محمد سعید ذکایی؛ محمد تقی کرمی؛ شیما فرزادمنش
چکیده
فضای مجازی عرصه ای برای بازنمایی هویت های اجتماعی است و در این میان هویت های زنانه نیز مجال بسیاری برای خود ابرازی در این میدان یافته اند. فضای مجازی همزمان انعکاسدهنده و برسازنده زندگی روزمره است. پژوهش حاضر با تأکید بر زندگی روزمره خانوادگی زنان ایرانی در اینستاگرام در جستجوی فهم چگونگی استفاده آنها از فضای مجازی برای تأثیرگذاری ...
بیشتر
فضای مجازی عرصه ای برای بازنمایی هویت های اجتماعی است و در این میان هویت های زنانه نیز مجال بسیاری برای خود ابرازی در این میدان یافته اند. فضای مجازی همزمان انعکاسدهنده و برسازنده زندگی روزمره است. پژوهش حاضر با تأکید بر زندگی روزمره خانوادگی زنان ایرانی در اینستاگرام در جستجوی فهم چگونگی استفاده آنها از فضای مجازی برای تأثیرگذاری بر مخاطب و الگوهای بازخورد مخاطبان در صفحات و پستهای اینستاگرامرهای زن خانه دار میباشد. با تحلیل بیش از 800 پست از 26 اینستاگرامر و نظرات مخاطبان ذیل پستها، سه مضمون کلی شامل مادری و خانه ایده آل؛ انقیاد توأم با قدرتمندی / بازنمایی هویتهای زنانه-مردانه و پارادوکسهای هویتی / بازنمایی مفهوم خوشبختی در پیوند با خانواده، مصرف تظاهری و زیبایی استخراج و تحلیل شده اند. نتایج این پژوهش نشان میدهد که شبکه اینستاگرام برای زنان اینستاگرامر ایرانی دارای کارکرد هویتبخشی و فراغتی است که در بستر آن زنان ضمن بازنمایی نقش های جنسیتی در قالب کلیشه های سنتی، نسبت به الگوهای حاکم بر ساختارهای مردسالارانه مقاومت داشته و کنشهای آگاهانه ای برای رسیدن به اهداف خود و تبدیل شدن به اینستاگرامر انجام میدهند و در این مسیر، همزمان درجاتی از سوژگی و فرودستی آنان بازنمایی میشود.
مصطفی غنی زاده؛ علی یوسفی؛ غلامرضا صدیق اورعی
چکیده
اینستاگرام از جمله شبکه اجتماعی عکس محوری است که در سالهای اخیر با اقبال گسترده ایرانیان روبرو بوده و درعینحال چالشهایی را پیش روی مردم ایران قرار داده است. این در حالی است که بسیاری از هنجارهای عمل و تعامل در این شبکه برای جامعه شناسان مبهم و ناشناخته است. هدف نوشتار حاضر شناسایی هنجارهای عمل و تعامل در این فضا و تناسب میان این ...
بیشتر
اینستاگرام از جمله شبکه اجتماعی عکس محوری است که در سالهای اخیر با اقبال گسترده ایرانیان روبرو بوده و درعینحال چالشهایی را پیش روی مردم ایران قرار داده است. این در حالی است که بسیاری از هنجارهای عمل و تعامل در این شبکه برای جامعه شناسان مبهم و ناشناخته است. هدف نوشتار حاضر شناسایی هنجارهای عمل و تعامل در این فضا و تناسب میان این هنجارها با ساختار اینستاگرام با استفاده از روش مردمنگاری اینترنتی است. زمینه تحقیق حاضر، کاربران ایرانی فعال و مقیم ایران در شبکه اجتماعی اینستاگرام با تأکید بر کاربران دارای فالور بیشتر بوده است. مهمترین نتایج این تحقیق عبارتاند از: نخست شناسایی تعدادی از مهمترین هنجارهای عمل و تعامل در این شبکه از جمله هنجار نامگذاری پروفایل، انتخاب عکس پروفایل، نوشتن متن بیوگرافی، ارسال اتفاقات روزمره در استوری، ارسال عکسهای اصلی در هیستوری، لایک، فالوکردن و کامنت گذاری بوده است. دوم شناسایی دو نوع ساختار اجتماعی در اینستاگرام است. یکی ساختار نرمافزاری مانند استوری، هیستوری و کامنت که مهیاکننده و محدودکننده کنشهای مختلف است و دومی ساختارهای هنجاری که توسط کاربران ساخته میشود. این ساختارها گزینههایی را به کنشگران پیشنهاد میدهد و افراد با استفاده از آن گزینهها و خلاقیتهایشان اقدام به جذب فالور مینمایند که موجب افزایش فالور برای برخی و ایجاد نوعی قشربندی براساس فالورها میگردد.
