آسیه شریعتمدار
چکیده
اغلب دانشآموختگان رشتههای یاورانه با فرایند پرورش هویت حرفهای با مشکل روبهرو میشوند. هدف از انجام این پژوهش بررسی نقش کارورزی در شبکههای مجازی در تقویت هویت حرفهای و بررسی کیفی امکانات و موانع این روش است. روش این تحقیق کیفی و از نوع تحلیل مضمون پاسخهای کارورزان در مورد تجارب کارورزی خود در فضای مجازی و روش جمعآوری دادهها، ...
بیشتر
اغلب دانشآموختگان رشتههای یاورانه با فرایند پرورش هویت حرفهای با مشکل روبهرو میشوند. هدف از انجام این پژوهش بررسی نقش کارورزی در شبکههای مجازی در تقویت هویت حرفهای و بررسی کیفی امکانات و موانع این روش است. روش این تحقیق کیفی و از نوع تحلیل مضمون پاسخهای کارورزان در مورد تجارب کارورزی خود در فضای مجازی و روش جمعآوری دادهها، مصاحبه نیمه ساختاریافته بود. جامعه آماری دانشجویان رشتههای یاورانه دانشگاههای سراسر کشور و دانش آموختگان این رشتهها بود. نمونه گیری به صورت هدفمند از میان کارورزان فعال و تعداد افراد نمونه 20 نفر بود. طبق یافتههای کد گزاری شده، امکانات کارورزی در شبکه مجازی در سه مضمون اصلی امکانات فضای مجازی، امکانات فراهم شده به وسیله مشاور و امکانات ناشی از روند (کنش متقابل فضای مجازی، کارورزان و مشاور) طبقه بندی شد. سرعت اینترت، فقدان نشانههای صوتی و تصویری، کاهش اثر بخشی مشاوره، سختی تایپ کردن، ابهام در گفت و شنود و کاهش درگیری ذهنی به عنوان موانع شناسایی شدند. کارورزی در فضای مجازی، با توجه به محدودیت فعلی امکانات، میتواند به عنوان روش کمکی، حجم بالای اعضای سازمان نظام را که در صف گرفتن پروانه هستند، پاسخگو باشد.
یونس شکرخواه؛ محمد رضا سعیدآبادی؛ عبدالرضا نام آور
چکیده
شبکههای اجتماعی توانستهاند بر ابعاد مختلف زندگی اجتماعی تأثیرگذار باشند. هدف از این پژوهش، طراحی مدلی برای تأثیرگذاری شبکههای اجتماعی بر توسعه دموکراسی است. برای طراحی این مدل، با استفاده از استراتژی داده بنیاد و رویکرد ساختگرا، با استفاده از ابزار مصاحبه نیمهساختاریافته با 10 تن از صاحبنظران، خبرگان و اساتید دانشگاهی ...
بیشتر
شبکههای اجتماعی توانستهاند بر ابعاد مختلف زندگی اجتماعی تأثیرگذار باشند. هدف از این پژوهش، طراحی مدلی برای تأثیرگذاری شبکههای اجتماعی بر توسعه دموکراسی است. برای طراحی این مدل، با استفاده از استراتژی داده بنیاد و رویکرد ساختگرا، با استفاده از ابزار مصاحبه نیمهساختاریافته با 10 تن از صاحبنظران، خبرگان و اساتید دانشگاهی در حوزه مدیریت رسانه اقدام شد. نتایج پژوهش پس از کدگذاری مقدماتی و متمرکز، در قالب یک مدل ارائه شد. در کدگذاری مقدماتی تعداد 17 کد و در کدگذاری متمرکز 6 کد استخراج شد. یافتههای پژوهش نشان میدهند که جهانیشدن، افزایش سطح دانش عمومی، عدم جود زیرساختهای حقوقی و قانونی، انحصار اطلاعاتی، قدرت مطلق حکومت، فیلترینگ، اشاعه محتوای نامناسب، سواد رسانهای، استفاده مقامات از شبکههای مجازی، آگاهیبخشی، شفافیت و پاسخگویی، بهبود سرمایه اجتماعی، تقویت صدای عامه، دموکراسیطلبی، ایجاد جامعه شبکهای و جامعه مدنی، مؤلفههای مهم این مدل را تشکیل میدهند.
