علی جنادله؛ مریم رهنما
چکیده
افزایش مصرف رسانههای نوین توجه پژوهشگران در خصوص رابطه این فناوریها با ابعاد مختلف زندگی روزمره را به خود جلب کرده است. در این میان دیدگاههای متضادی در خصوص دلالتهای فناوریهای نوین رسانهای در ارتباط با خانوادهها مطرحشده است. در جامعه ما نیز مصرف رو به رشد رسانههای نوین، زمینهساز مطالعات قابلتوجهی در خصوص تأثیر این ...
بیشتر
افزایش مصرف رسانههای نوین توجه پژوهشگران در خصوص رابطه این فناوریها با ابعاد مختلف زندگی روزمره را به خود جلب کرده است. در این میان دیدگاههای متضادی در خصوص دلالتهای فناوریهای نوین رسانهای در ارتباط با خانوادهها مطرحشده است. در جامعه ما نیز مصرف رو به رشد رسانههای نوین، زمینهساز مطالعات قابلتوجهی در خصوص تأثیر این رسانهها بر خانوادهها شده است. ما در این مقاله، دیدگاههای مختلف مربوط به تأثیر رسانههای نوین بر خانواده را ذیل سه رویکرد آسیبشناختی؛ تأثیرات ایجابی؛ و پیچیدگی تأثیرات صورتبندی کردهایم و بر همین اساس مقالات منتشرشده طی دهه اخیر (1395-1385) را مورد بررسی قرار دادهایم. روش تحقیق در این مقاله فرا تحلیل میباشد و مقالات در ابعاد مختلف رویکرد نظری، روش، متغیرهای تحقیق و یافتههای تحقیق مورد بررسی قرار گرفتند. یافتهها نشان میدهد که در بیشتر این مقالات رویکرد آسیبشناختی حاکم بوده و رسانههای نوین، بهعنوان رسانههایی آسیبزا بازنمایی شدهاند. همچنین علاوه بر بیتوجهی به تأثیرات مثبت این رسانهها، پیچیدگی تأثیرات رسانههای نوین و همچنین نقش متغیرها و عوامل میانجی و نقش خانوادهها در پذیرش یا عدم پذیرش این رسانهها و کنترل تأثیرات آنها نادیده گرفتهشده است. بر همین اساس با نگاهی مبتنی بر جبرگرایی تکنولوژیک، تصویری منفعلانه از خانواده در مواجهه با این رسانهها ترسیمشده است. در نهایت بر اساس این یافتهها پیشنهادهایی در خصوص بهکارگیری نظریات موضوعی بهویژه نظریههای حوزه مطالعات خانواده، روشهای ترکیبی، انجام مطالعات طولی و توجه جدی به مکانیزمهای تأثیرگذاری و متغیرهای میانجی جهت فهم و تبیین بهتر رابطه متقابل رسانههای نوین و ابعاد مختلف خانواده ارائهشدهاند.
محمد سعید ذکایی؛ فرزانه نزاکتی رضاپور
چکیده
این پژوهش، با هدف شناخت سبک زندگی «دیجیتال و درحرکت» دانشجویان که اصطلاحاً آن را «موبیتال» نامیدهایم، انجامشده است. به این منظور، با روش نظریۀ مبنایی و تکنیک مصاحبۀ اپیزودیک با دانشجویان دو دانشگاه سطح یک کشور (علامه طباطبائی و صنعتی شریف) که سه گروه آموزشی اصلی علوم انسانی، فنی و مهندسی و علوم پایه را پوشش میدهند، ...
