بهمن ربیعی نیا؛ حسین هرسیج
چکیده
عالمگیر شدن استفاده از شبکههای اجتماعی مجازی موجب تغییرات مهمی در سبک زندگی، عادات و ارتباطات اجتماعی و ارتباط بین مردم و دولتها شده است. جنبشهای اجتماعی به عنوان یکی از روشهای انتقال خواستهها و ارتباط بین مردم و حاکمیت به شدت متاثر از این تغییرات است. در دو دهه اخیر کارکرد بسیج شبکههای اجتماعی چهره جدیدی از جنبشهای ...
بیشتر
عالمگیر شدن استفاده از شبکههای اجتماعی مجازی موجب تغییرات مهمی در سبک زندگی، عادات و ارتباطات اجتماعی و ارتباط بین مردم و دولتها شده است. جنبشهای اجتماعی به عنوان یکی از روشهای انتقال خواستهها و ارتباط بین مردم و حاکمیت به شدت متاثر از این تغییرات است. در دو دهه اخیر کارکرد بسیج شبکههای اجتماعی چهره جدیدی از جنبشهای اجتماعی را در سراسر دنیا به نمایش گذاشته است. هدف پژوهش حاضر تبیین این تأثیر در جنبشهای اجتماعی ایران بین سالهای 1388 تا 1398 میباشد. روش این پژوهش توصیفی- تحلیلی بوده و با استفاده از منابع کتابخانهای، اسنادی و داده های ثانویه به گرداوری اطلاعات پرداخته است. یافتههای تحقیق نشان میدهد کاربرد شبکههای اجتماعی در بازه زمانی مورد نظر نقشی مؤثر و محوری در تسهیل بسیج منابع برای جنبشهای اجتماعی داشته است؛ حوادث عمده بررسی شده در بازه زمانی مذکور مشخص میکند فارغ از علل وجودیِ جنبشهای اجتماعی با کنترل یا عدم دسترسی شبکههای اجتماعی، به صحنه آوردن طرفداران جنبش مختل شده و با گذشت زمان این جنبش های اعتراضی دچار فرسایش و ضعف می شود.
صادق حامدی نسب؛ معصومه عزیزی؛ رضوان محمدی
چکیده
هدف از انجام این پژوهش بررسی محتوای یادگیری دانشجو معلمان در شبکههای اجتماعی و ادراک آنها نسبت به اعتبار محتوای به اشتراک گذاشتهشده در این شبکهها بود. روش این پژوهش کیفی و از نوع پدیدارشناسانه بود. جامعه پژوهش کلیه دانشجو معلمان رشته آموزش ابتدایی دانشگاه فرهنگیان شهرستان بیرجند بود که در سال تحصیلی 1399-1400 مشغول به تحصیل بودند. ...
بیشتر
هدف از انجام این پژوهش بررسی محتوای یادگیری دانشجو معلمان در شبکههای اجتماعی و ادراک آنها نسبت به اعتبار محتوای به اشتراک گذاشتهشده در این شبکهها بود. روش این پژوهش کیفی و از نوع پدیدارشناسانه بود. جامعه پژوهش کلیه دانشجو معلمان رشته آموزش ابتدایی دانشگاه فرهنگیان شهرستان بیرجند بود که در سال تحصیلی 1399-1400 مشغول به تحصیل بودند. با روش نمونهگیری هدفمند و تا اشباع نظری دادهها با 15 نفر(7 نفر مرد و 8 نفر زن) از این دانشجو معلمان مصاحبه نیمه ساختاریافته صورت گرفت و دادههای حاصل با روش تحلیل مضمون مورد تحلیل قرار گرفت. برای پایایی دادهها از روش توافق بین کدگذاران و برای روایی یافتهها از روش بازنگری توسط متخصصان استفاده شد. یافتهها نشان داد که محتوای یادگیری دانشجو معلمان در شبکههای اجتماعی شامل محتوای مرتبط با دانشگاه (رشته محور، مهارت محور و زبان انگلیسی)، مدرسه (روش تدریس، مدیریت کلاس و محتوای دوره ابتدایی) و اطلاعات عمومی (اخبار، اطلاعات پزشکی و اطلاعات فناورانه) است. همچنین دانشجو معلمان نسبت به محتوای به اشتراک گذاشتهشده در شبکههای اجتماعی دیدگاه مثبتی ندارند و ازنظر آنها، محتوای موجود در شبکههای اجتماعی، نامتناسب، غیر موثق و ناقص است. بر این اساس پیشنهاد میشود که دانشگاه فرهنگیان با ارائه محتوای معتبر، طبقهبندیشده و متناسب با هر رشته تحصیلی در شبکههای اجتماعی به توسعه حرفهای دانشجو معلمان و نگرش مثبت آنها به محتوای این شبکهها کمک کند.
بهارک محمودی
چکیده
هدف از نگارش این مقاله، مطالعه و طبقهبندی اشکال مختلف حضور اساتید دانشگاه در اینستاگرام است؛ پلتفرمی که برای کاربران خود از جمله اساتید دانشگاه این امکان را فراهم میکند که خود و قابهایی از سبک زندگیشان را در این عرصه به نمایش درآورند؛ تصاویری که اقتدار و کارکرد سلسلهمراتبی موجود در ارتباط میان استاد و دانشجو را به چالش کشیده ...
بیشتر
هدف از نگارش این مقاله، مطالعه و طبقهبندی اشکال مختلف حضور اساتید دانشگاه در اینستاگرام است؛ پلتفرمی که برای کاربران خود از جمله اساتید دانشگاه این امکان را فراهم میکند که خود و قابهایی از سبک زندگیشان را در این عرصه به نمایش درآورند؛ تصاویری که اقتدار و کارکرد سلسلهمراتبی موجود در ارتباط میان استاد و دانشجو را به چالش کشیده و بدان فضایی متفاوت بخشیدهاست. آنچه در این پژوهش مد نظر است، مطالعه چگونگی و طبقهبندی اشکال مختلف حضور اساتید دانشگاهی در اینستاگرام است که از طریق آن زوایایی از زندگی خویش را به نمایش میگذارند.
حال پرسش این است که اعضای هیأت علمی دانشگاههای ایران در رشتههای مختلف چگونه «خود» و زندگی خود را در اینستاگرام به تصویر میشکند؟ از این روی موقعیت استادی چگونه به اجرا گذاشته میشود و چگونه میتوان اشکال مختلف حضور اساتید در این شبکه اجتماعی را طبقهبندی کرد؟
این مطالعه که در قدم اول با رویکردی اکتشافی آغاز شد با روش مردمنگاری دیجیتال به انجام رسید. پس از مطالعۀ بیست حساب کاربری در سه رشتۀ علومانسانی، هنر و فنی مهندسی این نتیجه حاصل شد که میتوان حضور اساتید دانشگاه در اینستاگرام را با چهار هویت آکادمیک، مناسبتی، روزمره و واکنشی مشاهده کرد. دادههای این پژوهش نشان میدهد که سازوکار اینستاگرام و قواعد حضور در آن با از میان برداشتن حجاب اطلاعاتی میان اساتید و دنبالکنندگانشان می تواند به معمولی شدن هویت استادی و نهایتاً تغییر رابطه سنتی استاد- شاگردی در این فضا منجر شود
عزت اله میرزایی؛ الهام کشاورز مقدم
چکیده
پژوهش حاضر به ضرورت سیاستگذاری اجتماعی در حیطة مدیریت و کنترل افکار عمومی ایرانیان میپردازد. این پژوهش کیفی با رویکرد توصیفی-تحلیلی تلاش مینماید تا با تکیه بر آراء و عقاید 16 نفر از اساتید و خبرگان در حوزههای علوم اجتماعی و علوم ارتباطات در دانشگاههای تهران، تربیت مدرس و خوارزمی و از طریق نرمافزارِ MAXQDA به این مهم پاسخ دهد ...
