صدرا خسروی؛ مسعود کوثری
چکیده
مباحثه، مطالبه بحث از دیگری است؛ پس ارتباط یکسویه صرف طرح ادعاهای خود نیست، بلکه ارتباط (حداقل) دوسویه (تعاملی) است که ارتباطگر و ارتباطگیر، نقش و نوبت خود را مستمر در مکالمه تغییر میدهند و به ادعاهای یکدیگر واکنش نشان میدهند. وقتی مباحثه در شبکه های اجتماعی فضای سایبر واقع شود، فرآیند ارتباطی چندسویه (تراکنشی) خواهد بود؛ زیرا دیگر ...
بیشتر
مباحثه، مطالبه بحث از دیگری است؛ پس ارتباط یکسویه صرف طرح ادعاهای خود نیست، بلکه ارتباط (حداقل) دوسویه (تعاملی) است که ارتباطگر و ارتباطگیر، نقش و نوبت خود را مستمر در مکالمه تغییر میدهند و به ادعاهای یکدیگر واکنش نشان میدهند. وقتی مباحثه در شبکه های اجتماعی فضای سایبر واقع شود، فرآیند ارتباطی چندسویه (تراکنشی) خواهد بود؛ زیرا دیگر فقط پرسش و پاسخ دو نفر نیست، بلکه گردبادی از بازخوردها و پیشخوردها از دیگران کاربران نیز درمیگیرد. مباحثه فقط شامل استدلال آوری برای متقاعدسازی طرف مقابل نیست، بلکه شامل مغالطه، ادعاهای بدون تضمین، و البته ترفندهای بلاغی برای اقناع مخاطب است. این مقاله، به زیرفرآیندهای مباحثه (استدلال، مغالطه، و مانور راهبردی بین آنها) توسط کاربران ایرانی در دو جماعت مجازی شبکه اجتماعی فیسبوک میپردازد. در این مقاله از الگوی جدل تولمن استفاده شد تا شیوه استدلال کاربران ایرانی در مباحثه انتقادی بازشناسی شود و مغالطههای آنها تحلیل شود. سپس از الگوی مباحثه فان ایمرن استفاده شد تا کیفیت نقض قواعد بیان و البته انسجام ریسمانهای مباحثه مطالعه شود. در پایان بحث شد این روندهای مباحثه، بیش از آنکه مصداق اصل همیاری گرایس باشند، تداعیکننده مفهوم بازیهای زبانی ویتگنشتاین هستند.
علی اصغر کیاء؛ مرسده نیک بخش
چکیده
این پژوهش درصدد «شناسایی چیستی و چرایی رفتار ارتباطی کاربران ایرانی در شبکه اجتماعی اینستاگرام» از رهگذر تعاملات درونشبکهای و بازنمود زندگی روزمره کاربران در محیط شبکه، با استفاده از روش نتنوگرافی یا مردمنگاری بوده است. هدف اصلی پژوهش، «گونهشناسی از الگوهای فرهنگی رایج در کنشهای کاربران اینستاگرام» بوده و در ...
بیشتر
این پژوهش درصدد «شناسایی چیستی و چرایی رفتار ارتباطی کاربران ایرانی در شبکه اجتماعی اینستاگرام» از رهگذر تعاملات درونشبکهای و بازنمود زندگی روزمره کاربران در محیط شبکه، با استفاده از روش نتنوگرافی یا مردمنگاری بوده است. هدف اصلی پژوهش، «گونهشناسی از الگوهای فرهنگی رایج در کنشهای کاربران اینستاگرام» بوده و در این مسیر، «شناسایی انگیزهها و دلایل کنشهای کاربران» بهعنوان هدف فرعی مد نظر قرار گرفته است.در گردآوری دادهها و توصیف و تحلیل یافتهها، از مواضع نظری در سنت تعاملگرایی نمادین و روششناسی مردمنگارانه پیروی شده است.تحلیل یافتهها حاکی از آن است که صاحبان صفحههای زندگی روزمره اینستاگرام در خودبیانگری، تصویری ایدهآل از سبک زندگی، موقعیت و شخصیت خود ارائه دادهاند که در بعد مادی به مصرفگرایی به عنوان نماد ارزشی طبقه مرفه و در بعد معنوی به درهمآمیختگی سبکهای دستیابی به رضایت درونی اشاره داشته است. درمجموع به نظر میرسد مهمترین انگیزه کاربران در ایدهآلسازی، جستجوی ایدهآلها در فضای مجازی به دلیل ناکارآمدی یا بازدارندگی شرایط سیاسی و اجتماعی فضای واقعی است. همزمان با فردگرایی تشدید شده ناشی از ایدهآلسازی در خودبیانگری کاربران و فردگرایی تضعیف شده ناشی از الزامات حضور شبکهای در تعاملات کاربران مواجه هستیم. بهطوریکه رفتارهای کاربران در برخی زمینههای تعاملی بر خودمداری دلالت داشته و در برخی دیگر از زمینهها حاکی از جمعگرایی است.