بیشتر
این پژوهش، با هدف شناخت سبک زندگی «دیجیتال و درحرکت» دانشجویان که اصطلاحاً آن را «موبیتال» نامیدهایم، انجامشده است. به این منظور، با روش نظریۀ مبنایی و تکنیک مصاحبۀ اپیزودیک با دانشجویان دو دانشگاه سطح یک کشور (علامه طباطبائی و صنعتی شریف) که سه گروه آموزشی اصلی علوم انسانی، فنی و مهندسی و علوم پایه را پوشش میدهند، گفتگو کردیم. برخلاف پژوهشهایی که فقط رضایت حاصل از کاربری تکنولوژیهای نوین ارتباطی برای کاربران را برجسته میکنند، در این پژوهش دریافتیم که تجربۀ زیستۀ دانشجویان از کاربری دستگاههای دیجیتال همراه، تجربۀ متناقضگونۀ احساس «خشنودی و ناخشنودی همزمان» است. اگرچه این تجربه در آنها «ناهماهنگی شناختی» و احساسی دوگانه نسبت به دستگاههای دیجیتال همراه ایجاد کرده، اما دانشجویان استراتژیهایی برای کاهش این ناهماهنگی یافتهاند. آنها سعی میکنند با «انتخاب عقلانی» و «خودکنترلی» منافع خود را از این سبک زندگی جدید، حداکثر کنند و از آسیبهای آن تا حد ممکن دور بمانند. همچنین، دریافتیم که هر سه عامل دانشجویان، دستگاهها و جامعه، در شکلدهی به آنچه «سبک زندگی موبیتال» مینامیم، نقش دارند. نظریۀ کنشگر- شبکه، بهتر از سایر دیدگاهها میتواند وضعیت موجود را تبیین کند. این یافته، دیدگاه مهمی در خصوص ارزیابی نظریههای موجود و چشمانداز ارزشمندی برای صورتبندی نظریههای جدید ارائه میدهد.
مهدخت بروجردی؛ سید حسن ایلالی
چکیده
شبکههای اجتماعی عامل مهمی برای تغییرات اجتماعی و ابزار مناسبی برای فرهنگسازی هستند. ارتباطات مجازی با ایجاد استقلال ارتباطی از رسانههای جریان اصلی، روابط سیاسی، اجتماعی و فرهنگی کاربران را تسهیل میکند و بهتبع آن، افزایش انعطاف و انطباق فرهنگی ارتباطگران را سبب میشود. این شبکهها به علت تعدد و تنوع، شرایط لازم را برای ...
بیشتر
شبکههای اجتماعی عامل مهمی برای تغییرات اجتماعی و ابزار مناسبی برای فرهنگسازی هستند. ارتباطات مجازی با ایجاد استقلال ارتباطی از رسانههای جریان اصلی، روابط سیاسی، اجتماعی و فرهنگی کاربران را تسهیل میکند و بهتبع آن، افزایش انعطاف و انطباق فرهنگی ارتباطگران را سبب میشود. این شبکهها به علت تعدد و تنوع، شرایط لازم را برای ارتقاء سواد رسانهای کاربر بهعنوان شهروند هوشمند محقق میسازند. این پژوهش کیفی باهدف بررسی پیامدهای زیست مجازی ایرانیان با استفاده از روش تحلیل مضمون انجام شد. یافتههای تحقیق با بهرهگیری از مطالعات اسنادی و انجام 25 مصاحبه با خبرگان و کاربران فعال بدست آمد. برای انتخاب مصاحبهشوندگان، در ابتدا از روش نمونهگیری هدفمند و سپس از نمونهگیری گلوله برفی استفاده شد. برای تحلیل مصاحبهها و ترسیم مدل شبکه مضامین از نرمافزار MAXQDA نسخه 10 بهره گرفته شد. پیامدهای مثبت زیست مجازی ایرانیان توانمندی ارتباطی، خودکاوی جمعی و اصلاح برخط اجتماعی و سیاسی، شکلگیری و تقویت حوزه عمومی، نوآوری، کارآفرینی و توانمندی اقتصادی است. پیامدهای منفی زیست مجازی ایرانیان آسیبهای روانی و اجتماعی، بیسازمانی اجتماعی، تولید و توزیع محتوای سطحی و عامهپسند، سبک زندگی سیال و ناپایدار و تعارض هویتی است. زیست مجازی ایرانیان دوره گذار خود را طی میکند و در شرایط گذار، دستیابی به پیامدهای مثبت دور از انتظار است. بنابراین ارتقاء سواد رسانهای کاربران و رفع محدودیتهای عمومی و خصوصی راهبرد اصلاح و ارتقاء زیست مجازی ایرانیان است.