بیشتر
پژوهش حاضر به ضرورت سیاستگذاری اجتماعی در حیطة مدیریت و کنترل افکار عمومی ایرانیان میپردازد. این پژوهش کیفی با رویکرد توصیفی-تحلیلی تلاش مینماید تا با تکیه بر آراء و عقاید 16 نفر از اساتید و خبرگان در حوزههای علوم اجتماعی و علوم ارتباطات در دانشگاههای تهران، تربیت مدرس و خوارزمی و از طریق نرمافزارِ MAXQDA به این مهم پاسخ دهد که چه بستر و زمینههایی موجب شکلگیری نوعی ذهنیت منفی میان ایرانیان شده است؟ چنانچه این تحقیق در گام نخست به دنبال فهم تأثیرگذاری علّتهای شکلدهنده به بدبینی افکار عمومی و ذهنیت مشوّش ایرانیان و در گام دوم با تحلیل روابط معنادار علّت و معلولی در پی ارائه استراتژیهایی در حوزة سیاستگذاری اجتماعی است. یافتههای تحقیق دال بر این بوده که از عواملی نظیر ِناامیدی، منفیگرایی، بیاعتمادی و کاهش اقبال به فضای رسانهای رسمی میتوان بهعنوان بسترهای شکلدهنده به افکار عمومی ایرانیان نام برد. همین بسترها موجب شدهاند که ویژگیهای این افکار عمومی به سمت تغییر و تحوّل در روند کنشگری افکار عمومی (تبدیل واکنش به کنش)، نارضایتی و مطالبهگری مردم متأثر از جوّ رسانهای و فضای مجازی، توجّه افکار عمومی به ارزشها و هنجارهای جهانی، تمایل به شکلدهی جنبشها و کنشهای اعتراضی جدید و ... سوق پیدا کند. درنهایت با تکیه بر بسترها و ویژگیهای افکار عمومی ایرانیان، میتوان از سه مقولة اقدام تحت پوشش، اقدام هماهنگ ساز (شکلدهی به روایتهای همسو) و اقدام رسانهای جهت هدایت و مدیریت افکار عمومی بهره گرفت. با توجّه به آنچه گفته شد، میتوان نتیجه گرفت که توجّه به رسانهها و شبکههای اجتماعی بایستی هرچه بیشتر در راستای هدایت و مدیریت افکار عمومی مدنظر قرار گیرد.
حمیده حسین زاده؛ افسانه توسلی.
چکیده
این پژوهش بهمنظور بررسی فمینیسم سایبر در ایران و باهدف شناسایی مطالبات بازنمایی شده در شبکههای اجتماعی فمینیستی صورت گرفته است؛ این پژوهش بر اساس نوع هدف، کاربردی و به لحاظ نوع روش، کیفی است. در این مطالعه بهمنظور شناسایی مطالبات بازنمایی شده، محتوای شبکههای اجتماعی فمینیستی موردبررسی قرار گرفته است، ازاینرو از مجموع 44 ...
بیشتر
این پژوهش بهمنظور بررسی فمینیسم سایبر در ایران و باهدف شناسایی مطالبات بازنمایی شده در شبکههای اجتماعی فمینیستی صورت گرفته است؛ این پژوهش بر اساس نوع هدف، کاربردی و به لحاظ نوع روش، کیفی است. در این مطالعه بهمنظور شناسایی مطالبات بازنمایی شده، محتوای شبکههای اجتماعی فمینیستی موردبررسی قرار گرفته است، ازاینرو از مجموع 44 پیج شناساییشده با دارا بودن شاخصههای مرتبط زیر: «1_اشارههای نشانهشناسی از رویکردهای فمینیستی در تنظیم متن و محتوای بکار رفته، 2_ وجود کلیدواژههای فمینیستی و اندیشههای مرتبط در متن و محتوای بکار رفته، 3_ صفحات فعال فمینیستی بیانکنندهی مطالبات. 4_مرتبط بودن پستها با مطالبات حوزه زنان. 5_ تمرکز در خصوص زن ایرانی، 6_ معرفی خود بهعنوان فمینیست در قسمت مشخصات (بیو) این شبکهها»، 16 پیج پرمخاطب با تعداد فالوور بیش از K50 مورد انتخاب و تحت تجزیهوتحلیل دادهای قرار گرفتند. تحلیل یافتههای فاز کیفی با استفاده از روش تحلیل مضمون صورت پذیرفت که درنهایت یک هستهی اصلی تحت عنوان «رفع محدودیتهای اعمالشده علیه زنان» و پنج مضمون اصلی شامل: «1. رفع بیعدالتی و نابرابری جنسیتی، 2. رفع محرومیت نسبی از مناسبات و تجربه زیسته، 3. رفع بحران عاملیت زنانه، 4. رفع کلیشههای برساخت حول گفتمان تبعیض، 5. رفع سرکوب و خفقان نظاممند» شناسایی شد. با توجه به این دادهها میتوان نتیجه گرفت: فمینیستهای سایبر با در نظر گرفتن پیشفرض «اعمال محدودیتهای اعمالشده علیه زنان» دست به کنشهایی در میدان فضای سایبر میزنند که نتیجهی آن بازنمایی مطالباتی در فضای مجازی بهعنوان مطالبات زنان در میدان واقعیت میباشد.
منوچهر علی شاه بابا؛ غلامرضا لطیفی؛ محمدرضا رسولی
چکیده
گسترش فضای مجازی و استفاده از ابزارهای آن مانند تلگرام، تغییرات زیادی را در سبک زندگی و تعامل شهروندان به وجود آورده است. با توجه به اینکه دانشآموزان از آسیبپذیرترین اقشار جامعه در این زمینه هستند، این پژوهش به بررسی آسیبشناسی نقش تلگرام بر انزوا و اختلال دانشآموزان در تعاملات اجتماعی میپردازد. روش تحقیق بهکاربرده شده در ...
بیشتر
گسترش فضای مجازی و استفاده از ابزارهای آن مانند تلگرام، تغییرات زیادی را در سبک زندگی و تعامل شهروندان به وجود آورده است. با توجه به اینکه دانشآموزان از آسیبپذیرترین اقشار جامعه در این زمینه هستند، این پژوهش به بررسی آسیبشناسی نقش تلگرام بر انزوا و اختلال دانشآموزان در تعاملات اجتماعی میپردازد. روش تحقیق بهکاربرده شده در این پژوهش توصیفی، همبستگی بوده و با استفاده از ضرایب همبستگی محاسبهشده، اقدام به تدوین مدل ساختاری گردید. جامعه آماری پژوهش حاضر، شامل کلیه دانشآموزان دبیرستانی شهر تهران در سال تحصیلی 98-1397 و حجم نمونه بر اساس فرمول کوکران معادل با 384 نفر انتخاب شد. روش تحقیق و آماری نیز به ترتیب پیمایشی (استفاده از پرسشنامه) بوده و با کمک روشهای آماری اسپیرمن و معادلات ساختاری لیزرل جهت تعیین درصد فراوانی، درصد تراکمی و ...) رد و تأیید روابط و فرضیات صورت گرفته است. یافتههای تحقیق نشان میدهد که بعد عوامل آسیبزای شبکههای اجتماعی و افزایش انزوای اجتماعی با تأکید بر نقش تلگرام در تعامل اجتماعی یا انزوای اجتماعی در میان دانشآموزان دبیرستان شهر تهران تأثیرگذار است. همچنین بعد عوامل آسیبزای شبکههای اجتماعی و اختلال در تعامل اجتماعی با تأکید بر نقش تلگرام در تعامل اجتماعی یا انزوای اجتماعی در میان دانشآموزان دبیرستان شهر تهران تأثیرگذار است؛ و درنهایت نتایج نشان داد که بین انزوا و اختلال دانشآموزان و استفاده از شبکه اجتماعی تلگرام رابطه معناداری وجود دارد. استفاده از شبکه اجتماعی تلگرام بر شکلگیری انزوای اجتماعی دانشآموزان شهر تهران اثرگذار است و به دلایلی ازجمله عدم مدیریت صحیح و فرهنگ ضعیف استفاده از تلگرام باعث بروز برخی انحرافات اجتماعی و انزوا در دانشآموزان شهر تهران شده است.