الهه رحمانی؛ سیدرضا نقیب السادات؛ مسعود تقی آبادی
چکیده
پژوهش حاضر تحت عنوان نقش رسانههای نوین در سبک زندگی سلامتمحور باهدف شناخت ابعاد نقشآفرینی در کنار میزان بهرهمندی پاسخگویان از رسانههای نوین؛ انجامشده است و با روش پیمایش و تکنیک پرسشنامه گردآوری شده است. جامعه آماری دانشجویان دانشگاه علامه طباطبایی و حجم نمونه 376 نفر برآورد شده است.نتایج نشان میدهد که رسانهها در بعد سلامت ...
بیشتر
پژوهش حاضر تحت عنوان نقش رسانههای نوین در سبک زندگی سلامتمحور باهدف شناخت ابعاد نقشآفرینی در کنار میزان بهرهمندی پاسخگویان از رسانههای نوین؛ انجامشده است و با روش پیمایش و تکنیک پرسشنامه گردآوری شده است. جامعه آماری دانشجویان دانشگاه علامه طباطبایی و حجم نمونه 376 نفر برآورد شده است.نتایج نشان میدهد که رسانهها در بعد سلامت جسمانی بیشترین اطلاعرسانی را انجام میدهند و ویژگیهای فردی و اجتماعی پاسخگویان تغییر زیادی در رابطه بین رسانههای نوین با مؤلفههای سلامت (ابعاد) ایجاد نکردهاند و عمده تغییرات حاصل ناشی از شیوههای بهرهبرداری از رسانههای نوین بوده است. زابطه بین استفاده از رسانههای نوین در سبک زندگی سلامتمحور و در زمینه سلامت و رابطه بین استفاده از کانالهای شبکههای اجتماعی مرتبط با سلامت در سبک زندگی سلامتمحور با 1% درصد خطا و 99% اطمینان معنیدار است. رابطه بین رسانههای نوین و بعد سلامت روحی و جسمانی در سبک زندگی سلامتمحور با1%درصد خطا و 99% درصد اطمینان معنیدار است و رابطه بین پوششدهی رسانههای نوین در بعد سلامت معنوی و اجتماعی در سبک زندگی سلامتمحور با 1%درصد خطا و 95%درصد اطمینان معنیدار نیست. همچنین جاذبهها و الگوهای بهرهبرداری از رسانههای نوین عامل اصلی تغییر در سبک زندگی سلامتمحور افراد بوده است. در اینجا استفاده بیشتر از رسانههای نوین تغییر بیشتری را بهزعم افراد در سبک زندگی سلامتمحور ایجاد نموده است و با توجه به نظریه کاشت افراد به میزانی که از رسانهها استفاده میکنند ارزشهای آن را بیشتر درونی میکنند که در اینجا نیز این اتفاق رخداده است.
سمانه کوهستانی؛ فردین علیخواه؛ نادر افقی؛ هدی حلاج زاده
چکیده
رسانههای جدید همچون اینستاگرام قابلیتهایی دارند که به افراد امکان میدهند تا مشهور شوند. بااینوجود، شرایط خرده سلبریتی شدن برای همگان برابر نیست، ازاینرو شناسایی سازوکارهای خرده سلبریتیها برای درک چگونگی کسب شهرت مهم است. همچنین، تأثیرات خرده سلبریتیها به اینستاگرام محدود نشده و آنها بر مناسبات اجتماعی در فضای واقعی ...