سعید قنبری؛ سوده جوادی؛ داوود عبداللهی
چکیده
امروزه محتوای دینی فراوانی در فضای اینترنت منتشرشده و مخاطب نیز بنا بر سبک مصرف رسانهای خود آنها را مصرف میکند لذا این تحقیق باهدف مطالعه مؤلفههای گوناگون برگرفته از مفاهیم رویکرد مخاطب فعال و نظریه استفاده و خشنودی بر مصرف محتوای دینی انجامشده است. این پژوهش به لحاظ روش، پیمایشی و ابزار جمعآوری اطلاعات آن پرسشنامه بوده ...
بیشتر
امروزه محتوای دینی فراوانی در فضای اینترنت منتشرشده و مخاطب نیز بنا بر سبک مصرف رسانهای خود آنها را مصرف میکند لذا این تحقیق باهدف مطالعه مؤلفههای گوناگون برگرفته از مفاهیم رویکرد مخاطب فعال و نظریه استفاده و خشنودی بر مصرف محتوای دینی انجامشده است. این پژوهش به لحاظ روش، پیمایشی و ابزار جمعآوری اطلاعات آن پرسشنامه بوده که میانگین ضریب پایایی شاخصهای آن نیز طبق آلفای کرونباخ 76/0 برآورد گردید. حجم نمونه بر اساس فرمول کوکران 384 برآورد و اطلاعات مورد نیاز از 385 نفر با روش نمونهگیری خوشهای جمعآوری شد. یافتههای این تحقیق نشان داد که مؤلفههای پاسخدهی به سؤالات، رفع شبهات، کیفیت تربیت خانوادگی، دسترسی آسان به رسانهها و ارتقای آگاهی با میزان مصرف محتوای دینی رابطه مستقیم و معناداری دارند که دراینبین بر اساس تحلیل رگرسیونی مؤلفههای دسترسی آسان و ارتقای آگاهی به ترتیب بیشترین قدرت پیشبینی متغیر وابسته را داشتهاند. مصرف فردی محتوای دینی در رسانههای برخط اینترنتی نیازمند تولید هدفمند و بهدوراز سطحینگری چنین محتوایی به همراه افزایش سطح دسترسی به رسانههای برخط اینترنتی است.
نصرت اله نعمتی فر؛ حسن خجسته باقر زاده؛ هاجر کاظمی
چکیده
هدف این پژوهش شناسایی و تحلیل سواد رسانهای کاربران رسانههای اجتماعی بامطالعه موردی تلگرام است. دادههای پژوهش در میان کاربران در رسانه اجتماعی تلگرام با استفاده از پرسشنامه محقق ساخته با بیست چهار گویه در زمینه سواد رسانهای گرداوری شدند. تجزیهوتحلیل اطلاعات در دو سطح آمار توصیفی و استنباطی، صورت گرفته است. نتایج پژوهش نشان ...
بیشتر
هدف این پژوهش شناسایی و تحلیل سواد رسانهای کاربران رسانههای اجتماعی بامطالعه موردی تلگرام است. دادههای پژوهش در میان کاربران در رسانه اجتماعی تلگرام با استفاده از پرسشنامه محقق ساخته با بیست چهار گویه در زمینه سواد رسانهای گرداوری شدند. تجزیهوتحلیل اطلاعات در دو سطح آمار توصیفی و استنباطی، صورت گرفته است. نتایج پژوهش نشان داد، میانگین شاخصهای بررسیشده سطح سواد رسانهای کاربران از نمره 20 به ترتیب برابر است با تحلیل پیام (355/12)، حقیقتجویی پیام (299/12)، خودنظم دهی (676/11)، تفسیر پیام (535/11)، کنجکاوی (146/10)، توضیح (131/10) که درمجموع سواد رسانهای کاربران رسانه اجتماعی برابر (357/11) است. همچنین سطح سواد رسانهای در جنسیت کاربران یکسان نبود. علاوه بر این تفاوت معناداری بین تحصیلات و حوزه رشته تحصیلی و نوع دانشگاه کاربران با سطح سواد رسانهای آنها وجود داشت. نتایج دیگر پژوهش رابطه مستقیمی (مثبت) بین سن کاربران با سطح سواد رسانهای آنها و رابطه معکوسی (منفی) بین میزان استفاده از رسانهای اجتماعی و سواد رسانهای کاربران وجود داشت. همچنین با توجه به آزمون رگرسیون همزمان دو متغیر تحصیلات به میزان (217/0) و میزان استفاده از تلگرام (586/0-) تبیینکننده سواد رسانهای بودند. درنهایت سطح سواد رسانهای در رسانههای اجتماعی (رسانه اجتماعی تلگرام) در بین کاربران در حد متوسط، حدود 567/0 درصد است.