فاطمه راه پیمافرد؛ افسانه مظفری؛ داوود نعمتی انارکی
چکیده
هدف این پژوهش شناسایی عوامل مؤثر بر خودابرازی[1] کاربران اینستاگرام و بررسی چگونگی روابط این عوامل با خودابرازی است. این پژوهش ازنظر هدف کاربردی و ازنظر طرح، آمیخته از نوع متوالی- اکتشافی است. رویکرد پژوهش در بخش کیفی، از نوع اکتشافی و در بخش کمی، توصیفی از نوع پیمایشی است. نمونه موردمطالعه بخش کیفی، از میان متخصصین علوم ارتباطات ...
بیشتر
هدف این پژوهش شناسایی عوامل مؤثر بر خودابرازی[1] کاربران اینستاگرام و بررسی چگونگی روابط این عوامل با خودابرازی است. این پژوهش ازنظر هدف کاربردی و ازنظر طرح، آمیخته از نوع متوالی- اکتشافی است. رویکرد پژوهش در بخش کیفی، از نوع اکتشافی و در بخش کمی، توصیفی از نوع پیمایشی است. نمونه موردمطالعه بخش کیفی، از میان متخصصین علوم ارتباطات و جامعهشناسی که کاربر اینستاگرام بودند با روش غیراحتمالی هدفمند انتخاب شدهاند. جامعه آماری بخشکمی، کاربران اینستاگرام شهر کرج در سال 1399 هستند. آی پی[2] کاربرانی که کاربری آنها با توجه به موقعیت مکانیشان[3]، در اینستاگرام مؤید سکونتشان در شهر کرج بود با کمک شرکت ارائه خدمات تبلیغاتی در اینستاگرام شناسایی و با روش احتمالی و نمونهگیری تصادفی ساده با توجه به فرمول کوکران، 384 نفر انتخاب شدند. ابزار جمعآوری و تکنیک تحلیل دادهها در مرحله کیفی مصاحبه نیمساختاریافته و تکنیک تحلیل مضمون و در بخش کمی، پرسشنامه محققساخته و مدلیابی معادلاتساختاری از طریق نرمافزار لیزرل[4] است. نتایج نشان داد که ویژگیهای سیاسی، فردی، نظام رسانهای، ویژگیهای فرهنگی و ویژگیهای اینستاگرام تأثیر مثبت، مستقیم و معناداری بر خودابرازی داشتهاند. ویژگیهای سیاسی بالاترین تأثیر، ویژگیهای اینستاگرام کمترین تأثیر و ویژگیهای محتوا بر خودابرازی، تأثیر معناداری نداشته است.
میثم مدرسی؛ شقایق جلیلوند
چکیده
اثر شبکههای اجتماعی بر رفتار کارآفرینان در فضای مجازی رو به فزونی است. در این میان شبکه اجتماعی اینستاگرام به عنوان یکی از شبکههای پرمخاطب در حال پررنگ کردن نقش خود در شکل-دهی قصد کارآفرینی کاربران میباشد. در این راستا، هدف از پژوهش حاضر بررسی تأثیر اینستاگرام بر قصد کارآفرینی در بین دانشجویان دانشگاه سمنان میباشد. پژوهش حاضر ...
بیشتر
اثر شبکههای اجتماعی بر رفتار کارآفرینان در فضای مجازی رو به فزونی است. در این میان شبکه اجتماعی اینستاگرام به عنوان یکی از شبکههای پرمخاطب در حال پررنگ کردن نقش خود در شکل-دهی قصد کارآفرینی کاربران میباشد. در این راستا، هدف از پژوهش حاضر بررسی تأثیر اینستاگرام بر قصد کارآفرینی در بین دانشجویان دانشگاه سمنان میباشد. پژوهش حاضر ازنظر هدف، از نوع کاربردی و برحسب نحوه گردآوری دادهها از نوع توصیفی- پیمایشی است. جامعۀ آماری مطالعۀ حاضر را دانشجویان مشغول به تحصیل در دانشکده اقتصاد، مدیریت و علوم اداری و علوم و فناوری-های نوین دانشگاه سمنان به تعداد 2000 نفر تشکیل میدهند که بر اساس جدول مورگان 322 نفر به عنوان نمونه انتحاب شدند. همچنین، شـیوۀ نمونهگیری تصادفی طبقهای اسـت. مقیاسهای تحقیق برای سنجش متغیرها پرسشنامۀ استاندارد میباشد. در این پژوهش 6 فرضیه شکل گرفته است که تمامی فرضیات تایید شدهاند. نتایج حاکی از آن است که اینستاگرام بر نگرش کارآفرینانه، هنجارهای اجتماعی کارآفرینانه و درک امکانپذیری کارآفرینانه تاثیر مثبت و معناداری دارد. افزون بر این، نگرش کارآفرینانه، هنجارهای اجتماعی کارآفرینانه و درک امکانپذیری کارآفرینانه بر قصد کارآفرینانه تاثیر مثبت و معناداری دارد.
پروین جوانبخت؛ رضا اسماعیلی؛ فائزه تقی پور
چکیده
در طی دهههای اخیر رسانههای جمعی نقش انکارناپذیری در شکلدهی افکار عمومی در نوع و میزان مشارکت در انتخابات صنفی و سیاسی ایفا کردهاند و از طریق شیوههای اقناعی تأثیرگذاری زیادی را بر انتخاب کاندیداها داشتهاند. درواقع احزاب و گروهها بر اساس شیوههای اقناعی تلاش میکنند اهداف و برنامهها و محتوای عملکردی آینده را بهواسطه ...
بیشتر
در طی دهههای اخیر رسانههای جمعی نقش انکارناپذیری در شکلدهی افکار عمومی در نوع و میزان مشارکت در انتخابات صنفی و سیاسی ایفا کردهاند و از طریق شیوههای اقناعی تأثیرگذاری زیادی را بر انتخاب کاندیداها داشتهاند. درواقع احزاب و گروهها بر اساس شیوههای اقناعی تلاش میکنند اهداف و برنامهها و محتوای عملکردی آینده را بهواسطه شبکههای اجتماعی در اختیار مردم قرار دهند و بر این اساس آرا بیشتری را به خود اختصاص بدهند. هدف این پژوهش تحلیل ساختاری-تفسیری ¹( ) شیوههای اقناعی متداولِ اشتراکگذاری پیام در شبکههای اجتماعی در دوران انتخابات شورای شهر مبتنی بر رویکرد باهم نگری میباشد. در این پژوهش ۱۵ نفر از متخصصان رشتههای رسانه، ارتباطات و علوم اجتماعی از طریق نمونهگیری همگن انتخاب شدند و در دو بخش باهم نگری و تحلیل ساختاری-تفسیری مشارکت نمودند. در این پژوهش بهمنظور شناسایی شیوههای اقناعی متداول در اشتراکگذاری محتوا در شبکههای اجتماعی در دوران انتخابات از طریق هفت گام باهم نگری ابعاد اصلی و فرعی شناسایی شدند و بر این اساس چهار بعد اصلی اقناع بهعنوان کارکرد اطلاعرسانی، اقناع بهعنوان کارکرد ابزارگرایی، اقناع بهعنوان کارکرد اشتراکی و اقناع بهعنوان کارکرد تبلیغاتی در قالب بیستویک شاخص وارد تحلیل دلفی شدند. در تحلیل دلفی هفت شاخص حذف شدند و بیستویک شاخص پس از تأیید در دو راند دلفی وارد تحلیل ساختاری-تفسیری شدند و بر اساس این تحلیل هفت سطح ازنظر تأثیرگذاری شیوههای اقناعی در تولید محتوا در شبکههای اجتماعی مشخص شدند که در پایینترین و اثرگذارترین سطح دو شاخص ایجاد شور و هیجان و تحریک احساس جمعی و در بالاترین و کم اثرترین سطح نیز حجیم نشان دادن نقاط ضعف رقبا در تبلیغات قرار گرفت.