بیشتر
رسانههای جدید همچون اینستاگرام قابلیتهایی دارند که به افراد امکان میدهند تا مشهور شوند. بااینوجود، شرایط خرده سلبریتی شدن برای همگان برابر نیست، ازاینرو شناسایی سازوکارهای خرده سلبریتیها برای درک چگونگی کسب شهرت مهم است. همچنین، تأثیرات خرده سلبریتیها به اینستاگرام محدود نشده و آنها بر مناسبات اجتماعی در فضای واقعی نیز تأثیرگذارند. هدف این مطالعه ارائه سنخ شناسی خرده سلبریتیها در اینستاگرام و بررسی سازوکارها و مضامین بازنمایی شده آنها در ژانرهای مختلف سبک زندگی، غذا، انگیزشی، آموزشی و زیبایی است. مطالعه حاضر با روش نتنوگرافی و نمونه گیری هدفمند با تمرکز بر 236 پست اینستاگرام از 50 خرده سلبریتی انجام شد. بر مبنای نتایج، 23 سنخ از خرده سلبریتیها در ژانرهای پرطرفدار شناسایی شدند. همچنین، 23 مضمون فرعی، 9 مضمون محوری و 1 مضمون هسته استخراج شدند. زندگی روی صحنه، اینستاگرام بهمنزله ویترین فروشگاه، پیوند سود و عاطفه، کنشگری برنامهریزی نشده، غذا بهمثابه نمایش، میانبر موفقیت، فردیت گرایی، آموزش فست فودی، زیبایی اینستاگرام پسند و مک دونالیزه شدن شهرت مضامین مستخرج از ژانرهای پنجگانه بودند. نتایج نشان داد که شهرت در اینستاگرام ایرانی همچون غذایی فوری در دسترس کاربران قرارگرفته است و آنها با اتخاذ سازوکارهایی مشابه و زودبازده خواهان تبدیل خود به خرده سلبریتی هستند.
مرضیه رحیمی؛ مهدی محمدی نسب
چکیده
هدف پژوهش حاضر بررسی عوامل مؤثر بر مهاجرت کاربران ایرانی تلگرام به واتسآپ بهجای مهاجرت به پیامرسانهای داخلی پس از فیلتر تلگرام و ارائه مدل با استفاده از مدلسازی ساختاری تفسیری، میباشد. این پژوهش ازنظر هدف کاربردی، ماهیت اکتشافی و بهصورت موردپژوهی انجام شده است. روش نمونهگیری برای جامعه اول، در دسترس و برای جامعه دوم، ...
بیشتر
هدف پژوهش حاضر بررسی عوامل مؤثر بر مهاجرت کاربران ایرانی تلگرام به واتسآپ بهجای مهاجرت به پیامرسانهای داخلی پس از فیلتر تلگرام و ارائه مدل با استفاده از مدلسازی ساختاری تفسیری، میباشد. این پژوهش ازنظر هدف کاربردی، ماهیت اکتشافی و بهصورت موردپژوهی انجام شده است. روش نمونهگیری برای جامعه اول، در دسترس و برای جامعه دوم، غیرتصادفی هدفمند میباشد. ابتدا بهمرور ادبیات و مصاحبه عمیق با 28 نفر از دانشجویان دانشگاه قم که کاربر پیامرسانهای اجتماعی میباشند و بعد از فیلتر تلگرام از تلگرام به واتسآپ مهاجرت نمودند بهصورت مصاحبه نیمه ساختاریافته پرداخته شد که بهعلت رسیدن به اشباع نظری تعداد نمونه 14 نفر میباشد. برای تحلیل عوامل، از روش تحلیل مضمون استفاده شد. سپس با استفاده از مدلسازی ساختاری تفسیری به شناسایی ارتباط میان این عوامل توسط 15 نفر از خبرگان پرداخته شد. این عوامل در 5 سطح قرار گرفتند. نتایج نشان میدهد، سه عامل عدم نیاز واتسآپ به فیلترشکن، قابلیت تماس صوتی و تصویری و سازگاری واتسآپ با همه دستگاههای تلفن همراه و عدم نصب پیامرسان داخلی بر روی موبایلهای دارای سیستم IOS در سطح پنجم، بهعنوان تأثیرگذارترین عوامل و عوامل عادت کردن به استفاده از پیامرسانهای خارجی، حضور مخاطبین من در واتسآپ (فراگیری)، عدم حضور مخاطبین من در پیامرسانهای داخلی (عدم فراگیری)، تشکیل یا انتقال گروهها به واتسآپ و ارسال و دریافت فایل از طریق واتسآپ بنا به درخواست دیگران، فشار و پیشنهاد دیگران برای مهاجرت به واتسآپ، تبلیغ دهانبهدهان منفی در مورد پیامرسانهای داخلی و احساس عدم امنیت در پیامرسانهای داخلی بهعلت رمزنگاری نشدن و هک شدن آنها در سطح اول، تأثیرپذیرترین عوامل میباشند.