هادی خانیکی؛ امیر یزدیان
چکیده
اولین مطالعات در حوزۀ دین و رسانه را میتوان در دهههای 70 و 80 میلادی پیگیری کرد. اما تا قبل از دهۀ 90 میلادی این حوزۀ مطالعاتی بهطور جدی در کانون توجه اندیشمندان قرار نگرفته بود. تأثیرپذیری مطالعات رسانه از مطالعات فرهنگی و دینگریزی به عنوان خصلت مهم ادبیات مطالعات فرهنگی یکی از عوامل مهم دوری دین از فضای مطالعات رسانه در آن سالها ...
بیشتر
اولین مطالعات در حوزۀ دین و رسانه را میتوان در دهههای 70 و 80 میلادی پیگیری کرد. اما تا قبل از دهۀ 90 میلادی این حوزۀ مطالعاتی بهطور جدی در کانون توجه اندیشمندان قرار نگرفته بود. تأثیرپذیری مطالعات رسانه از مطالعات فرهنگی و دینگریزی به عنوان خصلت مهم ادبیات مطالعات فرهنگی یکی از عوامل مهم دوری دین از فضای مطالعات رسانه در آن سالها بود. همچنین، اندیشمندان علوم دینی رسانههای جمعی را عامل تضعیف دین میدانستند و به همین خاطر، کمتر توجهی به مطالعات رسانه داشتند. با این حال، تأکید رویکردهای فرهنگی بر فرایندهای معناسازی در جامعه و اهمیت دین در مقام یکی از مهمترین مولفهها در فرایند معناسازی عاملیت انسانی موجب شد تا توجهات به سمت دین معطوف گردد. از همین روی، از دهۀ 90 میلادی شاهد رشد ادبیات حوزۀ مطالعاتی دین و رسانه هستیم. مطالعاتی که با تلاشهای اندیشمندانی چون کلیفورد گیرتز و جیمز کری آغاز شد و تا به امروز ادامه داشته و به واسطۀ نفوذ گستردۀ رسانههای نوین و ویژگیهای منحصربفرد آنها در سطح جامعه، افزایش نیز یافته است. بررسی عملکرد گروههای دینی، رویکرد مخاطبمحور، بررسی پوشش خبری دین، تحلیل محتوای مضامین دینی، سیاستگذاری و تحلیل محتوای انتقادی از جمله عرصههای مطالعاتی حوزۀ دین و رسانه در این سالها بودهاند. اما، مهمترین رویکردهای این عرصۀ مطالعاتی نوظهور را میتوان در «جبرگرایی تکنولوژیک» مارشال مکلوهان، «رسانهای شدن دین» استیگ هاروارد، «وساطت معنا» استوارت هوور، «وساطت گونههای مقدس» جی. لینچ و «ساخت اجتماعی دینی فنآوری» هیدی کمبل جستجو کرد.
پریسا نظامی؛ سید مهدی شریفی؛ عباس نرگسیان؛ مهران رضوانی
چکیده
در عصر حاضر که رقابت و چالش برای بقا به امری مهم و جدی برای همة سازمان ها تبدیل شده است، کانالهای خبری پیام رسان های اجتماعی نیز از آن مستثنی نیستند و با آن درگیرند؛ چنانچه می بینیم کانال های ناکام خبری به سرعت با ریزش اعضاء مواجه و حذف می شوند. در چنین شرایطی، داشتن شهرت و حفظ آن و بهینه سازی اعتبار کانال، از ضروری ترین ابزار برای پیشبرد ...