سیدنورالدین رضوی زاده؛ پروانه عبدالملکی
چکیده
اینترنت و فضای مجازی بخش قابلتوجهی از لحظات زندگی ما را به خود اختصاص میدهند و تا حدود زیادی روابط انسانی را دگرگون ساختهاند. چارچوب نظری این تحقیق مبتنی بر نظریه استفاده و رضامندی است. فرض اصلی نظریۀ استفاده و رضامندی این است که مخاطبان، کموبیش بهصورت فعّال، به دنبال محتوایی هستند که بیشترین رضایت را فراهم کند. گرایش به فضای ...
بیشتر
اینترنت و فضای مجازی بخش قابلتوجهی از لحظات زندگی ما را به خود اختصاص میدهند و تا حدود زیادی روابط انسانی را دگرگون ساختهاند. چارچوب نظری این تحقیق مبتنی بر نظریه استفاده و رضامندی است. فرض اصلی نظریۀ استفاده و رضامندی این است که مخاطبان، کموبیش بهصورت فعّال، به دنبال محتوایی هستند که بیشترین رضایت را فراهم کند. گرایش به فضای مجازی به تعبیر نظریه استفاده و رضامندی، به عوامل اجتماعی (نیازهای ارتباطی) و روانشناختی افراد (احساس تنهایی، اضطراب اجتماعی) بازمیگردد. این تحقیق نیز به دنبال بررسی نقش عوامل مذکور بر گرایش دانشجویان به فضای مجازی میباشد. در این پژوهش برای دستیابی به اهداف تحقیق از روش پیمایش استفاده شده است. جامعه آماری این تحقیق را دانشجویان دانشگاه آزاد تشکیل میدهند و حجم نمونه با استفاده از فرمول کوکران 380 نفر تعیین گردید. نتایج تحقیق نشان داد که بین احساس تنهایی، اضطراب اجتماعی و نیازهای ارتباطی و گرایش به فضای مجازی همبستگی وجود دارد. در تحلیل رگرسیون مشخص گردید دو متغیر «احساس تنهایی» و «نیازهای ارتباطی» در مدل باقی میمانند و مجموعاً 58 درصد از تغییرات متغیر وابسته را تبیین میکنند.
محمدصادق نصراللهی
چکیده
پالایش فضای مجازی به عنوان یک تدبیر در جهت سالمسازی این زیست بوم، پای ثابت سیاستهای حاکمیتی جمهوری اسلامی ایران بوده و در عین حال، همیشه عرصهای برای منازعة سیاستگذاران و ذینفعان تلقی شده است. با ظهور شبکهها و پیام رسانهای اجتماعی، بسامد و دامنة این منازعه دوچندان شده؛ به طوری که امروزه پالایش تلگرام مبدل به یکی از اصلیترین ...