منوچهر نادری ورندی؛ ویدا شقاقی؛ پانته آ فرودی؛ شهلا رقیب دوست؛ محمدتقی تقوی فرد
چکیده
در این مقاله نقش تکرارنویسه به عنوان عنصری پیرازبانی در شبکه های اجتماعی مورد بررسی قرار گرفت تا شرکت ها بتوانند جملات تأثیرگذار بر مخاطب را با در نظر گرفتن نویسه های پرکاربرد در کلمات انتخاب و در تبلیغات و نام تجاری استفاده نمایند. در مورد نقش استفاده از تکرار نویسه به عنوان عنصری پیرازبانی در بازاریابی و تبلیغات با محوریت تأثیر ...
بیشتر
در این مقاله نقش تکرارنویسه به عنوان عنصری پیرازبانی در شبکه های اجتماعی مورد بررسی قرار گرفت تا شرکت ها بتوانند جملات تأثیرگذار بر مخاطب را با در نظر گرفتن نویسه های پرکاربرد در کلمات انتخاب و در تبلیغات و نام تجاری استفاده نمایند. در مورد نقش استفاده از تکرار نویسه به عنوان عنصری پیرازبانی در بازاریابی و تبلیغات با محوریت تأثیر این عنصر بر مخاطب، پژوهش چندانی در زبان فارسی انجام نشده است. در این راستا، به منظور تعیین بسامد نویسه های دارای تکرار، شبکه های اجتماعی اینستاگرام و تلگرام داده کاوی و پنج نویسه پرکاربرد استخراج شدند. به منظور اعتبارسنجی داده های به دست آمده از پرسشنامه استفاده شد و با نظرسنجی از دانشجویان دانشگاه های تهران و خانواده های آنها درستی فرضیه های مورد نظر در رابطه با حروف پرتکرار و کاربرد آنها در تبلیغات مورد آزمایش قرار گرفت. همچنین، به بررسی تلفظپذیری کلمات از طریق تکرار نویسه جهت استفاده در تبلیغات و نام های تجاری پرداخته شد و استفاده از تکرار حروف به عنوان عنصری پیرازبانی برای چهار نویسه پرکاربرد در صورت تلفظپذیری تأیید شد.
طاهر روشندل اربطانی؛ وحید عقیلی؛ مهدی معتمدی
چکیده
سایت های خبری از جمله رسانه های جمعی هستند که به دلیل تسهیل استفاده از فناوری وب سایت ها، رشد بسیاری داشتند. اکنون به واسطه ظهور رسانه های نوین (شبکه های اجتماعی تلفن همراه و... ) و تغییر ذائقه مصارف خبری مخاطب، برخی سایت های خبری، بخشی از مخاطبان خود را از دست داده اند. اما حفظ فرایند سردبیری رسمی و قابلیت اعتماد و مرجعیت بیشتر نسبت به ...
بیشتر
سایت های خبری از جمله رسانه های جمعی هستند که به دلیل تسهیل استفاده از فناوری وب سایت ها، رشد بسیاری داشتند. اکنون به واسطه ظهور رسانه های نوین (شبکه های اجتماعی تلفن همراه و... ) و تغییر ذائقه مصارف خبری مخاطب، برخی سایت های خبری، بخشی از مخاطبان خود را از دست داده اند. اما حفظ فرایند سردبیری رسمی و قابلیت اعتماد و مرجعیت بیشتر نسبت به رسانه های اجتماعی خبری، آنها را هنوز به عنوان رسانه های خبری پر بازدید نگه داشته است. «مرجعیت خبری» که از جمله دغدغه های مدیران سایت های خبری است، ارتقاء اعتبار این سایت های اطلاع رسانی را در پی دارد و کوشش غالب مدیران رسانه ای، دستیابی به مرجعیت بلا فصل خبری در سطح محلی و ملی است. در این راستا هدف پژوهش حاضر ارائه مدل پارادایمی جهت مرجعیت بخشی به وب سایت های خبری است. روش پژوهش، روش کیفی نظریه داده بنیاد و روش گردآوری داده ها مصاحبه های عمیق و نیمه ساختاریافته با 16 نفر از مدیران، سردبیران و خبرنگاران سایت های خبری و خبرگزاری ها و متخصصان حوزه رسانه ها بوده است. روش تحلیل داده ها، کدگذاری باز، محوری و انتخابی بوده و در نهایت الگوی پارادایمی مرجعیت بخشی برای سایت های خبری ارائه شده است. طبقه های شکل دهنده الگوی ارائه شده شامل: محیط رقابتی سایت های خبری (شرایط علی)، اعتماد رسانه ای(پدیده اصلی)، افزایش اعتبار رسانه ای(راهبرد)، جذابیت طراحی سایت خبری(شرایط مداخله گر)، تمایلات رفتاری مخاطب(زمینه حاکم) و مرجعیت خبری به عنوان (پیامد) الگو بود.