مصطفی محمدی؛ شکوفه اسدی
چکیده
شبکههای اجتماعی به دلیل سهولت استفاده بستری مناسب برای برقراری ارتباط بین کاربران فراهم نمودهاند و با سرعت ریادی در زندگی اجتماعی مردم نفوذ کردهاند. هدف پژوهش حاضر بررسی عوامل تاثیرگذار در اشتراکگذاری تجربه سفر در شبکههای اجتماعی میباشد که به دو دسته عوامل تسهیل کننده و بازدارنده دستهبندی شدهاند. متغیرهای لذت درک ...
بیشتر
شبکههای اجتماعی به دلیل سهولت استفاده بستری مناسب برای برقراری ارتباط بین کاربران فراهم نمودهاند و با سرعت ریادی در زندگی اجتماعی مردم نفوذ کردهاند. هدف پژوهش حاضر بررسی عوامل تاثیرگذار در اشتراکگذاری تجربه سفر در شبکههای اجتماعی میباشد که به دو دسته عوامل تسهیل کننده و بازدارنده دستهبندی شدهاند. متغیرهای لذت درک شده، نوع دوستی و خودشکوفایی تحت عنوان عوامل تسهیل کننده و متغیرهای شخصی، رابطهای، دلایل امنیتی و حریم شخصی تحت عنوان عوامل بازدارنده مورد بررسی قرار گرفتند. پژوهش حاضر از نظر هدف، کاربردی و از نظری نحوه گردآوری اطلاعات، توصیفی و از نوع همبستگی میباشد. جامعهی آماری پژوهش شامل گردشگران و بازدیدکننده از مقصد گردشگری شهرستان بابلسر بودند. نمونه آماری بر اساس فرمول کوکران 384 نفر محاسبه شد. برای انتخاب افراد نمونه از روش نمونه-گیری تصادفی ساده استفاده شد. جمعآوری دادهها از طریق توزیع پرسشنامه صورت پذیرفت. تجزیه و تحلیل دادهها با استفاده از بسته نرمافزارهای SPSS24 و SmartPLS3 انجام شد. یافتهها حاکی از اهمیت تاثیر عوامل بازدارنده بر عدم اشتراک گذاری و عوامل تسهیلکننده بر اشتراکگذاری تجارب سفر در شبکههای اجتماعی است و نتایج بدستآمده، فعالین حوزه گردشگری و بازاریابی را به آگاهی از قدرت محتوای تولید شده توسط کاربر از طریق شبکههای اجتماعی تشویق میکند.
سام محمدپور؛ یونس شکرخواه
چکیده
کاربرد نظریه برجستهسازی در پنجاهسالگی خود بسیار فراگیرتر از گذشته شده است و امروزه میتوان آن را به دو شاخه اصلی برجستهسازی سنتی و مدرن تقسیم کرد. بر اساس نظریه برجستهسازی، احزاب سیاسی با بهرهگیری از ابزار رسانهای و بازاریابی سیاسی قادرند توجهات را به موضوعات مورد نظر خود معطوف سازند. برای مدتهای طولانی، مفروضات اصلی ...
بیشتر
کاربرد نظریه برجستهسازی در پنجاهسالگی خود بسیار فراگیرتر از گذشته شده است و امروزه میتوان آن را به دو شاخه اصلی برجستهسازی سنتی و مدرن تقسیم کرد. بر اساس نظریه برجستهسازی، احزاب سیاسی با بهرهگیری از ابزار رسانهای و بازاریابی سیاسی قادرند توجهات را به موضوعات مورد نظر خود معطوف سازند. برای مدتهای طولانی، مفروضات اصلی نظریه برجستهسازی حول محور روزنامهها و شبکههای رادیویی و تلویزیونی -به عنوان رسانههای جمعی فراگیر- تنظیم شده بود. با گسترش فناوریهای ارتباطی و ظهور شبکههای اجتماعی، نقش تعیینکننده رسانههای سنتی در انتخابات به چالش کشیده شده است و امروزه احزاب سیاسی به منظور برجستهسازی مواضع و برنامههای خود به دنبال استفاده و حضور هرچه بیشتر در شبکههای اجتماعی هستند. در این راستا، پژوهش حاضر با بهرهمندی از مباحث نظریه برجستهسازی و بررسی رفتار رسانهای احزاب بریتانیایی در دو انتخابات عمومی 2015 و 2017، در صدد پاسخ به این پرسش بود که گرایش احزاب بریتانیا به استفاده از رسانههای مختلف در دو انتخابات مذکور چگونه بوده است. یافتههای پژوهش، با تکیه بر یافتهها و نتایج مهمترین سازمانهای آماری بریتانیا و جهان نشان داد که انتخابات عمومی 2015 و 2017 بریتانیا، به ترتیب نقطه عطف و نقطه اوجی در گرایش احزاب بریتانیایی به شبکههای اجتماعی به عنوان ابزار برجستهسازی در دوران مدرن بوده است. بر این اساس، به نظر میرسد شبکههای اجتماعی با پایان دادن به دههها سلطه روزنامهها و شبکههای تلویزیونی، در حال مطرح شدن به عنوان رسانههای تعیینکننده در کارزارهای انتخاباتی هستند.
صادق حامدی نسب؛ حمیده پاکمهر؛ علی عسگری
چکیده
هدف از انجام این پژوهش، بررسی ارتباط بین استفاده از شبکههای اجتماعی و سبکهای تدریس مرجح دانشجو معلمان با نقش میانجی سبکهای یادگیری آنها بود. پژوهش حاضر توصیفی و از نوع همبستگی است. جامعه آماری کلیه دانشجویان دانشگاه فرهنگیان، پردیس شهید باهنر بیرجند بودند که در سال تحصیلی 1400- 1399 مشغول به تحصیل بودند. تعداد 156 دانشجو معلم با روش ...
بیشتر
هدف از انجام این پژوهش، بررسی ارتباط بین استفاده از شبکههای اجتماعی و سبکهای تدریس مرجح دانشجو معلمان با نقش میانجی سبکهای یادگیری آنها بود. پژوهش حاضر توصیفی و از نوع همبستگی است. جامعه آماری کلیه دانشجویان دانشگاه فرهنگیان، پردیس شهید باهنر بیرجند بودند که در سال تحصیلی 1400- 1399 مشغول به تحصیل بودند. تعداد 156 دانشجو معلم با روش نمونهگیری در دسترس بهعنوان اندازه نمونه انتخاب شدند. ابزار گردآوری دادهها شامل، پرسشنامه سبکهای یادگیری، پرسشنامه سبک تدریس ترجیحی و پرسشنامه استفاده از شبکه های اجتماعی بود. پایایی ابزارها با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ و روایی آنها با استفاده از تحلیل عاملی تأییدی و همبستگی بین مؤلفه ها تأیید شد. یافتهها نشان داد که اثر مستقیم استفاده از شبکههای اجتماعی بر سبکهای تدریس و همچنین اثر مستقیم سبکهای یادگیری بر سبکهای تدریس معنی دار بود؛ اما اثر مستقیم استفاده از شبکههای اجتماعی بر سبکهای یادگیری معنی دار نبود. علاوه بر این اثر غیرمستقیم استفاده از شبکههای اجتماعی بر سبکهای تدریس بهواسطهی سبکهای یادگیری معنیدار نبود. بنابراین نمیتوان بهواسطه سبکهای یادگیری دانشجو معلمان، سبکهای تدریس مرجح آنها را از طریق استفاده از شبکههای اجتماعی پیشبینی کرد.