بیشتر
پالایش فضای مجازی به عنوان یک تدبیر در جهت سالمسازی این زیست بوم، پای ثابت سیاستهای حاکمیتی جمهوری اسلامی ایران بوده و در عین حال، همیشه عرصهای برای منازعة سیاستگذاران و ذینفعان تلقی شده است. با ظهور شبکهها و پیام رسانهای اجتماعی، بسامد و دامنة این منازعه دوچندان شده؛ به طوری که امروزه پالایش تلگرام مبدل به یکی از اصلیترین حوزههای مناقشهبرانگیز میان قوه مجریه و قوه قضائیه شده است. اگر بپذیریم که پالایش فضای مجازی یک مسئلة عمومی است، سؤال اساسی آنست که چه راهکارها و تدابیری را میتوان جهت بهبود آن ارائه کرد؟این مقاله با بهرهگیری از روش مصاحبه با خبرگان (29 خبره) و تحلیل این نظرات با استفاده از روش تحلیل مضمونی، سه الگوی سیاستی «فراسیاستهای پالایش»، «پالایش غیرمتمرکز حاکمیتی» و «پالایش همگرای فرهنگی-ارتباطی» (پهفا) را ارائه میکند. الگوی اول بر ضرورت بقای پالایش حاکمیتی تأکید داشته، ضمن آنکه اصلاح آن را ضروری میانگارد. همچنین لازم میداند توسعة مفهومی در پالایش صورت پذیرد. بر همین اساس، الگوی دوم شامل پیشنهادهایی در جهت هر چه مردمیتر شدن پالایش حاکمیتی از جمله: تحقق پالایش ردهبندی شدة کاربرمحور، ارتقای پایش مردمی، شاخصسازی محتوای مجرمانه و ... است. الگوی سوم نیز در یک رویکرد فعال، ضمن بازتعریف پالایش و موسع کردن مفهوم آن، سیاستهایی همچون: خودپالایشی، پالایش خانگی، پالایش نرم از طریق ارتقای تولید محتوا و سرویس بومی، استقرار نظام رتبهبندی محتوا و ... را پیشنهاد میکند.
داتیس خواجه ئیان؛ سیاوش صلواتیان؛ شقایق کلی؛ توحید سلطانی
چکیده
پلتفرمها در قالب بهروزرسانی امکانات و قابلیتها تغییرات سبک زندگی کابران پلتفرمها را تسهیل میکنند و با توجه به اینکه، رسانههای جدید ابتدا با ظهورشان و سپس با ارائه امکانات جدید به لذت تازهای منجر میشوند، بنابراین، شناخت انگیزههای بومیان دیجیتال در استفاده از امکان هشتگگذاری ضروری است. هدف این تحقیق، بررسی هشتگهای ...
بیشتر
پلتفرمها در قالب بهروزرسانی امکانات و قابلیتها تغییرات سبک زندگی کابران پلتفرمها را تسهیل میکنند و با توجه به اینکه، رسانههای جدید ابتدا با ظهورشان و سپس با ارائه امکانات جدید به لذت تازهای منجر میشوند، بنابراین، شناخت انگیزههای بومیان دیجیتال در استفاده از امکان هشتگگذاری ضروری است. هدف این تحقیق، بررسی هشتگهای پرکاربرد و میزان استفاده از این هشتگها توسط بومیان دیجیتال و در ادامه آن، شناسایی انگیزههای هشتگگذاری بومیان دیجیتال در اینستاگرام است. بنابراین، در قدم اول، از طریق دادهکاوی هشتگهای پرکاربرد 534 نفر از بومیان دیجیتال در طی یک ماه جمعآوری شد و سپس از طریق مصاحبه نیمه ساختیافته با 20 نفر از بومیان دیجیتال، انگیزهها و الگوهای رفتاری این نسل شناسایی شد. طبق یافتهها، 15097 هشتگ از پستهای 534 کاربر اینستاگرام استخراج شد که «nice»، «jzb»، «best» و «awli» پرکاربردترین هشتگها بودند. انگیزههای استفاده از هشتگها شامل تعلقداشتن، اجتماعیبودن، جلب توجه، کسب اطلاعات، محبتکردن، مستندسازی موقعیتها و ابراز هویت شخصی است. بروز لذتها و انگیزههای جدید ناشی از هشتگ از نگاه کاربر و جامعه و سهولت استفاده از دیدگاه نرمافزاری نهایتاً به ظهور سبک زندگی جدید کمک میکند که بومیان دیجیتال از رهگذر استفاده از این امکان، به بازآفرینی هنجارهای دنیای واقعی در دنیای مجازی میپردازند.