مهدی مهدوی زاهد؛ زهرا محقق معین
چکیده
دانشگاه علامه طباطبائی بهعنوان زادگاه مطالعات حقوق رسانه در کشور، باید متناسب با سرعت و حجم بالای تحولات عرصۀ فناوری اطلاعات و چالشهای حقوقی ناشی از آن، برنامهریزی و محتوای آموزشی رشتۀ حقوق ارتباطات را روزآمد و کارآمد کند. هدف این پژوهش کمک به همگامسازی آموزش حقوق ارتباطات با تغییرات پویای اجتماعی در کشور است. این مقاله درصدد ...
بیشتر
دانشگاه علامه طباطبائی بهعنوان زادگاه مطالعات حقوق رسانه در کشور، باید متناسب با سرعت و حجم بالای تحولات عرصۀ فناوری اطلاعات و چالشهای حقوقی ناشی از آن، برنامهریزی و محتوای آموزشی رشتۀ حقوق ارتباطات را روزآمد و کارآمد کند. هدف این پژوهش کمک به همگامسازی آموزش حقوق ارتباطات با تغییرات پویای اجتماعی در کشور است. این مقاله درصدد پاسخ به این پرسش است که جایگاه مطالعات رسانههای نوین در دانشگاههای هاروارد؛ آکسفورد و کمبریج چیست و چگونه میتوان از برآیند این بررسیِ تطبیقی به ارائۀ الگوی مطلوب برای دانشگاه علامه طباطبائی رسید؟اﯾﻦ ﭘﮋوﻫﺶ از ﻧﻈﺮ ﭼﮕﻮﻧﮕﯽ ﮔﺮدآوری دادهﻫﺎ «ﮐﺘﺎﺑﺨﺎﻧﻪای» و ﺑﻪ ﻟﺤﺎظ ﻣﺎﻫﯿﺖ «ﺗﻮﺻﯿفی» و «تبیینی» است. براساس یافتههای این تحقیق، برنامۀ آموزشی دانشکدۀ حقوق هاروارد نسبت به دانشگاههای آکسفورد و کمبریج از انعطاف و تنوع بیشتری برخوردار است. در این دانشکده تمرکز اصلی در درجۀ اول بر تربیت وکلای حرفهای است و تربیت پژوهشگران و سیاستگذاران حقوقی اولویت دوم است اما در برنامۀ آموزشی دو دانشگاه انگلیسی، شاهد فاصله گرفتن از تخصصگرایی محض و تدریس محتوای چند رشتهای هستیم. گفتنی است که براساسِ مطالعۀ برنامۀ دانشکدههای حقوق سطح یک دنیا، برنامۀ آموزشی رشتۀ حقوق ارتباطات در دانشگاه علامه طباطبائی نیازمند بازنگری و بهروزرسانی جدی است.
ابراهیم احراری؛ زهرا خرازی محمدوندی آذر؛ نسیم مجیدی قهرودی
چکیده
چکیدهاین مقاله با درک بدکارکردی رسانههای جریان اصلی در ایران پس از ظهور فضای مجازی، این پرسش را مطرح نموده است که آیا در حوزه رسانه، پارادایم نوینی ظاهر شده است که الزامات سیاستگذاری و برنامهریزی رسانهای را دستخوش تغییر نموده باشد؟ مفروض این پژوهش این است که با آمدن فضای مجازی، الگوواره جدیدی در سیاستگذاری رسانهای پدید ...