هاشم عطاپور؛ افشین حمدی پور؛ سمیرا بی پروای سراب
چکیده
امروزه ارزیابی باورپذیری اطلاعات در بستر شبکههای اجتماعی به یک موضوع مهم برای کاربران اطلاعات تبدیل شده است. هدف از انجام پژوهش حاضر بررسی تأثیر اعتبار شبکههای اجتماعی بر باورپذیری اطلاعات آنها از طریق متغیر میانجی تخصص فردی در میان دانشجویان دانشگاه تبریز است. این پژوهش از نوع مطالعات همبستگی است که با استفاده از مدلیابی معادلات ...
بیشتر
امروزه ارزیابی باورپذیری اطلاعات در بستر شبکههای اجتماعی به یک موضوع مهم برای کاربران اطلاعات تبدیل شده است. هدف از انجام پژوهش حاضر بررسی تأثیر اعتبار شبکههای اجتماعی بر باورپذیری اطلاعات آنها از طریق متغیر میانجی تخصص فردی در میان دانشجویان دانشگاه تبریز است. این پژوهش از نوع مطالعات همبستگی است که با استفاده از مدلیابی معادلات ساختاری و روش پیمایشی به انجام رسیده است. جامعه آماری پژوهش مشتمل بر کلیه دانشجویان دانشگاه تبریز در سالتحصیلی 1400-1399 به تعداد 15732 بود که از میان آنها 375 نفر به عنوان نمونه و به روش نمونه-گیری تصادفی طبقهای انتخاب گردید. برای گردآوری دادهها از پرسشنامه لی و سوه، استفاده شد. دادهها با استفاده از مدل یابی معادلات ساختاری به روش حداقل مربعات جزئی تحلیل شد. نتایج پژوهش نشان داد اعتبار رسانه و اعتبار پیام تأثیر مثبت و مستقیمی بر باورپذیری اطلاعات شبکههای اجتماعی در میان دانشجویان دانشگاه تبریز دارند. همچنین تخصص فردی در رابطه بین اعتبار رسانه و اعتبار پیام با باورپذیری اطلاعات شبکههای اجتماعی نقش میانجی دارد. بنابراین میتوان نتیجه گرفت که اگر درک دانشجویان نسبت به اعتبار رسانه (وابستگی، تعامل و شفافیت) و اعتبار پیام (قدرت استدلال و کیفیت اطلاعات) بیشتر باشد، میتوان پیشبینی کرد که باورپذیری اطلاعات در نزد آنان افزایش یابد. همچنین، افرادی که از تخصص فردی، به معنای توانایی ارزیابی دقیق اطلاعات برخوردارند، نقش عاملهای اصلی مرتبط با محتوای پیام و اعتبار منبع را در باورپذیری اطلاعات بیشتر ارزیابی میکنند.
امیرحسین عالمی؛ سید نورالدین رضوی زاده
چکیده
شبکههای اجتماعی امروز یکی از اصلیترین محیطها برای بروز احساسات و همینطور تأثیرپذیری در مواجه با اخبار و معضلات اجتماعی هستند. ازاینرو شناخت این محیط برای فهم رفتار کاربران و شناخت نقش فضای مجازی بسیار پراهمیت است. در تحقیق پیشرو، اینستاگرام بهعنوان یکی از شبکههای اجتماعی مهم در بین کاربران فارسیزبان (ازلحاظ تعداد ...
بیشتر
شبکههای اجتماعی امروز یکی از اصلیترین محیطها برای بروز احساسات و همینطور تأثیرپذیری در مواجه با اخبار و معضلات اجتماعی هستند. ازاینرو شناخت این محیط برای فهم رفتار کاربران و شناخت نقش فضای مجازی بسیار پراهمیت است. در تحقیق پیشرو، اینستاگرام بهعنوان یکی از شبکههای اجتماعی مهم در بین کاربران فارسیزبان (ازلحاظ تعداد کاربران) برای تحقیق انتخاب شد تا معضل اجتماعی خشونت خانگی علیه زنان بهعنوان یکی از سوژههای مهمی که افکار عمومی را در سالهای اخیر تحت تأثیر قرار داده است موردبررسی قرار گیرد. در این تحقیق موضوع قتل شرافتی (قتل رومینا اشرفی) بهعنوان یکی از حادترین اشکال خشونت خانگی بهطور هدفمند برای مطالعه انتخاب شد و با تحلیل هشتگ #رومینا_اشرفی در اینستاگرام بخش عمدهای از محتوای بهکاررفته در این شبکه اجتماعی که مرتبط با حادثه بودند استخراج شد. از میان ۴۵.۸ هزار پست 33 هزار و 740 پست بر اساس بیشترین بازدید و بیشترین مشارکت نمونهگیری شد. سپس خط زمانی تولید محتوا در اینستاگرام استخراج گردید و با استفاده از هشتگهای مشابه، محتوای منتشرشده نیز محوربندی گردید. در ادامه پستهای برتر و پربازدیدترین و پر مشارکتترین محتوا و کاربران شناسایی شدند. درنهایت با رویکرد نتنوگرافی کامنتهای پر بازدیدترین پست منتشرشده با هشتک مذکور تحلیل و دستهبندی گردید. این مطالعه نشان داد که کاربران در مواجه با حوادث اینچنینی چه رویکرد و چه رفتاری را بیشتر بروز میدهند.
معصومه لطیفی؛ نصرت ریاحی نیا؛ یحیی قائدی؛ محمود بابائی
چکیده
امروزه شبکههای اجتماعی مجازی به مثابه بستری برای انتقال پیامهای فرهنگی نقش مهمی در شکلدهی به فرهنگ دارند. پژوهش حاضر با هدف بررسی عوامل موثر بر هویت فرهنگی دانشجویان ایرانی عضو شبکههای اجتماعی مجازی انجام شد. نمونه پژوهش385 نفر از دانشجویان پر مصرف شبکههای اجتماعی (فیسبوک، اینستاگرام و تلگرام) میباشند که به شیوه نمونهگیری ...
بیشتر
امروزه شبکههای اجتماعی مجازی به مثابه بستری برای انتقال پیامهای فرهنگی نقش مهمی در شکلدهی به فرهنگ دارند. پژوهش حاضر با هدف بررسی عوامل موثر بر هویت فرهنگی دانشجویان ایرانی عضو شبکههای اجتماعی مجازی انجام شد. نمونه پژوهش385 نفر از دانشجویان پر مصرف شبکههای اجتماعی (فیسبوک، اینستاگرام و تلگرام) میباشند که به شیوه نمونهگیری خوشهای چند مرحلهای انتخاب شدهاند. ابزار گرداوری اطلاعات پرسشنامه محقق ساخته است. براساس یافتهها بین متغیرهای مستقل حضور و تعامل، نوع شبکه، انگیزه-های استفاده از شبکه و انگیزههای انطباق بین فرهنگی دانشجویان با متغیر وابسته هویت فرهنگی رابطه معنیداری وجود دارد. نتایج تحلیل مسیر نشان میدهد انگیزه استفاده از شبکه با 71/0 درصد ضریب مسیر بیشترین و نوع شبکه اجتماعی با ضریب مسیر 14/0 کمترین تاثیر را بر هویت فرهنگی دارد؛ بر طبق مدل نهائی برازش شده در مولفههای هویت فرهنگی، نظام اجتماعی با 74/0درصد ضریب مسیر نسبت به زبان با 64/0درصد ضریب مسیر بیشترین تاثیر را از متغیرهای مستقل میپذیرد. براساس نتایج لازم است پیش از هر گونه اقدام سیاستگذارانه، تصمیمسازی و جهتگیریهای آتی در حوزه شبکههای اجتماعی از سوی سیاستگذاران و متولیان امر نیازها و انگیزههای دانشجویان چه در حوزه استفاده هدفمند از شبکهها و چه در حوزه انطباق بین فرهنگی به رسمیت شناخته شوند.