اعظم ده صوفیانی؛ بهارک محمودی حنارود
چکیده
هدف از نگارش این مقاله مطالعه کنش گروهی از «زنان بیخانمان بهبودیافته» بهعنوان بخشی از فرودستان اجتماعی در اینستاگرام است. گروهی که هرچند به رسانههای رسمی دسترسی کمتری دارند، اما در رسانههای مجازی و شبکههای اجتماعی از امکان نمایش خود و زندگی روزمرهشان برخوردار شدهاند. ازاینروی در این مقاله محتوای به اشتراک گذاشته ...
بیشتر
هدف از نگارش این مقاله مطالعه کنش گروهی از «زنان بیخانمان بهبودیافته» بهعنوان بخشی از فرودستان اجتماعی در اینستاگرام است. گروهی که هرچند به رسانههای رسمی دسترسی کمتری دارند، اما در رسانههای مجازی و شبکههای اجتماعی از امکان نمایش خود و زندگی روزمرهشان برخوردار شدهاند. ازاینروی در این مقاله محتوای به اشتراک گذاشته توسط این گروه در اینستاگرام مورد مطالعه قرار گرفت. با این پرسشها که این زنان در پُستهای اینستاگرام خود چه مضامینی را به اشتراک میگذارند؟ در این تصاویر گذار از بیخانمانی تا باخانمانی چگونه رخ میدهد؟ و بهطور کلی این شبکه اجتماعی چه قابلیتها و فرصتهایی را برای آنها بهعنوان ابزار و استراتژیای برای گذراندن زندگی روزمره فراهم میآورد؟ این تحقیق با رویکرد کیفی و روش تحلیل تماتیک و مطالعه 140 پست اینستاگرام از صفحه 10 زن بیخانمان بهبودیافته انجام شدهاست. بر اساس یافتههای نوشته حاضر، سه دسته مضمون شامل «ظاهر آراسته»، «حضور اجتماعی» و «جستجوی عشق و آرامش» در پستها شناسایی شدند. اینطور به نظر میرسد که فقدان نمایش گذشته در گذار از بیخانمانی به باخانمانی و ارائه تصویری از زن بدون گذشته در این پستها و نمایش یک «خود» جدید در اینستاگرام، برای این کاربران کارکردی جبرانکننده داشتهاست؛ نظیر سیاست و مقاومتی که در نظریه «پیشروی آرام» بیات و مفهوم «تاکتیک کنارآمدن» دوسرتو مطرح میشود.
فرزاد سهیلی؛ نازنین ملکیان
چکیده
پیدایش فناوریهای جدید ارتباطی از جمله؛ شبکههای اجتماعی مجازی، ساختار تعاملات و ارتباطات را دچار تغییرات بنیادین کرده و ارتباطات انسانی را به فراتر از زمان و مکان گسترش داده است. امروزه حضور در این فضا و برقراری ارتباطات میانفردی از نوع مجازی، به جزیی جداییناپذیر از زندگی بیشتر انسانها به ویژه جوانان بدل شده است. مطالعه ...