بیشتر
در عصر حاضر که رقابت و چالش برای بقا به امری مهم و جدی برای همة سازمان ها تبدیل شده است، کانالهای خبری پیام رسان های اجتماعی نیز از آن مستثنی نیستند و با آن درگیرند؛ چنانچه می بینیم کانال های ناکام خبری به سرعت با ریزش اعضاء مواجه و حذف می شوند. در چنین شرایطی، داشتن شهرت و حفظ آن و بهینه سازی اعتبار کانال، از ضروری ترین ابزار برای پیشبرد فعالیت رسانههای خبری در شبکه های پیام رسان به شمار می رود. پژوهش حاضر با استفاده از رویکرد تفسیری و روش کیفی، الگویی از شهرت رسانهای کانالهای پیامرسان خبری را ارائه میدهد. استراتژی این پژوهش نظریه داده بنیاد مبتنی بر رویکرد گلیزری و روش تجزیهوتحلیل اطلاعات نیز بر اساس گامهای کدگذاری گلیزر است. جامعه موردمطالعه، مدیران و کارشناسان فعال در حوزهی فضای مجازی و رسانههای خبری هستند که در این راستا با 11 نفر از مدیران و خبرگان که نسبت به رسانههای اجتماعی خصوصاً حوزهی خبر در فضای مجازی و پیامرسانها آگاهی کافی داشته و آن را درک کردهاند، مصاحبههای عمیق صورت گرفت. بهمنظور ارائه الگو با توجه به نتایج مصاحبهها و تحلیلهای صورت گرفته، از خانواده شش سی گلیزر استفاده شد. حاصل پژوهش، درنهایت، 7 مقوله شامل مقولهی محوری "مدیریت حرفهای و متعهدانه"، مقولههای " الزامات اخلاقی"، "ویژگیهای حرفهای خبر"، " محیط تعاملی"، "محیط رقابتی"، "زیرساخت و قابلیت دسترسی پیامرسان" و درنهایت، " شهرت رسانهای کانال پیامرسان خبری" نیز بهعنوان پیامد، بوده است.
حسن بشیر؛ امیررضا تمدن؛ امین میرشکاری سلیمانی
چکیده
با گسترش روز افزون استفاده از فناوریهای نوین ارتباطی، ابزارهای مدیریت افکار عمومی نیز دستخوش تحولات اساسی شده است؛ بهطوریکه هم از نظر روشی و هم از نظر مبانی نظری، تحولاتی در حوزه مدیریت افکار عمومی رخ داده است که ضرورت بازنگری و توسعه ادبیات نظری گذشته را مضاعف مینماید. آنچه که امروزه در چند سال اخیر و بهویژه پس از انتخابات ...
بیشتر
با گسترش روز افزون استفاده از فناوریهای نوین ارتباطی، ابزارهای مدیریت افکار عمومی نیز دستخوش تحولات اساسی شده است؛ بهطوریکه هم از نظر روشی و هم از نظر مبانی نظری، تحولاتی در حوزه مدیریت افکار عمومی رخ داده است که ضرورت بازنگری و توسعه ادبیات نظری گذشته را مضاعف مینماید. آنچه که امروزه در چند سال اخیر و بهویژه پس از انتخابات سال 2016 در ایالات متحده امریکا بهعنوان یکی از شیوه های نوین در مدیریت افکار عمومی از آن یاد میشود، مسأله «دستکاری اجتماعی » است. نگارندگان معتقدند ایران، بهدلیل قرارگرفتن در موقعیت ارتباطی برجسته، یکی از کشورهایی است که در معرض دستکاری اجتماعی خصمانه از سوی قدرتهای خارجی منطقهای و فرامنطقهای قرار میگیرد. به همین منظور با چارچوب دستکاری اجتماعی خصمانه، اقدامات سایبری عربستان سعودی علیه جمهوری اسلامی ایران مورد بررسی و مطالعه قرار گرفته است. برای پژوهش حاضر، با روش ماشینی بیش از 900 هزار داده مرتبط با ایران به زبان عربی از شبکه اجتماعی توییتر از سال 2021 تا 2022 میلادی استخراج گردید؛ سپس با استفاده از روش تحلیل شبکه، فعالیت کاربران عربستانی مورد مطالعه قرار گرفته است. نتایج حاصل از پژوهش نشان می دهد که عربستان سعودی با تکنیک های دستکاری اجتماعی خصمانه به ویژه با سرمایه گذاری بر ابزارهای سایبری، در صدد بیاعتبارکردن، بیثباتسازی، تضعیف و بعضاً ترویج گروههای خاص و مؤسساتی است که برای قدرت رقابتی کشور هدف مهم هستند.
مهدی بیگدلو
چکیده
توسعه رسانههای نوین بهویژه شبکههای اجتماعی تعاملی را میتوان یکی از پدیدههای ارتباطی دهههای اخیر در ایران و جهان دانست؛ رسانههایی که با پررنگ نمودن نقش کاربران در روابط اجتماعی توانسته تغییرات محسوسی در حوزه فرهنگی، سیاسی و اقتصادی آنان ایجاد نماید؛ اما اینکه در کنار پررنگ شدن نقش کاربران، این شبکهها در مناطق کمتر برخوردار ...