یونس شکرخواه؛ محمد رضا سعیدآبادی؛ عبدالرضا نام آور
چکیده
شبکههای اجتماعی توانستهاند بر ابعاد مختلف زندگی اجتماعی تأثیرگذار باشند. هدف از این پژوهش، طراحی مدلی برای تأثیرگذاری شبکههای اجتماعی بر توسعه دموکراسی است. برای طراحی این مدل، با استفاده از استراتژی داده بنیاد و رویکرد ساختگرا، با استفاده از ابزار مصاحبه نیمهساختاریافته با 10 تن از صاحبنظران، خبرگان و اساتید دانشگاهی ...
بیشتر
شبکههای اجتماعی توانستهاند بر ابعاد مختلف زندگی اجتماعی تأثیرگذار باشند. هدف از این پژوهش، طراحی مدلی برای تأثیرگذاری شبکههای اجتماعی بر توسعه دموکراسی است. برای طراحی این مدل، با استفاده از استراتژی داده بنیاد و رویکرد ساختگرا، با استفاده از ابزار مصاحبه نیمهساختاریافته با 10 تن از صاحبنظران، خبرگان و اساتید دانشگاهی در حوزه مدیریت رسانه اقدام شد. نتایج پژوهش پس از کدگذاری مقدماتی و متمرکز، در قالب یک مدل ارائه شد. در کدگذاری مقدماتی تعداد 17 کد و در کدگذاری متمرکز 6 کد استخراج شد. یافتههای پژوهش نشان میدهند که جهانیشدن، افزایش سطح دانش عمومی، عدم جود زیرساختهای حقوقی و قانونی، انحصار اطلاعاتی، قدرت مطلق حکومت، فیلترینگ، اشاعه محتوای نامناسب، سواد رسانهای، استفاده مقامات از شبکههای مجازی، آگاهیبخشی، شفافیت و پاسخگویی، بهبود سرمایه اجتماعی، تقویت صدای عامه، دموکراسیطلبی، ایجاد جامعه شبکهای و جامعه مدنی، مؤلفههای مهم این مدل را تشکیل میدهند.
علی محبی؛ علی اصغر کیاء
چکیده
هدف اصلی پژوهش این است تا همبستگی بین میزان استفاده از شبکههای اجتماعی و تغییرات فرهنگی را در چهار حوزه «سرمایه اجتماعی» ، «اعتقادات مذهبی» ، «فرد شدگی» و «هویت» مشخص کرده و جهت تغییرات فرهنگی را با توجه به مدل ارزشهای مادی و فرامادی اینگلهارت مشخص نماید. در این پژوهش علاوه بر مطالعه کتابخانهای، ...
بیشتر
هدف اصلی پژوهش این است تا همبستگی بین میزان استفاده از شبکههای اجتماعی و تغییرات فرهنگی را در چهار حوزه «سرمایه اجتماعی» ، «اعتقادات مذهبی» ، «فرد شدگی» و «هویت» مشخص کرده و جهت تغییرات فرهنگی را با توجه به مدل ارزشهای مادی و فرامادی اینگلهارت مشخص نماید. در این پژوهش علاوه بر مطالعه کتابخانهای، از روش پیمایش نیز استفاده شد. یافتههای حاصل از این پژوهش نشان میدهد میزان سرمایه اجتماعی پاسخگویان در حد متوسط است و افرادی که از شبکههای اجتماعی استفاده بیشتری داشتند، سرمایه اجتماعی آنها در حال کم شدن است. در مورد «فرد شدگی» که فرد را بهسوی کنش جمعی و آرمانهای مشترکی چون حفظ محیطزیست یا ایجاد اجتماعهای بشردوستانه جهت میدهد، مشخص شد با افزایش استفاده از شبکههای اجتماعی میزان فرد شدگی نیز افزایش مییابد. در مورد «هویت» نیز یافتهها نشان میدهد با افزایش استفاده از شبکههای اجتماعی، میل به شفافیت هویت در کاربران در حال افزایش است. بر اساس نتایج تحقیق همچنین مشخص شد بین دو متغیر «اعتقادات مذهبی در شبکههای اجتماعی» و «میزان استفاده از شبکههای اجتماعی» رابطه معناداری وجود ندارد. یافتههای پژوهش در مورد «ارزشهای موردتوجه در شبکههای اجتماعی» نیز نشان میدهد که کاربران به ارزشهای فرامادی تصریحشده در مدل اینگلهارت تمایل بیشتری دارند. این یافته همسو با نتایج پژوهشهای انجامشده در دیگر کشورها است و تمایزی بین کاربران ایرانی و دیگر کشورها در توجه به ارزشها در فضای مجازی دیده نمیشود.
فرزاد سهیلی؛ نازنین ملکیان
چکیده
پیدایش فناوریهای جدید ارتباطی از جمله؛ شبکههای اجتماعی مجازی، ساختار تعاملات و ارتباطات را دچار تغییرات بنیادین کرده و ارتباطات انسانی را به فراتر از زمان و مکان گسترش داده است. امروزه حضور در این فضا و برقراری ارتباطات میانفردی از نوع مجازی، به جزیی جداییناپذیر از زندگی بیشتر انسانها به ویژه جوانان بدل شده است. مطالعه ...
بیشتر
پیدایش فناوریهای جدید ارتباطی از جمله؛ شبکههای اجتماعی مجازی، ساختار تعاملات و ارتباطات را دچار تغییرات بنیادین کرده و ارتباطات انسانی را به فراتر از زمان و مکان گسترش داده است. امروزه حضور در این فضا و برقراری ارتباطات میانفردی از نوع مجازی، به جزیی جداییناپذیر از زندگی بیشتر انسانها به ویژه جوانان بدل شده است. مطالعه حاضر قصد دارد رابطه بین سلامتروان و نوع ارتباطات مجازی کاربران شبکههای اجتماعی را بررسیکند. جامعه آماری تحقیق، 13442 دانشجوی در حال تحصیل دانشگاه رازی کرمانشاه در سال تحصیلی 96-95 می باشد که تعداد 375 نفر حجم نمونه براساس فرمول کوکران و براساس نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب شدند. دادههای سلامتروان با استفاده از پرسشنامه استاندارد گلدبرگ (1972) و دادههای نوع ارتباطات مجازی به وسیله پرسشنامه محقق ساخته با احتساب روایی و پایایی جمعآوری گردید. براساس نتایج آزمون ضریب همبستگی پیرسون، با اطمینان 95 درصد بین سلامتروان و نوع ارتباطات مجازی رابطه معنیدار معکوس و منفی وجود دارد. براساس مدل معادلات ساختاری متغیر سلامت-روان با ضریب تاثیر 67/0- با متغیر نوع ارتباطات مجازی رابطه یک سویه داشت. متغیر سلامتروان با چهار مولفه خود شامل؛ علائم جسمانی، علائم اضطرابی و اختلال خواب، مقیاس کارکرد اجتماعی، و علائم افسردگی به ترتیب با ضرایب تاثیر 68/0، 46/0، 44/0 و 46/0 رابطه داشت.
علی احمدی؛ سید محسن عسگرزاده؛ سمیه شیر محمدی
چکیده
پژوهش حاضر با هدف بررسی شیوههای یادبود فوتشدگان در شبکههای اجتماعی و نحوه ابراز احساسات کاربران درباره فرد متوفی انجام شده است. به این منظور کامنتهای کاربران در صفحات اینستاگرامی متوفیان بیماری همهگیر کووید 19 به روش تحلیل مضمون مورد بررسی قرار گرفت. تحلیل مضمون کامنتهای کاربران در صفحات اینستاگرامی به استخراج شش مضمون ...