سجاد فرهادی؛ محمدتقی تقوی فرد
چکیده
تحقیق حاضر در جستجوی پاسخ به این سؤال است که چگونه میتوان با استفاده از فناوری اطلاعات متکی بر سلامت همراه، کیفیت زندگی بیماران دیالیز را مورد پایش قرار داد. این مطالعه از نوع کاربردی- توسعهای بوده که در ابتدا شاخصهای معرفیشده در پرسشنامه کیفیت زندگی بیماران دیالیزی[1]، از سه دیدگاه پزشکان، بیماران و همراه آنها رتبهبندی شده ...
بیشتر
تحقیق حاضر در جستجوی پاسخ به این سؤال است که چگونه میتوان با استفاده از فناوری اطلاعات متکی بر سلامت همراه، کیفیت زندگی بیماران دیالیز را مورد پایش قرار داد. این مطالعه از نوع کاربردی- توسعهای بوده که در ابتدا شاخصهای معرفیشده در پرسشنامه کیفیت زندگی بیماران دیالیزی[1]، از سه دیدگاه پزشکان، بیماران و همراه آنها رتبهبندی شده و معیار وزنی هر شاخص مشخص گردید. در ادامه سامانه پویای پایش کیفیت زندگی بیماران دیالیزی بر اساس وزن شاخصهای بهدستآمده مدلسازی و طراحی گردید. معماری ارائهشده برای سامانه مبتنی بر معماری سه لایه[2] است. در طراحی سامانه، سرویسهای گزارشگیری و سطوح دسترسی نیز به کار گرفته شد. نتایج رتبهبندی شاخصهای اصلی کیفیت زندگی بیماران مزمن کلیوی نشان میدهد نظر گروه پزشکان و همراهان بیمار هرچند که در وزن دهی معیارها متفاوت است ولی از دید هردو گروه رتبهبندی شاخصها شبیه است. در پیادهسازی سامانه نیز تحلیل دقیق و جمعآوری اطلاعات بهدستآمده از رتبهبندی شاخصهای کیفیت برای تشکیل مدل دادهای استفاده شد و بعد از تحلیل و اصلاح، مدلی مناسب با نیاز سامانه طراحی و مورداستفاده قرار گرفت. طراحی سامانه پویای پایش کیفیت زندگی بیماران دیالیزی بر پایه فناوری اطلاعات قدمی مؤثر در مدیریت درمان و افزایش کیفیت زندگی بیماران دیالیزی است. بهکارگیری معماری مناسب و پیش الگوهای بهینه و استاندارد منجر به افزایش قابلیتهای عملکردی، کاربردی، ذخیره و بازیابی مناسب سامانه میشود. [1] Kidney Disease Quality of Life Short Form (KDQOL-sf) [2] Model-View-Controller (MVC)
زهرا زارع؛ ناهید کردی؛ سمیه سلطانی
چکیده
با توجه به اهمیت و نقش روزافزون شبکههای اجتماعی مجازی در زندگی روزمره و مسائل سیاسی این تحقیق به بررسی عوامل مؤثر بر عضویت فعال جوانان در صفحه "فیسبوک" وزیر امور خارجه ایران بین سالهای 92 تا 93 پرداخته است. این مطالعه با روش پیمایش و با استفاده پرسشنامه الکترونیک انجامشده است. جامعه آماری این پژوهش، شامل کلیه جوانان 18 تا 29 ساله ...