بیشتر
توسعه رسانههای نوین بهویژه شبکههای اجتماعی تعاملی را میتوان یکی از پدیدههای ارتباطی دهههای اخیر در ایران و جهان دانست؛ رسانههایی که با پررنگ نمودن نقش کاربران در روابط اجتماعی توانسته تغییرات محسوسی در حوزه فرهنگی، سیاسی و اقتصادی آنان ایجاد نماید؛ اما اینکه در کنار پررنگ شدن نقش کاربران، این شبکهها در مناطق کمتر برخوردار که با شکافهای اجتماعی زیادی مواجهاند میتوانند بر انسجام اجتماعی نیز تأثیرگذار باشند مسئلهای است که پژوهش حاضر باهدف پاسخ به آن انجام شده است. در میان شبکههای اجتماعی واتساپ یکی از پرکاربردترین شبکههای اجتماعی است که بهواسطه ظرفیت بالای تعاملی و عدم فیلترینگ مورد استقبال کاربران ایرانی قرار گرفته و محقق به روش توصیفی- تحلیلی مبتنی بر پیمایش تأثیر آن را بر انسجام اجتماعی مناطق کمتر برخوردار شهر تهران در چارچوب نظری برنارد (1999) بررسی نموده است. با گردآوری نظرات جوانان کاربر واتساپ در مناطق کمتر برخوردار شهر تهران به روش گلوله برفی و تحلیل آماری دادهها با آزمون آماری پیرسون این نتیجه حاصل شد که استفاده از واتساپ با هر دو مؤلفه انسجام اجتماعی (پایبندی اجتماعی و برابری اجتماعی) رابطه مثبت و معناداری دارد و میتواند بر آنها اثرگذار باشد. البته دراینبین در مؤلفه احساس برابری بیشتری رابطه را با احساس مشارکت و در مؤلفه پایبندی اجتماعی بیشترین رابطه را با احساس پذیرش دارد و نتوانسته بر احساس همسطحی در این مناطق نیز تأثیری بگذارد؛ بنابراین در کنار تقویت نقشآفرینی فردی لازم است آثار انسجامبخشی این شبکه نیز در سیاستگذاریهای عمومی موردتوجه قرارگرفته و از این ظرفیت برای کاهش هزینه اجرای سیاستهای فرهنگی- اجتماعی بهره لازم برده شود.
سیدمحمدعلی شکیب؛ ناصر باهنر؛ سیدمحسن بنی هاشمی
چکیده
رشد و گسترش فضای مجازی و همهگیری بهرهمندی از آن بهخصوص در میان کودکان و نوجوانان، سبب ایجاد دغدغه بسیار جدی برای خانوادهها و متولیان امر آموزش و تربیت در کشور از حیث چگونگی مواجهه با آن شده است. استفاده گسترده کودکان و نوجوانان از فضای مجازی و عدم نظارت و تنظیم گیری کافی از سوی نهادهای متولی امر تربیت، به دلیل تأثیرگذاری شگرف ...
بیشتر
رشد و گسترش فضای مجازی و همهگیری بهرهمندی از آن بهخصوص در میان کودکان و نوجوانان، سبب ایجاد دغدغه بسیار جدی برای خانوادهها و متولیان امر آموزش و تربیت در کشور از حیث چگونگی مواجهه با آن شده است. استفاده گسترده کودکان و نوجوانان از فضای مجازی و عدم نظارت و تنظیم گیری کافی از سوی نهادهای متولی امر تربیت، به دلیل تأثیرگذاری شگرف آن بر فرآیندهای تربیتی و تغییر کنش های رفتاری آنان، به مرور سبب ایجاد گسست ها و بحران های اجتماعی و شکاف های میان نسلی عمیق میان والدین و فرزندان خواهد شد و به تدریج جایگاه مدرسه به عنوان مهمترین رکن تعلیم و تربیت رسمی و عمومی را متزلزل خواهد کرد.پژوهش حاضر با استفاده از رویکرد کیفی درصدد فهم وضعیت موجود نظریه سیاستی وزارت آموزشوپرورش جمهوری اسلامی ایران در مواجهه با فضای مجازی و به دست آوردن مؤلفههای وضعیت مطلوب آن، از طریق مصاحبه عمیق با مدیران و خبرگان و تحلیل دادههای بهدستآمده از طریق روش داده بنیاد بوده است. نگاه مبتنی بر تصدیگری در وزارت آموزشوپرورش، عدم تعامل صحیح با بخش خصوصی و بازار، ضعف بدنه مدیریتی و ستادی آموزشوپرورش، مؤلفههای نظری موجود را تشکیل دادهاند. مؤلفههای مطلوب نظریه سیاستی نیز، ایفای نقش تنظیم گری و راهبری و نظارت محتوایی توسط آموزشوپرورش در کنار تعریف نقش صحیح برای بخش خصوصی جهت تولید محتوای سالم، مفید و ایمن، و ضرورت توجه به اولویت ایجاد سرویس و تولید محتوای بومی در زیرساخت شبکه ملی را شامل میشود.