بیشتر
پژوهش حاضر با هدف بررسی شیوههای یادبود فوتشدگان در شبکههای اجتماعی و نحوه ابراز احساسات کاربران درباره فرد متوفی انجام شده است. به این منظور کامنتهای کاربران در صفحات اینستاگرامی متوفیان بیماری همهگیر کووید 19 به روش تحلیل مضمون مورد بررسی قرار گرفت. تحلیل مضمون کامنتهای کاربران در صفحات اینستاگرامی به استخراج شش مضمون فراگیر «ابراز ناباوری و انکار»، «ابراز غم و اندوه به علت مهیا نبودن شرایط برای آخرین وداع»، «ابراز همدلی»، «اسطورهسازی از متوفی»، «احساس ناراحتی از حاضر نبودن کنار خانواده متوفی به علت ترس از ابتلا به بیماری» و «نقش فضای مجازی برای دیرفراموشی مرگ» منجر شد. بر اساس یافتههای پژوهش، کاربران اینستاگرام در برگزاری یادبود آنلاین غالباً به ابراز غم و اندوه و عرض تسلیت به بازماندگان فرد متوفی و بیان احساسات درباره فرد متوفی میپردازند که گریه و اشک و آه آنها با استفاده از ایموجیهای مرتبط بروز داده میشود. این پژوهش نشان میدهد در شبکههای اجتماعی، کاربران علاوه بر ابراز همدردی با بازماندگان متوفی این امکان را در صفحات اجتماعی فرد از دست رفته دارند که احساسات خود را به صورت یک طرفه با او نیز بیان کنند و به نوعی ارتباط کاربران با متوفیان یک سویه ادامه خواهد داشت که البته این موضوع به دیرفراموشی مرگ افراد و کامل نشدن تکالیف سوگواری منجر خواهد شد.
حامد سیف؛ آرامیس سیف؛ مهدخت بروجردی
چکیده
پژوهش حاضر با هدف ارائه راهکارهایی برای مواجهه و مقابله با اخبار جعلی در دوران کرونا در ایران، به شناخت نقاط قوت و ضعف رسانههای رسمی و شبکه های اجتماعی غیررسمی در این راستا پرداخته است. روش بررسی در این پژوهش در زمره تحقیقات کیفی میباشد که دادههای آن با ابزار مصاحبه نیمه ساختاریافته گردآوری شده است. همچنین حجم نمونه شامل 10 ...
بیشتر
پژوهش حاضر با هدف ارائه راهکارهایی برای مواجهه و مقابله با اخبار جعلی در دوران کرونا در ایران، به شناخت نقاط قوت و ضعف رسانههای رسمی و شبکه های اجتماعی غیررسمی در این راستا پرداخته است. روش بررسی در این پژوهش در زمره تحقیقات کیفی میباشد که دادههای آن با ابزار مصاحبه نیمه ساختاریافته گردآوری شده است. همچنین حجم نمونه شامل 10 نفر از متخصصان حوزه رسانه و بحران و یافتهها حاکی از اعتقاد صاحبنظران به تعیینکنندگی اخبار جعلی در شکلدهی به افکار عمومی در بحران اخیر بوده است. ازنظر آنها برای مقابله با اینفودمیک، تقویت رسانههای رسمی در برابر رسانههای اجتماعی و جلب مشارکت و همکاری متخصصان حوزه سلامت در تولید محتوای رسانه ای ضروری است.
کلیدواژهها: کرونا، شبکههای اجتماعی، ارتباطات بحران، اینفودمیک، اخبار جعلی، رسانه های رسمی.
عبدالحسین کلانتری؛ عباس قنبری باغستان
چکیده
هدف این مقاله مطالعه سیر تحولات مفهومی در حوزه «شبکههای اجتماعی» در دو دهه اخیر با هدف ترسیم یک نمای کلی از وضعیت «شبکههای اجتماعی» در جهان است تا بتوان از نتایج آن برای توسعه و تحقیق در این زمینه در داخل کشور بهره برد. روش تحقیق مورد استفاده فرا تحلیل از نوع «علمسنجی» میباشد. جامعه آماری، کلیه اسناد علمی نمایهسازی ...
بیشتر
هدف این مقاله مطالعه سیر تحولات مفهومی در حوزه «شبکههای اجتماعی» در دو دهه اخیر با هدف ترسیم یک نمای کلی از وضعیت «شبکههای اجتماعی» در جهان است تا بتوان از نتایج آن برای توسعه و تحقیق در این زمینه در داخل کشور بهره برد. روش تحقیق مورد استفاده فرا تحلیل از نوع «علمسنجی» میباشد. جامعه آماری، کلیه اسناد علمی نمایهسازی شده در پایگاه استنادی «وب. آو. ساینس» بوده که طی بازه زمانی 1970 تا 2019 و با کلیدواژه «شبکههای اجتماعی» منتشر شدهاند. برای نمایش تحول مفهومی، ابتدا کلیه تولیدات علمی بر اساس فراوانی آنها به سه بازه: 1- 2005 تا 2011، 2- 2012 تا 2015 و 3- 2016 تا 2019 طبقهبندی و برای نمایش آنها از نرمافزار «وس ویوور» استفاده شد. تحلیل مضمون دورههای مختلف نشان میدهد که تحقیقات در موضوع شبکههای اجتماعی از تمرکز بر ابعاد فنی و تکنولوژیکی (2005 تا 2011)، به سمت بررسی تأثیرات جانبی آن نظیر حوزههای آموزش، سلامت و حکمرانی (2011 تا 2015) و از آنجا به موضوعات مدیریت اطلاعات و اخبار جعلی (2016 تا 2019) حرکت کرده است. به علاوه، نتایج نشان میدهند که کشورهای آمریکا، انگلستان، چین و استرالیا بالاترین تولیدات را در این زمینه داشته و ایران در رده 45 جهان قرار دارد. نتایج این تحقیق همچنین ورود معنادار (بهخصوص بعد از 2015) کشورهایی نظیر: قطر، بحرین، اردن، امارات، مراکش، پاکستان، قزاقستان، تایلند، مالزی و اندونزی به شبکههای منطقهای و بینالمللی تولید علم در این موضوع را نشان میدهند.
راضیه ذاکری هامانه؛ منصوره اعظم آزاده؛ مریم قاضی نژاد؛ سوسن باستانی
چکیده
بررسی کیفی احساس امنیت آنلاین کاربران شبکههای اجتماعی راضیه ذاکری هامانه* ، منصوره اعظم آزاده**مریم قاضینژاد*** ، سوسن باستانی****تاریخ دریافت: 15/2/1398 تاریخ پذیرش: 20/6/1398 چکیدهپرداختن به مفهوم امنیت بهعنوان یکی از مقولات مهم اجتماعی، از الزامات آکادمیک و ضروریات مدیریت جامعه محسوب شده و نیاز به وجود احساس امنیت ...
بیشتر
بررسی کیفی احساس امنیت آنلاین کاربران شبکههای اجتماعی راضیه ذاکری هامانه* ، منصوره اعظم آزاده**مریم قاضینژاد*** ، سوسن باستانی****تاریخ دریافت: 15/2/1398 تاریخ پذیرش: 20/6/1398 چکیدهپرداختن به مفهوم امنیت بهعنوان یکی از مقولات مهم اجتماعی، از الزامات آکادمیک و ضروریات مدیریت جامعه محسوب شده و نیاز به وجود احساس امنیت و آرامش خاطر در فعالیتهای روزمره اینترنتی ازجمله دوستیابی، گپزنی آنلاین، مبادله اطلاعات، اشتراکگذاری و دادوستد مالی، ضرورت مطالعه علمی تخصصی این مقوله را مضاعف مینماید. این پژوهش کیفی با هدف مطالعه احساس امنیت آنلاین کاربران ایرانیِ شبکههای اجتماعی در بازه زمانی مهر 1396 تا دی 1397 با روش تثلیث انجام شد. یافتههای تحقیق با بهرهگیری از مطالعات اسنادی، مصاحبه عمیق با خبرگان و کاربران فعال، تکنیک گروه متمرکز و تحلیل محتوای مراجعات سایبری کاربران و مصاحبه مطبوعاتی مسئولان بدست آمد. نتایج مطالعه حکایت از کشف 66 گزاره در 5 حوزۀ اقتصادی، سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و حقوقی و 11 مقولۀ تبادلات مالی، فرصتهای شغلی، عقاید سیاسی، توان ملی، اصول اخلاقی، هنجارهای فرهنگی، باورهای دینی، عواطف و احساسات، روابط خانوادگی، حریم خصوصی و حقوق شهروندی دارد. احساس امنیت آنلاین کاربران ایرانی، اگرچه با مصادیق متفاوتی از امنیت آفلاین بروز و نمود مییابد اما تحت تأثیر روابط دولت-شهروند در فضای واقعی جامعه است.
