جهت شکل دهی به افکار عمومی و نیز چارچوب سازی رویدادها غیرقابل انکار است. دو شبکه خبری سی ان ان (شبکه خبری آمریکا) و راشا تودی (شبکه خبری روسیه) از جمله مهمترین این شبکه ها محسوب می شوند که در طول شکل گیری و در جریان تحولات سیاسی-اجتماعی اکراین سعی در چارچوب سازی و هدایت افکار عمومی مخاطبان خود در جهت سیاست های راهبردی خود داشته اند. مهمترین یافته تحقیق حاضر آن است که شبکه خبری سی ان ان مسکو را مسبب اصلی بحران اکراین قلمداد کرده و تحولات اکراین و کریمه را انقلاب مردمی و دمکراتیک دانسته و همه پرسی شبه جزیره کریمه و الحاق آن به کشور روسیه را به مثابه اشغال آن توسط مسکو و شبکه خبری راشا تودی آن را نوعی شورش تحریک شده از سوی غرب، الحاق کریمه به روسیه را دمکراتیک و نقش روسیه را بیطرفانه بازنمود کرده است. این پژوهش بر اساس روش تحلیل محتوای کیفی از نوع جهت دار بر روی متون منتشره دو رسانه سی ان ان و راشاتودی در سال 2014 در قبال بحران اکراین و بر اساس معیار دوگانه سازی گفتمانی انجام گرفته است.
کبری کریمیان؛ مهربان پارسامهر؛ سید علیرضا افشانی
چکیده
پژوهش حاضر با هدف بررسی جامعهشناختیِ عوامل مرتبط با گرایش نوجوانان دختر دبیرستانهای شهرکرد به شبکههای اجتماعی مجازی انجام شده است. جامعه آماری این پژوهش را کلیه دانشآموزان دختر متوسطه شهر شهرکرد که در سال تحصیلی 94-93 مشغول به تحصیل بودند، تشکیل میدهد که بر اساس فرمول کوکران حجم نمونه 390 نفر برآورد شده است. دادهها با استفاده ...
بیشتر
پژوهش حاضر با هدف بررسی جامعهشناختیِ عوامل مرتبط با گرایش نوجوانان دختر دبیرستانهای شهرکرد به شبکههای اجتماعی مجازی انجام شده است. جامعه آماری این پژوهش را کلیه دانشآموزان دختر متوسطه شهر شهرکرد که در سال تحصیلی 94-93 مشغول به تحصیل بودند، تشکیل میدهد که بر اساس فرمول کوکران حجم نمونه 390 نفر برآورد شده است. دادهها با استفاده از ابزار پرسشنامه و با استفاده از شیوه نمونهگیری خوشهای چند مرحلهای جمعآوری گردید. اعتبار ابزار به وسیله روش اعتبار محتوایی مورد تأیید قرار گرفت و برای سنجش پایایی از ضریب آلفای کرونباخ استفاده شد. به منظور تجزیه و تحلیل دادهها از آزمونهای آماری اسپیرمن، پیرسون، آزمون تحلیل واریانس، آزمون تعقیبی توکی، رگرسیون چندگانه و تحلیل مسیر استفاده شد. یافتهها نشان داد بین پایه تحصیلی، پایگاه اقتصادیاجتماعی والدین دانشآموزان، میزان استفاده از اینترنت، مدت زمان عضویت در شبکههای اجتماعی، سادگی و سهولت استفاده از شبکههای اجتماعی، میزان استفاده اطرافیان(دوستان و خانواده)، نیاز به پیشرفت، انزوای اجتماعی، گرایش به جنس مخالف با گرایش به شبکههای اجتماعی مجازی رابطه مستقیم و معنیداری وجود داشت. بی
محمد مهدی فرقانی؛ رامین شمسایی نیا
چکیده
پژوهش پیشرو کوششی برای ارائه رهیافتی به فراگرد تعامل رسانه های جمعی و شبکه های اجتماعی در تولید جریان های اصلی خبر و پویش های اجتماعی با مطالعه موردی بازنمایی اقتصاد مقاومتی به مثابه یک الگوی توسعه ملی است. روند اقبال کاربران به شبکه های اجتماعی(بویژه پیام رسان های موبایل محور) مدیران رسانه های جمعی را بر آن داشته است تا از ظرفیت این ...