سندوس محمدی نوسودی؛ عبدالله بیچرانلو
چکیده
در اسفند 1366 شهر حلبچه در کردستان عراق به دستور صدام، هدف حملات شیمایی قرار گرفت که منجر به کشته شدن 3 تا 5 هزار نفر و زخمی شدن 7 تا 10 هزار نفر شد. علیرغم عمق این فاجعه به دلیل عدم دسترسی قربانیان به رسانه، در افکار عمومی جهانی و حتی بین خود کردها تصویری دقیق از آن شکل نگرفت؛ اما گسترش رسانههای اجتماعی به قربانیان این امکان را داد تا بتوانند ...
بیشتر
در اسفند 1366 شهر حلبچه در کردستان عراق به دستور صدام، هدف حملات شیمایی قرار گرفت که منجر به کشته شدن 3 تا 5 هزار نفر و زخمی شدن 7 تا 10 هزار نفر شد. علیرغم عمق این فاجعه به دلیل عدم دسترسی قربانیان به رسانه، در افکار عمومی جهانی و حتی بین خود کردها تصویری دقیق از آن شکل نگرفت؛ اما گسترش رسانههای اجتماعی به قربانیان این امکان را داد تا بتوانند توجه افکار عمومی جهانی را به جنایت مذکور جلب کنند. هدف مقالۀ پیش رو مطالعه کنشگری کردها در فضای مجازی بر محور سی و سومین سالگرد شیمایی بمباران حلبچه با تحلیل کنشگری هشتگی آنها در شبکه اجتماعی توییتر است. یافتههای پژوهش نشان میدهند که 8 محور اصلی در کنشگری هشتگی کردها در توییتر برجسته هستند که شامل؛ روایتگری فاجعه حلبچه از قاب توییتر، تجلی نمادگرایی در کنشگری مجازی با بازنشر عکس عمر خاور و فرزندش، پیگیری رد رنج این درد در چهرۀ بازماندگان، بازتاب رسانهای فاجعۀ حلبچه در سطح جهانی، حلبچه به مثابه درد مشترک، فراموش نکردن فاجعۀ حلبچه، بانیان نسلکشی حلبچه و جابهجایی بین مرزهای آنلاین و آفلاین کنشگری. بر اساس نتایج پژوهش، توییتر برای کردها به مثابه یک حوزۀ عمومی آنلاین عمل میکند که به آنها این امکان را میدهد تا با ایجاد جریان رسانهای در زمینۀ فاجعۀ حلبچه، گفتمان جایگزین را در مورد آن طرح کنند.
مهسا زمانی؛ یونس نوربخش؛ هوشنگ نایبی
چکیده
استفاده روزافرون از شبکههای اجتماعی بر ابعاد مختلف سلامت کاربران، تأثیرگذار است. هدف از این پژوهش، ارائه الگو برای ارتقای سلامت اجتماعی از طریق شبکهاجتماعی اینستاگرام است. تاکنون درخصوص رابطه انواع گوناگون استفادهازاینستاگرام با سلامت اجتماعی کاربران پژوهشی انجام نگرفتهاست. در این پژوهش به بررسی رابطه بین میزان استفاده ...