مریم پورجمشیدی؛ اکبر مومنی راد؛ افشین افضلی
چکیده
این پژوهش با هدف شناسایی ابعاد زندگی اجتماعی شهروندان و تأثیرپذیری آنها از فضای مجازی و با روش آمیخته متولی اکتشافی انجام شد. مشارکتکنندگان بخش شامل صاحبنظران استان همدان در حوزۀ مسائل اجتماعی بودند که از بین آنها 10 نفر و همچنین متون نظری مربوط به پژوهش که از بین آنها 7 کتاب، 131 مقاله و 10 پایاننامه بهصورت هدفمند انتخاب شدند. جامعه ...
بیشتر
این پژوهش با هدف شناسایی ابعاد زندگی اجتماعی شهروندان و تأثیرپذیری آنها از فضای مجازی و با روش آمیخته متولی اکتشافی انجام شد. مشارکتکنندگان بخش شامل صاحبنظران استان همدان در حوزۀ مسائل اجتماعی بودند که از بین آنها 10 نفر و همچنین متون نظری مربوط به پژوهش که از بین آنها 7 کتاب، 131 مقاله و 10 پایاننامه بهصورت هدفمند انتخاب شدند. جامعه مورد مطالعه در بخش کمّی نیز شهروندان استان همدان بودند که، 400 نفر به شیوه تصادفی طبقهای انتخاب شدند. برای گردآوری دادهها از پرسشنامه محقق ساخته و مصاحبه نیمه ساختارمند استفاده شد. نتایج در بخش کیفی شامل شش مقوله امنیت و سلامت اجتماعی؛ آگاهیهای شهروندی؛ تقابل سنت و مدرنیته؛ اخلاق اجتماعی؛ مشارکت اجتماعی و مسئولیتپذیری اجتماعی بود. در بخش کمّی نیز نتایج نشان داد بیشترین استفاده از فضای مجازی از نظر کمیت بهمنظور تفریح و سرگرمی و کمترین آن فعالیتهای تجاری و اقتصادی است. تأثیر فضای مجازی بر سه مقوله از مسائل اجتماعی شامل امنیت و سلامت اجتماعی؛ آگاهیهای شهروندی و تقابل سنت و مدرنیته، منفی؛ اما بر سه مقولۀ دیگر شامل اخلاق اجتماعی؛ مشارکت اجتماعی و مسئولیتپذیری اجتماعی مثبت بود.
سیدجمال الدین اکبرزاده جهرمی؛ سیدنورالدین رضوی زاده؛ محدثه شیخی
چکیده
توجه به بدن در جوامع معاصر رو به فزونی است. آمارهای فزاینده جراحیهای زیبایی و مصرف لوازمآرایشی نیز نشان از همین موضوع در ایران دارد. در فرایند مدیریت بدن رسانهها و ازجمله شبکههای اجتماعی نقشی تعیینکننده دارند، چرا که تصور افراد از بدن ایدهآل اغلب متکی به تصاویر رسانهای است. ویژگیهایی چون سطح دسترسی بالا، بصری بودن و عامهپسندیِ ...
بیشتر
توجه به بدن در جوامع معاصر رو به فزونی است. آمارهای فزاینده جراحیهای زیبایی و مصرف لوازمآرایشی نیز نشان از همین موضوع در ایران دارد. در فرایند مدیریت بدن رسانهها و ازجمله شبکههای اجتماعی نقشی تعیینکننده دارند، چرا که تصور افراد از بدن ایدهآل اغلب متکی به تصاویر رسانهای است. ویژگیهایی چون سطح دسترسی بالا، بصری بودن و عامهپسندیِ ناشی از حضور ستارگان، اینستاگرام را بدل به مورد مناسبی برای مطالعات مدیریت بدن میکند. این مقاله با استفاده از روش پیمایش به بررسی نقش اینستاگرام در مدیریت بدن زنان میپردازد. جامعه آماری شامل کلیه دختران و زنان بین ۱۵ تا ۵۵ سال ساکن منطقه یک و منطقه بیست تهران (شهرری) است. جمعآوری اطلاعات با بهرهگیری از تکنیک پرسشنامه و به روش نمونهگیری احتمالی و از نوع تصادفی چندمرحلهای انجام شده است. یافتهها نشان میدهند که بین منطقه محل سکونت و تمایلات زنان در مدیریت بدن تفاوت معناداری وجود ندارد. با افزایش مصرف اینستاگرام، تمایلات مدرن زنان در مدیریت بدن افزایش مییابد. همچنین نحوه مصرف اینستاگرام با نحوه مدیریت بدن در ارتباط است، بدین معنی که زنان دنبال کننده سلبریتیها و صفحات مد هم به لحاظ نگرش و هم به لحاظ رفتار از سطح مدیریت بدن بالاتری برخوردارند. علاوه بر این یافتهها نشان میدهند زنانی که صفحات سلبریتیها را دنبال میکنند، میزان رضایتشان از ظاهر و بدن خود پایینتر است. میتوان مدعی شد یافتهها در سطحی کلیتر حاکی از این هستند که میان فعالیت در شبکههای اجتماعی نظیر اینستاگرام و تغییر چارچوبهای ارزشی زنان ایرانی در حوزه بدن، ارتباط وثیقی وجود دارد.
مرتضی مردیها
چکیده
کمتر سپهری از زندگی فردی، اجتماعی، سیاسی و حتی علمی است که در پی پیدایش و فراگیری اینترنت و دیگر تکنولوژیهای اطلاعاتی و ارتباطاتی دستخوش دگرگونی ن شده باشد. از میان انبوه حوزههایی که از دنیای سیبرنتیک اثر پذیرفته است توجه ما در این مقاله به علوم انسانی و اجتماعی ناظر است. پرسش این است که فضای مجازی چه شرایط جدیدی برای علوم انسانی ...
بیشتر
کمتر سپهری از زندگی فردی، اجتماعی، سیاسی و حتی علمی است که در پی پیدایش و فراگیری اینترنت و دیگر تکنولوژیهای اطلاعاتی و ارتباطاتی دستخوش دگرگونی ن شده باشد. از میان انبوه حوزههایی که از دنیای سیبرنتیک اثر پذیرفته است توجه ما در این مقاله به علوم انسانی و اجتماعی ناظر است. پرسش این است که فضای مجازی چه شرایط جدیدی برای علوم انسانی و اجتماعی فراهم کرده است، و این شرایط تا چه پایه برای رشد و توسعه و بهبود این علوم مددکار یا مشکلزا بوده است. طیف برآوردها از مثبت تا منفی گسترده است. با ظهور شبکههای اجتماعی، اکثریت گستردهای از جامعه که مصرفکنندۀ منفعل وسایل ارتباطجمعی کلاسیک بودهاند به مصرفکننده صاحبنظر یا حتی تولیدکننده آماتور تبدیل شدهاند. یافتهها حاکی از این است که در این تحول، دو فرایند دموکراتیزاسیون و لیبرالیزاسیون ارتباطات و فضای مجازی علمی، همچون زیرمجموعهای از آن، به همراه هم پیش رفتهاند. برآوردهای مثبت بیشتر به مورد نخست و برآوردهای منفی بیشتر به مورد دوم منسوب است. با رویکردی تحلیلی، در پی تقویت این ایده هستیم که، همچون دنیای غیرمجازی، این دو همراه هماند، هرچند این مانع تلاش برای افزایش سرجمع مثبت آنها نیست.