بیشتر
چکیدهاین مقاله با درک بدکارکردی رسانههای جریان اصلی در ایران پس از ظهور فضای مجازی، این پرسش را مطرح نموده است که آیا در حوزه رسانه، پارادایم نوینی ظاهر شده است که الزامات سیاستگذاری و برنامهریزی رسانهای را دستخوش تغییر نموده باشد؟ مفروض این پژوهش این است که با آمدن فضای مجازی، الگوواره جدیدی در سیاستگذاری رسانهای پدید آمده است که همه رسانهها را تحت تأثیر قرار داده است، اما ابزارگرایی حجابی است برای دیدن آن. در این پژوهش، از سه روش کتابخانهای، پدیدارشناسی و تحلیل مضمون استفاده شده و با 25 کارشناس فعال رسانه در دو حوزه وسایل ارتباط جمعی و فضای مجازی که به روش نمونهگیری گلوله برفی انتخاب شدهاند، مصاحبه عمقی صورت گرفته است. در یافتههای تحقیق، با استخراج 64 درون مایه پارادایم حاکم بر فضای مجازی نشان داده شده که چگونه فضای ارتباطی با گرامر جدید رسانهای شامل «غلبه حقمداری بر تکلیفمداری، عبور از رسانههای ماکسیمالیست و مطلقگرا، زیست چندمنبعی و روابط عمومیزدایی از خبر، حداقلی شدن ساختار رسانه با هدف چالاکی و افزایش برد و پایان استیلای ساختارهای هرمی شکل، تغییر رویکردهای مدیریت پیام، اینجایی و اکنونی شدن محتوا و تغییرخواهی و پاسخطلبی» مواجه شده است. نتایج پژوهش، ما را به این شناخت میرساند که فضای مجازی حاصل انباشت و تداوم تاریخی پارادایم زیستی رفرماسیون و انشعابات فکری ناشی از آن بویژه انسانمحوری است. فضای مجازی روی ساختار رسانهها و شاخصهای رقابت رسانهای تأثیرات محسوسی داشته و این تأثیرات پارادایمیک، بازنگری در فهم ما از نظریات ارتباطی را ضروری کرده است.
مرتضی موقر؛ زهرا کاظمی سراسکانرود
چکیده
بازاریابی از طریق افراد تأثیرگذار به مشارکت کاربران با نفوذی اطلاق میشود که اعتبار، دنبالکننده و انگیزه انتشار دهان به دهان مثبت تبلیغات در وبلاگها و رسانههای اجتماعی را دارند و به عنوان یکی از اجزای کلیدی استراتژی های بازاریابی دیجیتال برای کسب و کارها اهمیت دارد. هدف این پژوهش شناسایی مولفههای تعیینکننده ارزشآفرینی ...
بیشتر
بازاریابی از طریق افراد تأثیرگذار به مشارکت کاربران با نفوذی اطلاق میشود که اعتبار، دنبالکننده و انگیزه انتشار دهان به دهان مثبت تبلیغات در وبلاگها و رسانههای اجتماعی را دارند و به عنوان یکی از اجزای کلیدی استراتژی های بازاریابی دیجیتال برای کسب و کارها اهمیت دارد. هدف این پژوهش شناسایی مولفههای تعیینکننده ارزشآفرینی بازاریابی از طریق افراد تأثیرگذار برای کسب و کارها است و با رویکرد کیفی و روش تحلیل مضمون مطالعات گذشته انجام شده است. مولفهها با استفاده از ماتریس اهمیت- کارکرد و جمعآوری نظر خبرگان از طریق پرسشنامه اولویت بندی شده است. مولفه-های تعیینکننده ارزشآفرینی بازاریابی از طریق افراد تأثیرگذار در 8 دسته مضمون سازماندهنده و 59 مضمون پایه شناسایی شده است و شامل مولفههای ویژگیهای مخاطب، ویژگیهای افراد تاثیرگذار، ویژگیهای محتوا، ویژگیهای پلتفرم، ویژگیهای صنعت، افق زمانی، نگرانیهای اخلاقی و شبکه سازی همکاری است. از نتایج پژوهش حاضر میتوان برای توسعه استراتژیهای بازاریابی از طریق افراد تأثیرگذار متناسب با شرایط کسب و کارها استفاده نمود.
محمد توحیدی؛ مریم کاشانی
چکیده
یکی از مهمترین چالشهای پیشروی شرکتهای استارتآپ و کسب و کارهای نوپا مساله تامین مالی است. تامین مالیِ مناسب میتواند گسترش فعالیتهای کارآفرینانه و توسعه کسب و کارهای نوپا را موجب شده و سرعت رشد آنها را افزایش دهد. یکی از کسب و کارهای نوپایی که در سالهای اخیر با استقبال مردم در سطح دنیا و کشورمان در حال توسعه است، استارتآپهای ...