بیشتر
استفاده روزافرون از شبکههای اجتماعی بر ابعاد مختلف سلامت کاربران، تأثیرگذار است. هدف از این پژوهش، ارائه الگو برای ارتقای سلامت اجتماعی از طریق شبکهاجتماعی اینستاگرام است. تاکنون درخصوص رابطه انواع گوناگون استفادهازاینستاگرام با سلامت اجتماعی کاربران پژوهشی انجام نگرفتهاست. در این پژوهش به بررسی رابطه بین میزان استفاده و انواعاستفاده از اینستاگرام با سلامتاجتماعی مخاطبین آن پرداختهشد. بدین منظور در بخش نخست پژوهش با بهرهگیری از روش کیفی و انجام مصاحبه نیمه ساختاریافته به طبقهبندی انواع گوناگون استفاده از اینستاگرام اقدام شد و سپس در بخش دوم با بهرهگیری از روش کمی و توزیع پرسشنامه به بررسی روابط مورد نظر پرداخته شد. یافتههای پژوهش نشانداد بیش از نیمی از کاربران ایرانی اینستاگرام بین یک تا سه ساعت در شبانهروز از این شبکه استفاده میکنند و میزان سلامتاجتماعی آنان در حد متوسط (022/3) است. بین میزان استفاده از اینستاگرام و شاخصهای انطباق، ارزشمندی و سلامتاجتماعی رابطهمعنادار و منفی وجود دارد. انواع گوناگون استفادهاز این شبکه به 9دسته قابل تقسیم است که نتایج نشانداد استفادهازاینستاگرام برایسرگرمی، و غوطهوری با شاخص انطباقاجتماعی رابطهمعنادار منفی دارد. اما استفادهازاینستاگرام برای یادگیری، اشتغال، و انتقال دانشواطلاعات با سلامتاجتماعی رابطهمعنادار و مثبت دارد. استفاده از اینستاگرام برای ارتباطات و نیز برای خودابرازی با تعلقاجتماعی رابطهمعنادار مثبت دارد. براساس یافتههای این پژوهش، ارتقای بخشی از عوامل سلامتاجتماعی در بعد فردی از طریق اینستاگرام قابل تحقق است و این موضوع میتواند موردتوجه کاربران و مسئولین و سیاستگذاران قرار بگیرد.
علیرضا قربانی؛ مهدی حمزه پور؛ علی اصغر کیاء
چکیده
حکمرانی فضای مجازی در جمهوری اسلامی ایران با چالشهای متعددی از جمله تشتّت و تعارض نهادی، ناپایداری سیاستی، بیتوجهی به زمینههای اجتماعی و افکار عمومی در امر سیاستگذاری و غلبه نگاه فنی - تکنیکی مواجه است که سبب شده حکمرانی در این زمینه با نقطۀ مطلوب فاصله چشمگیری داشته باشد. پژوهش حاضر به دنبال آن است که عوامل کلان مؤثر بر بهبود ...
بیشتر
حکمرانی فضای مجازی در جمهوری اسلامی ایران با چالشهای متعددی از جمله تشتّت و تعارض نهادی، ناپایداری سیاستی، بیتوجهی به زمینههای اجتماعی و افکار عمومی در امر سیاستگذاری و غلبه نگاه فنی - تکنیکی مواجه است که سبب شده حکمرانی در این زمینه با نقطۀ مطلوب فاصله چشمگیری داشته باشد. پژوهش حاضر به دنبال آن است که عوامل کلان مؤثر بر بهبود عملکرد حکمرانی فضای مجازی را شناسایی نماید، آنها را اولویتبندی کند و نسبت به هریک از آنها تجویزهای راهبردی ارائه نماید. در گام اول این پژوهش، از طریق مصاحبه با 11 نفر از صاحبنظران عرصۀ حکمرانی فضای مجازی و سپس تحلیل مضمون آنها، عوامل مؤثر بر بهبود عملکرد حکمرانی فضای مجازی شناسایی گردید. این مؤلفهها عبارتاند از: نظریۀ مبنایی و مدل حکمرانی فضای مجازی - ساختار نهادی - قوانین و مقررات - سیاستها و راهبردهای کلان - شیوۀ تعامل حاکمیت با کشورها، نهاد و شرکتهای بینالمللی - شیوۀ تعامل حاکمیت با بخش خصوصی - شیوۀ تعامل حاکمیت با مردم و نهادهای مردمی - شیوۀ تعامل حاکمیت با نهادهای علمی و پژوهشی - مسئولان و کارگزاران نظام حکمرانی فضای مجازی - فساد، تعارض منافع و انحصار - نفوذ دشمن. در گام دوم که بر مبنای روش تحلیل اهمیت - عملکرد (IPA) انجام شد، بر اساس مؤلفههای استخراجشده در گام اول، پرسشنامۀ IPA بین 21 نفر از متخصصان عرصۀ حکمرانی فضای مجازی توزیع گردید. سپس دادهها مورد تجزیهوتحلیل قرار گرفتند و مبتنی بر روش IPA اولویت هریک از مؤلفههای یازدهگانه و تجویز راهبردی مرتبط با هریک از آنها، بیان گردید.