بیشتر
پژوهش پیشرو کوششی برای ارائه رهیافتی به فراگرد تعامل رسانه های جمعی و شبکه های اجتماعی در تولید جریان های اصلی خبر و پویش های اجتماعی با مطالعه موردی بازنمایی اقتصاد مقاومتی به مثابه یک الگوی توسعه ملی است. روند اقبال کاربران به شبکه های اجتماعی(بویژه پیام رسان های موبایل محور) مدیران رسانه های جمعی را بر آن داشته است تا از ظرفیت این فناوری های نوین ارتباطی برای توزیع مناسبتر تولیدات خود در فضای مجازی بهره بیشتری گیرند، ترکیب و تعامل رسانه های جمعی مانند خبرگزاری ها و رسانه های اجتماعی(برای توزیع موثر خبر و ایجاد پویش اجتماعی) بهینه ترین حالت اثرگذاری رسانه ها برای اقناع افکار عمومی و اجرای الگوهای توسعه ملی است. در ایران آسیب پذیری اقتصاد ملی در برابر تکانه های طبیعی و تعمدی اقتصاد جهانی و داخلی، سیاستگذاران را بر آن داشت تا الگویی درون زا، برون گرا و متناسب با شرایط بومی کشور با عنوان اقتصاد مقاومتی طراحی کنند. در این پژوهش برای سنجش جامع رویکرد های رسانه های نزدیک به گفتمان های مسلط به اقتصاد مقاومتی به تحلیل گفتمانی 63 متن از خبرگزاری های ایسنا، صداوسیما و فارس به نمایندگی از سه گفتمان مسلط اصلاح طلبان، حاکمیت، اصولگرایان پرداخته شده است. در نتیجه گیری نمودار مقایسه ای مزیت ها و محدودیت های «پایگاه آنلاین» و «کانال تلگرام» خبرگزاری ها آمده است، تحلیل گفتمانی این سه رسانه نشان از فقدان قرائت مشترک از معنای اقتصادمقاومتی و واگرایی نسبی و نگاه بخشی نگرانه رویکرد هر رسانه متناسب با گفتمان مسلط نزدیک به آن دارد.
اعظم راودراد؛ گلنار گیشنیزجانی
چکیده
هدف از انجام این پژوهش شناخت چگونگی باز-نمود بدن رسانه ای کاربران ایرانی در شبکه اجتماعی اینستاگرام است؛ و ارائه تصویری طبقه بندی شده از انواع تیپ هایی که توسط کاربران برای باز-نمود بدن رسانه ای به کار گرفته شده است. مقصودی که تلاش شد از رهگذر پاسخ گویی به سه سؤال اصلی محقق شود؛ این سؤالات عبارت اند از: 1- الگوهای غالب باز-نمود بدن رسانه ...
بیشتر
هدف از انجام این پژوهش شناخت چگونگی باز-نمود بدن رسانه ای کاربران ایرانی در شبکه اجتماعی اینستاگرام است؛ و ارائه تصویری طبقه بندی شده از انواع تیپ هایی که توسط کاربران برای باز-نمود بدن رسانه ای به کار گرفته شده است. مقصودی که تلاش شد از رهگذر پاسخ گویی به سه سؤال اصلی محقق شود؛ این سؤالات عبارت اند از: 1- الگوهای غالب باز-نمود بدن رسانه ای در عکس های شخصی کاربران ایرانی اینستاگرام چیست؟ 2- کاربران ایرانی اینستاگرام از چه استراتژی ها و تکنیک هایی برای باز-نمود بدن رسانه ای استفاده می-کنند؟ 3- هدف از به کارگیری هر از این استراتژی ها و تکنیک ها چیست؟ برای نیل به هدف مذکور از مفاهیم مورد نظر گافمن مانند مدیریت تأثیرگذاری، نمود خود و آنچه باتلر در باب نمایش جنسیتی می گوید استفاده شده است. با استفاده از روش مردم نگاری مجازی و به کارگیری الگوی ارائه شده توسط سادبک مشتمل بر سه تکنیک مصاحبه، مشاهده مشارکتی و خوانش محتوای مجازی داده های لازم گردآوری و سپس تحلیل شدند. بر همین مبنا، ضمن حضور طولانی مدت در اینستاگرام، اشتراک گذاری عکس و فعالیت در این شبکه با 26 کاربر مصاحبه نیمه ساخت یافته عمیق انجام شد؛ و محتوای تولیدی آنها در قالب عکس و متن مورد تحلیل قرار گرفت. عملیاتی سازی سه تکنیک سادبک در میدان مطالعه، نشان از وجود سه تیپ بدنی اجتماعی، نمایشی و زیباشناختی در اینستاگرام داشت؛ تیپ هایی که هر یک به زیرمجموعه هایی کوچک تر تقسیم می شوند.