بیشتر
با توجه به اهمیت و نقش روزافزون شبکههای اجتماعی مجازی در زندگی روزمره و مسائل سیاسی این تحقیق به بررسی عوامل مؤثر بر عضویت فعال جوانان در صفحه "فیسبوک" وزیر امور خارجه ایران بین سالهای 92 تا 93 پرداخته است. این مطالعه با روش پیمایش و با استفاده پرسشنامه الکترونیک انجامشده است. جامعه آماری این پژوهش، شامل کلیه جوانان 18 تا 29 ساله عضو صفحه وزیر امور خارجه ایران در فیسبوک بین سالهای 92 تا 93 است که در زمان اجرای طرح در این صفحه عضویت داشتهاند، حجم نمونه با استفاده از فرمول نمونهگیری کوکران برابر 156 نفر بوده و روش نمونهگیری بهصورت در دسترس از جوانان عضو صفحه وزیر بوده است. نتایج این تحقیق نشان میدهد که مردان، مجردان و افراد با تحصیلات و پایگاه اجتماعی و اقتصادی بالاتر عضویت فعالتری در صفحه فیسبوک وزیر امور خارجه داشتهاند. ویژگیهای سیاستمدار و محرکهای سیاسی از عوامل مهم در عضویت فعال جوانان در صفحه فیسبوک وزیر امور خارجه ایران بین سالهای 92 تا 93 بوده است.
مصطفی محمّدی؛ سیّد محمّد میرتقیان رودسری
چکیده
توجه به عملکرد و نقش رسانههای اجتماعی در اقدامات توسط عرضهکنندگان خدمات گردشگری، میتواند بسترساز توسعۀ گردشگری در مقصد باشد. تحقیق حاضر با هدف بررسی دیدگاه عرضهکنندگان خدمات گردشگری به نقش رسانههای اجتماعی در مقصد گردشگری و اقدامات عرضهکنندگان صورت پذیرفته است. تحقیق حاضر کاربردی، توصیفی-همبستگی مبتنی بر مدلسازی معادلات ...
بیشتر
توجه به عملکرد و نقش رسانههای اجتماعی در اقدامات توسط عرضهکنندگان خدمات گردشگری، میتواند بسترساز توسعۀ گردشگری در مقصد باشد. تحقیق حاضر با هدف بررسی دیدگاه عرضهکنندگان خدمات گردشگری به نقش رسانههای اجتماعی در مقصد گردشگری و اقدامات عرضهکنندگان صورت پذیرفته است. تحقیق حاضر کاربردی، توصیفی-همبستگی مبتنی بر مدلسازی معادلات ساختاری بوده است. جامعۀ آماری تحقیق شامل عرضهکنندگان خدمات گردشگری مقصد رامسر میباشد که از طریق نمونهگیری نظری و بررسی میدانی تعداد 327 نفر به دست آمد. دادههای پژوهش حاضر از طریق پرسشنامه به دست آمدند. بخشی از تجزیهوتحلیل دادهها از طریق بستۀ نرمافزاری SPSS24 صورت پذیرفت و همچنین برای آزمون فرضیههای تحقیق از مدلسازی معادلات ساختاری با استفاده از نرمافزار Lisrel8.54 اقدام گردید. یافتهها مشخص ساخت که بر اساس دیدگاه عرضهکنندگان خدمات گردشگری مقصد رامسر، رسانههای اجتماعی به ترتیب بیشتر به کمتر در مدیریت در مقصد، تبلیغات و ترفیعات در مقصد، تحقیقات و بازاریابی در مقصد، تعامل و ارتباطات در مقصد و نیز توزیع و فروش در مقصد نقش داشته و تأثیرگذارند. با توجه به تحلیل یافتهها، نتایج و پیشنهادهای لازم ارائه گردید.
زهرا اجاق؛ امین رمضانعلی
چکیده
به نظر میرسد که رسانهها و فضای مجازی بهمثابه یکی از عوامل مداخلهگر در تغییر رفتار میتوانند در ترغیب افراد به ترک سیگار ایفای نقش کنند. مسئله این مقاله، شناخت معیارهای نگارش محتوای سلامتمحور ترغیبکننده به ترک سیگار و تحلیل وضعیت پایگاههای اطلاعاتی سلامتمحور اینترنتی از این منظر است. پژوهش حاضر با ترکیب نظریه رفتار برنامهریزیشده ...