بیشتر
یکی از مهمترین چالشهای پیشروی شرکتهای استارتآپ و کسب و کارهای نوپا مساله تامین مالی است. تامین مالیِ مناسب میتواند گسترش فعالیتهای کارآفرینانه و توسعه کسب و کارهای نوپا را موجب شده و سرعت رشد آنها را افزایش دهد. یکی از کسب و کارهای نوپایی که در سالهای اخیر با استقبال مردم در سطح دنیا و کشورمان در حال توسعه است، استارتآپهای حوزه تماشای آنلاین میباشد. توسعه این کسبوکارها، به تولید محتواهای جدید و سرگرمکننده بستگی داشته و این مهم نیز در گرو تامین مالی مناسب است. اما با توجه به ماهیت داراییهای این کسب و کارها که عموما به صورت نامشهود است، تامین مالی این کسب و کارها همواره با چالش مواجه میباشد. بنابراین این پژوهش بدنبال بررسی الگوهای تامین مالی و انطباق آن با شرایط این کسب و کارها است. این پژوهش از منظر هدف، کاربردی و از منظر ماهیت، توصیفی پیمایشی است، بطوریکه در ابتدا با مطالعه کتابخانهای در ادبیات موضوع، مدلی جهت تامین مالی این کسب و کارها بر مبنای اوراق منفعت پیشنهاد شده و سپس با طراحی پرسشنامه و دریافت نظرات خبرگان به بررسی ابعاد مالی مدل پیشنهادی پرداخته خواهد شد. نتایج پژوهش نشان میدهد که الگوی پیشنهادی اوراق منفعت جهت تامین مالی شرکتهای VOD از منظر مالی مورد تأیید خبرگان است.
زهرا جعفرپور مرزونی؛ علی خورسندی طاسکوه؛ علیرضا عبدالهی نژاد
چکیده
توسعه ی فناوری نوع خاصی از ارتباطات را در حیات آکادمیک ایجاد کرد؛ از سوی دیگر امروزه وجود شبکه های اجتماعی به عنوان ابزاری موثر در دستیابی به اهداف آموزشی درنظر گرفته شده است. هدف پژوهش حاضر شناسایی و تحلیل کارکردهای استفادهی مؤثر از شبکههای اجتماعی در مدیریت آموزشی و همچنین بررسی موانع و چالشهای دسترسی به انواع رسانههای اجتماعی ...
بیشتر
توسعه ی فناوری نوع خاصی از ارتباطات را در حیات آکادمیک ایجاد کرد؛ از سوی دیگر امروزه وجود شبکه های اجتماعی به عنوان ابزاری موثر در دستیابی به اهداف آموزشی درنظر گرفته شده است. هدف پژوهش حاضر شناسایی و تحلیل کارکردهای استفادهی مؤثر از شبکههای اجتماعی در مدیریت آموزشی و همچنین بررسی موانع و چالشهای دسترسی به انواع رسانههای اجتماعی و اطلاعات بوده است. در این راستا علاوه بر مطالعهی اسنادی ، با استفاده از روش نمونهگیری گلوله برفی با 10 نفر از مدیران گروههای آموزشی دانشگاه علامه طباطبائی تهران مصاحبه انجام شد. دادهها به روش کیفی و با استفاده از نرمافزار مکس کیودا (MAXQDA) تحلیل شدند که طبق نتایج بهدستآمده کارکردهای استفادهی هدفمند از شبکهی اجتماعی برای مدیران آموزشی شامل: «رشد حرفهای، علمی و پژوهشی؛ ایجاد فضای مدیریت دموکراتیک؛ ارتقای کیفیت آموزشی گروه؛ تسریع عملکرد اداری و اجرایی؛ تأثیر روانی و اجتماعی» میباشد. علاوه بر این طبق یافته های پژوهش مهمترین موانع و چالشهای دسترسی به شبکههای اجتماعی «موانع فنی و زیرساختی؛ چالشهای مدیریتی؛ موانع سیاسی و موانع فردی» است که درنهایت راهکارهایی برای ارتقای کارآمدی رسانه ها و هدفمند سازی استفاده از شبکه های اجتماعی ارائه شد.
نجمه کریمیان طالخونچه؛ نفیسه صدر ارحامی؛ اکرم حمیدیان؛ فرحناز مصطفوی کهنگی
چکیده
امروزه مفهوم شهروندی به عنوان یکی از مفاهیم دنیای مدرن هدایتگر تعاملات پایدار انسانی است هدف از انجام پژوهش حاضر بررسی تأثیر استفاده از شبکه اجتماعی اینستاگرام بر هویت شهروندی، شهروندان اصفهان بود پژوهش از جهت هدف، کاربردی و از نظر ماهیت، توصیفی و از حیث ارتباط بین متغیرهای ازنوع همبستگی است. جامعه آماری ، شامل تمامی شهروندان شهر ...