بیشتر
پیدایش فناوریهای جدید ارتباطی از جمله؛ شبکههای اجتماعی مجازی، ساختار تعاملات و ارتباطات را دچار تغییرات بنیادین کرده و ارتباطات انسانی را به فراتر از زمان و مکان گسترش داده است. امروزه حضور در این فضا و برقراری ارتباطات میانفردی از نوع مجازی، به جزیی جداییناپذیر از زندگی بیشتر انسانها به ویژه جوانان بدل شده است. مطالعه حاضر قصد دارد رابطه بین سلامتروان و نوع ارتباطات مجازی کاربران شبکههای اجتماعی را بررسیکند. جامعه آماری تحقیق، 13442 دانشجوی در حال تحصیل دانشگاه رازی کرمانشاه در سال تحصیلی 96-95 می باشد که تعداد 375 نفر حجم نمونه براساس فرمول کوکران و براساس نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب شدند. دادههای سلامتروان با استفاده از پرسشنامه استاندارد گلدبرگ (1972) و دادههای نوع ارتباطات مجازی به وسیله پرسشنامه محقق ساخته با احتساب روایی و پایایی جمعآوری گردید. براساس نتایج آزمون ضریب همبستگی پیرسون، با اطمینان 95 درصد بین سلامتروان و نوع ارتباطات مجازی رابطه معنیدار معکوس و منفی وجود دارد. براساس مدل معادلات ساختاری متغیر سلامت-روان با ضریب تاثیر 67/0- با متغیر نوع ارتباطات مجازی رابطه یک سویه داشت. متغیر سلامتروان با چهار مولفه خود شامل؛ علائم جسمانی، علائم اضطرابی و اختلال خواب، مقیاس کارکرد اجتماعی، و علائم افسردگی به ترتیب با ضرایب تاثیر 68/0، 46/0، 44/0 و 46/0 رابطه داشت.
مژده ماهرخ مقدم؛ نسیم مجیدی قهرودی؛ افسانه مظفری
چکیده
به موازات توسعه جوامع و پیشرفت علمی و فرهنگی آن بعضی از مظاهر غیر مادی از جمله حقوق افراد نسبت به مطالبات آنها و جنبه های مختلف بهره برداری از اموال غیرمادی نیز به عنوان نوعی مال شناخته شدند که از آن جمله می توان به حقوق مالکیت معنوی اشاره نمود. از طرفی با پیدایش و گسترش محیط و فضای مجازی، توازن دیرین و همزیستی کپی رایت و منافع عمومی ...
بیشتر
به موازات توسعه جوامع و پیشرفت علمی و فرهنگی آن بعضی از مظاهر غیر مادی از جمله حقوق افراد نسبت به مطالبات آنها و جنبه های مختلف بهره برداری از اموال غیرمادی نیز به عنوان نوعی مال شناخته شدند که از آن جمله می توان به حقوق مالکیت معنوی اشاره نمود. از طرفی با پیدایش و گسترش محیط و فضای مجازی، توازن دیرین و همزیستی کپی رایت و منافع عمومی دستخوش آشفتگی شد.همچنین در حال حاضر به خاطر نپیوستن به کنوانسیون برن، ارتباط کشور با سطح بین المللی گسسته است. لذا توجه به حقوق مولف برای ایجاد ارتباط و مبادلات فرهنگی، اقتصادی و ... کشور در عرصه جهانی، ضروری است. در این پژوهش از روش دلفی استفاده شد. جامعه آماری این پژوهش شامل خبرگان، مولفان، مدرسان و فعالان در عرصه، حقوق، ارتباطات و فناوری اطلاعات است که در حوزه مالکیت معنوی نیز تجربه و تخصص لازم را دارا باشند. نمونه مورد مطالعه به صورت نمونه گیری گلوله برفی انتخاب شد. بر اساس نتایج این پژوهش، عوامل موثر بر حقوق مالکیت معنوی در حوزه کتب و نشریات در فضای مجازی در چند محور شناسایی شد در واقع محقق پس از اجرای روش دلفی و اجماع نظر خبرگان، چهار حوزه موثر بر حقوق مالکیت معنوی شناسایی شد که عبارتند از: حوزه رسانه ای، حقوقی، فلسفی و فنی که لزوم سیاست گذاری مطلوب مسائل حقوق مالکیت معنوی، در این چهار حوزه احساس می شود.