بیشتر
به نظر میرسد که رسانهها و فضای مجازی بهمثابه یکی از عوامل مداخلهگر در تغییر رفتار میتوانند در ترغیب افراد به ترک سیگار ایفای نقش کنند. مسئله این مقاله، شناخت معیارهای نگارش محتوای سلامتمحور ترغیبکننده به ترک سیگار و تحلیل وضعیت پایگاههای اطلاعاتی سلامتمحور اینترنتی از این منظر است. پژوهش حاضر با ترکیب نظریه رفتار برنامهریزیشده آجزن و فیشبن، و نظریه اقناع بینگر میکوشد تا مقولههای ترغیبکننده به تغییر رفتار را به لحاظ نظری شناسایی کند. با مفروض دانستن احتمال کارآمد بودن این مقولهها و با استفاده از رویکرد کیفی و روش تحلیل محتوای جهتدار، محتوای مرتبط با سیگار تولید و منتشرشده در هشت سایت پربازدید حوزه بهداشت و سلامت را ارزیابی میکند. بازه زمانی موردمطالعه، شش ماه ابتدای سال 1396 و جامعه نمونه موردمطالعه، تمام 67 مطلب مرتبط با سیگار هستند که در این سایتها منتشرشدهاند. دادههای حاصل با استفاده از نرمافزار 10 MAXQDA کدگذاری شدهاند. نتایج این پژوهش نشان میدهند که اطلاعات سلامتمحور سایتهای تحلیلشده، ظرفیت چندانی برای ایجاد قصد/ تغییر رفتار در مخاطب سیگاری را ندارند. این محتواها بیش از هر چیز با استفاده از مقولههای ترس، نقلقول و ارائه نتیجهگیری روشن تولیدشدهاند که حاکی از ظرفیت نهچندان زیاد سایتها در تغییر نگرش مخاطب سیگاری است. برای نگارش محتوای اقناعکننده، لازم است که مطلب اقناعکننده به ترک سیگار با توجه به 13 مقوله دیگر که تحت سه اصل کلی نگرش، هنجارها و کنترل رفتاری درک شده، و متناسب ساختن آنها با موضوع قرار دارند، تولید شود.
حسین مطهری نژاد؛ محدثه قاسمی نژاد
چکیده
استفاده از اینترنت در همه حوزهها، در حال افزایش است. دانشآموزان از کاربران اصلی اینترنت هستند. هدف این مطالعه، بررسی تأثیر سبکهای فرزند پروری اینترنت بر کاربرد واقعی اینترنت توسط دانشآموزان در خانه بود. برای این منظور، 300 نفراز والدین دانشآموزان پایه نهم که با روش نمونهگیری خوشهای انتخابشده بودند به پرسشنامهای متشکل ...
بیشتر
استفاده از اینترنت در همه حوزهها، در حال افزایش است. دانشآموزان از کاربران اصلی اینترنت هستند. هدف این مطالعه، بررسی تأثیر سبکهای فرزند پروری اینترنت بر کاربرد واقعی اینترنت توسط دانشآموزان در خانه بود. برای این منظور، 300 نفراز والدین دانشآموزان پایه نهم که با روش نمونهگیری خوشهای انتخابشده بودند به پرسشنامهای متشکل از ویژگیهای والدین و فرزند، کاربرد اینترنت و سبکهای فرزند پروری اینترنت با دو بعد؛ کنترل والدین و صمیمیت والدین پاسخ دادند. نتایج نشان داد که اکثریت خانوادهها به اینترنت در خانه دسترسی دارند (82%) و سبک غالب فرزند پروری اینترنت در میان والدین، سبک فرزند پروری مقتدرانه است (7/43%). دسترسی والدین به اینترنت در خانه به سن و تحصیلاتشان مربوط است و همچنین سبکهای فرزند پروری متأثر از جنسیت، سن، تحصیلات، تجربه و نگرش والدین است. سبکهای فرزند پروری اینترنت نیز بر کاربرد اینترنت دانشآموزان تأثیر میگذارند. بیشترین میزان استفاده دانشآموزان از اینترنت زمانی است که والدین سبک فرزند پروری سهلگیرانه را اتخاذ میکنند و کمترین میزان استفاده دانشآموزان از اینترنت زمانی است که والدین سبک فرزند پروری مستبدانه را انتخاب میکنند. تحصیلات، کنترل، تجربه و جنسیت والدین استفاده دانشآموزان از اینترنت در خانه را پیشبینی میکنند (21/0 = R2). سرانجام، نتیجهگیری شد که سبکهای فرزند پروری اینترنت یک عامل جدید برای تبیین و پیشبینی پذیرش و کاربرد اینترنت توسط دانشآموزان است.