بیشتر
امروزه مفهوم شهروندی به عنوان یکی از مفاهیم دنیای مدرن هدایتگر تعاملات پایدار انسانی است هدف از انجام پژوهش حاضر بررسی تأثیر استفاده از شبکه اجتماعی اینستاگرام بر هویت شهروندی، شهروندان اصفهان بود پژوهش از جهت هدف، کاربردی و از نظر ماهیت، توصیفی و از حیث ارتباط بین متغیرهای ازنوع همبستگی است. جامعه آماری ، شامل تمامی شهروندان شهر اصفهان که در سال 1400 کاربر اینستاگرام، بودند که تعداد384 نفر به روش نمونه گیری خوشه ایی تصادفی از این جامعه انتخاب شدند . ابزار سنجش شامل پرسشنامه هویت شهروندی صدر ارحامی و همکاران(1396) و پرسشنامه استفاده از اینستاگرام عموزاده(1395) که در این پژوهش 5 فرضیه مورد سنجش قرار گرفت . به منظور بررسی فرضیههای تحقیق از آمار استنباطی شامل ضریب همبستگی پیرسون، معادلات ساختاری با نرم افزار SPSS25 استفاده شد. نتایج تحقیق نشان داد که بین استفاده از شبکه اجتماعی اینستاگرام و برخورداری از حقوق شهروندی رابطه معنادار وجود دارد . همچنین استفاده از شبکه اجتماعی اینستاگرام بر هویت مایی به طرز معناداری دارای تاثیر مثبت می باشد و استفاده از شبکه اجتماعی اینستاگرام بر تعهد مدنی با سطح اطمینان 95 درصد دارای اثر مثبت است. بنابراین بین استفاده از شبکه اجتماعی اینستاگرام و هویت شهروندی با سطح اطمینان 95 درصد رابطه معنادار وجود دارد .
پروین جوانبخت؛ رضا اسماعیلی؛ فائزه تقی پور
چکیده
در طی دهههای اخیر رسانههای جمعی نقش انکارناپذیری در شکلدهی افکار عمومی در نوع و میزان مشارکت در انتخابات صنفی و سیاسی ایفا کردهاند و از طریق شیوههای اقناعی تأثیرگذاری زیادی را بر انتخاب کاندیداها داشتهاند. درواقع احزاب و گروهها بر اساس شیوههای اقناعی تلاش میکنند اهداف و برنامهها و محتوای عملکردی آینده را بهواسطه ...
بیشتر
در طی دهههای اخیر رسانههای جمعی نقش انکارناپذیری در شکلدهی افکار عمومی در نوع و میزان مشارکت در انتخابات صنفی و سیاسی ایفا کردهاند و از طریق شیوههای اقناعی تأثیرگذاری زیادی را بر انتخاب کاندیداها داشتهاند. درواقع احزاب و گروهها بر اساس شیوههای اقناعی تلاش میکنند اهداف و برنامهها و محتوای عملکردی آینده را بهواسطه شبکههای اجتماعی در اختیار مردم قرار دهند و بر این اساس آرا بیشتری را به خود اختصاص بدهند. هدف این پژوهش تحلیل ساختاری-تفسیری ¹( ) شیوههای اقناعی متداولِ اشتراکگذاری پیام در شبکههای اجتماعی در دوران انتخابات شورای شهر مبتنی بر رویکرد باهم نگری میباشد. در این پژوهش ۱۵ نفر از متخصصان رشتههای رسانه، ارتباطات و علوم اجتماعی از طریق نمونهگیری همگن انتخاب شدند و در دو بخش باهم نگری و تحلیل ساختاری-تفسیری مشارکت نمودند. در این پژوهش بهمنظور شناسایی شیوههای اقناعی متداول در اشتراکگذاری محتوا در شبکههای اجتماعی در دوران انتخابات از طریق هفت گام باهم نگری ابعاد اصلی و فرعی شناسایی شدند و بر این اساس چهار بعد اصلی اقناع بهعنوان کارکرد اطلاعرسانی، اقناع بهعنوان کارکرد ابزارگرایی، اقناع بهعنوان کارکرد اشتراکی و اقناع بهعنوان کارکرد تبلیغاتی در قالب بیستویک شاخص وارد تحلیل دلفی شدند. در تحلیل دلفی هفت شاخص حذف شدند و بیستویک شاخص پس از تأیید در دو راند دلفی وارد تحلیل ساختاری-تفسیری شدند و بر اساس این تحلیل هفت سطح ازنظر تأثیرگذاری شیوههای اقناعی در تولید محتوا در شبکههای اجتماعی مشخص شدند که در پایینترین و اثرگذارترین سطح دو شاخص ایجاد شور و هیجان و تحریک احساس جمعی و در بالاترین و کم اثرترین سطح نیز حجیم نشان دادن نقاط ضعف رقبا در تبلیغات قرار گرفت.