سروناز تربتی
چکیده
هدف تحقیق حاضر واکاوی ارتباطات میانفردی و مفاهیم بنیادین آن نظیر گفتو شنود و همدلی، با بهرهگیری از رویکرد روانکاوی و نظریهی سوژهی گفتمانی لکان است. با تاکید بر این که سوژهی لکانی میان ناپیوستگی نیت واقعیاش و گفتمان مقید به زنجیرهی دالهای زبانی برساخته میشود، هر پیام دارای معانی ضمنی پنهان و ناخودآگاه است که به ...
بیشتر
هدف تحقیق حاضر واکاوی ارتباطات میانفردی و مفاهیم بنیادین آن نظیر گفتو شنود و همدلی، با بهرهگیری از رویکرد روانکاوی و نظریهی سوژهی گفتمانی لکان است. با تاکید بر این که سوژهی لکانی میان ناپیوستگی نیت واقعیاش و گفتمان مقید به زنجیرهی دالهای زبانی برساخته میشود، هر پیام دارای معانی ضمنی پنهان و ناخودآگاه است که به واقع فرستنده از آن آگاهی ندارد. این رویکرد در مقابلِ نظریههای رایج ارتباط قرار میگیرد که ارتباط را فرایندی آگاهانه و ارادی میدانند که طی آن همدلی و منطق گفتوگو منجر به ارتباط موثر میگردد. پرسش اصلی این تحقیق با توجه به شکاف بنیادین میان «آن چه فرد میگوید» و «آنچه فرد حقیوپقتا میخواهد بگوید» این گونه مطرح میگردد که فهم متقابل در یک گفت و شنود چگونه میسر است؟ به منظور تحلیل روابط میانفردی و پاسخ به پرسش اصلی تحقیق از چهار گفتمان لکان بهره گرفته شده است. برای بررسی و اشاره به مصادیق نظری، فیلم «برادرم خسرو» به عنوان یک مورد مطالعاتی انتخاب شده است تا امکان منطق گفتگو در نظریهی گفتمانی لکان را مورد بررسی قرار بدهم. در نتیجه روشن میگردد که چگونه گفتگوی ناصر و خسرو در گفتمان ارباب صورت میپذیرد وهیچ یک از دو طرف گفتگو به فهم متقابل دست نمییابند؛ درحالیکه گفتگوی میان همسر ناصر و خسرو در بستر گفتمان روانکاو صورت میپذیرد و از این رو امکان همدلی متحقق میشود.
علی احمدی؛ سید محسن عسگرزاده؛ سمیه شیر محمدی
چکیده
پژوهش حاضر با هدف بررسی شیوههای یادبود فوتشدگان در شبکههای اجتماعی و نحوه ابراز احساسات کاربران درباره فرد متوفی انجام شده است. به این منظور کامنتهای کاربران در صفحات اینستاگرامی متوفیان بیماری همهگیر کووید 19 به روش تحلیل مضمون مورد بررسی قرار گرفت. تحلیل مضمون کامنتهای کاربران در صفحات اینستاگرامی به استخراج شش مضمون ...
بیشتر
پژوهش حاضر با هدف بررسی شیوههای یادبود فوتشدگان در شبکههای اجتماعی و نحوه ابراز احساسات کاربران درباره فرد متوفی انجام شده است. به این منظور کامنتهای کاربران در صفحات اینستاگرامی متوفیان بیماری همهگیر کووید 19 به روش تحلیل مضمون مورد بررسی قرار گرفت. تحلیل مضمون کامنتهای کاربران در صفحات اینستاگرامی به استخراج شش مضمون فراگیر «ابراز ناباوری و انکار»، «ابراز غم و اندوه به علت مهیا نبودن شرایط برای آخرین وداع»، «ابراز همدلی»، «اسطورهسازی از متوفی»، «احساس ناراحتی از حاضر نبودن کنار خانواده متوفی به علت ترس از ابتلا به بیماری» و «نقش فضای مجازی برای دیرفراموشی مرگ» منجر شد. بر اساس یافتههای پژوهش، کاربران اینستاگرام در برگزاری یادبود آنلاین غالباً به ابراز غم و اندوه و عرض تسلیت به بازماندگان فرد متوفی و بیان احساسات درباره فرد متوفی میپردازند که گریه و اشک و آه آنها با استفاده از ایموجیهای مرتبط بروز داده میشود. این پژوهش نشان میدهد در شبکههای اجتماعی، کاربران علاوه بر ابراز همدردی با بازماندگان متوفی این امکان را در صفحات اجتماعی فرد از دست رفته دارند که احساسات خود را به صورت یک طرفه با او نیز بیان کنند و به نوعی ارتباط کاربران با متوفیان یک سویه ادامه خواهد داشت که البته این موضوع به دیرفراموشی مرگ افراد و کامل نشدن تکالیف سوگواری منجر خواهد شد.
علی قاسمی جهان؛ شهناز هاشمی؛ علی گرانمایه پور
چکیده
هدف اصلی این پژوهش تحلیل کیفی و ارائه مدل فرایندی برای ترجیح رسانههای غیررسمی برای کسب اخبار بوده است. این پژوهش با رویکرد کیفی و با استفاده از روش نظریه مبنایی (مدل سیستماتیک اشتراوس و کوربین) انجامشده است. نمونه تحقیق، مشارکتکنندگان بالقوه از اساتید و صاحبنظران، مدیران ستادی و مدیران اجرایی رسانههای فعال در سطح تهران بودند. ...
بیشتر
هدف اصلی این پژوهش تحلیل کیفی و ارائه مدل فرایندی برای ترجیح رسانههای غیررسمی برای کسب اخبار بوده است. این پژوهش با رویکرد کیفی و با استفاده از روش نظریه مبنایی (مدل سیستماتیک اشتراوس و کوربین) انجامشده است. نمونه تحقیق، مشارکتکنندگان بالقوه از اساتید و صاحبنظران، مدیران ستادی و مدیران اجرایی رسانههای فعال در سطح تهران بودند. با در نظر گرفتن اهمیت حداکثر تنوع در نمونه تحقیق و محدودیتهای موجود برای انجام مصاحبه، ملاکهایی برای انتخاب چارچوب نمونه در نظر گرفته شد. با استفاده از نمونهگیری هدفمند (بر مبنای معیارهای انتخاب) و نظری بعد از مصاحبه عمیق با 15 نمونه متخصص، اشباع نظری حاصلشده است. با توجه به شیوع کرونا و محدودیتهای ناشی از آن، شیوههای متنوعی برای مصاحبه استفاده شد (حضوری/ تلفنی/ مجازی (واتساپ و اسکایپ). پروتکل مصاحبه عمیق بر مبنای مرور ادبیات پژوهش و مبانی تجربی تدوین و مورداستفاده قرار گرفت. برای تحلیل دادههای از کدگذاری نظری سه مرحلهای (باز، محوری و گزینشی) استفاده شد. برای اعتباربخشی به یافتهها از ملاکهای گوبا و لینکلن (قابلیت اعتبار، انتقالپذیری، اطمینان و تأیید پذیری) استفاده شد. یافتهها و نتایج نشان داد که در انتخاب رسانه؛ فاکتورهای اخلاق رسانه، کارکرد رسانه، پایگاه و منبع، سودمندی درک شده، سهولت در دسترسی و استفاده، لذت درک شده، عوامل اجتماعی، عوامل سیاسی، عوامل فرهنگی، عوامل اجتماعی، عوامل تکنولوژی، عوامل بافتی، عوامل روانشناختی مؤثر بوده و دو راهبرد سازمانی و فرا سازمانی برای این انتخاب مؤثر بوده و دارای پیامدهایی در سه بعد سیاسی، فرهنگی و اجتماعی است.