امیر محمد قدسی؛ سید جمال الدین اکبرزاده جهرمی
چکیده
اگرچه، گفتوگو و مباحثه مستدل و آزادانه که به شکلگیری افکار عمومی بینجامد، مشخصه نظریه حوزه عمومی هابرماس است؛ اما در توئیتر فارسی به علت خوشهای شدن کاربران و مواجهه آنها با افکار و عقاید مشابه، گفتوگو و تضارب آرا کمتر پدید خواهدآمد. هدف از انجام این پژوهش شناسایی و بررسی ویژگیها و مشخصههای منحصربهفرد کاربرانی است که ...
بیشتر
اگرچه، گفتوگو و مباحثه مستدل و آزادانه که به شکلگیری افکار عمومی بینجامد، مشخصه نظریه حوزه عمومی هابرماس است؛ اما در توئیتر فارسی به علت خوشهای شدن کاربران و مواجهه آنها با افکار و عقاید مشابه، گفتوگو و تضارب آرا کمتر پدید خواهدآمد. هدف از انجام این پژوهش شناسایی و بررسی ویژگیها و مشخصههای منحصربهفرد کاربرانی است که در میان قطبهای اصلی شبکه توئیتر فارسی توزیع شده و کار تسهیلگری ارتباط و فراهم آوردن زمینه گفتوگو میان قطبهای شبکه را انجام میدهند. برای تحقق این هدف ابتدا از طریق بهینهسازی معیارهای مرکزیت، واسطهگران (بروکرها) را شناسایی و سپس با کدگذاری توئیتهای آنان براساس رویکرد تحلیل گفتمان انتقادی رسانههای اجتماعی، کردارها و گفتارهای خاص آنها را تعیین نمودیم. در پایان و در بخش نتیجهگیری، تشابه گفتارها و کردارهای بروکرها را با نظریه کنش ارتباطی هابرماس نشانداده و استنباط نمودیم، کاربرانی ویژگیهای مد نظر نظریه کنش ارتباطی را دارا هستند که در میانه جریان ارتباطی و مرتبط با سایر خوشهها قرار دارند و در قامت واسطهگر یا تسهیلگر ارتباطی ظاهر میشوند، نه آنهایی که در خوشههای مجزا و بدون ارتباط با دیگر بخشهای شبکه قرار میگیرند.
عزت اله میرزایی؛ الهام کشاورز مقدم
چکیده
پژوهش حاضر به ضرورت سیاستگذاری اجتماعی در حیطة مدیریت و کنترل افکار عمومی ایرانیان میپردازد. این پژوهش کیفی با رویکرد توصیفی-تحلیلی تلاش مینماید تا با تکیه بر آراء و عقاید 16 نفر از اساتید و خبرگان در حوزههای علوم اجتماعی و علوم ارتباطات در دانشگاههای تهران، تربیت مدرس و خوارزمی و از طریق نرمافزارِ MAXQDA به این مهم پاسخ دهد ...
بیشتر
پژوهش حاضر به ضرورت سیاستگذاری اجتماعی در حیطة مدیریت و کنترل افکار عمومی ایرانیان میپردازد. این پژوهش کیفی با رویکرد توصیفی-تحلیلی تلاش مینماید تا با تکیه بر آراء و عقاید 16 نفر از اساتید و خبرگان در حوزههای علوم اجتماعی و علوم ارتباطات در دانشگاههای تهران، تربیت مدرس و خوارزمی و از طریق نرمافزارِ MAXQDA به این مهم پاسخ دهد که چه بستر و زمینههایی موجب شکلگیری نوعی ذهنیت منفی میان ایرانیان شده است؟ چنانچه این تحقیق در گام نخست به دنبال فهم تأثیرگذاری علّتهای شکلدهنده به بدبینی افکار عمومی و ذهنیت مشوّش ایرانیان و در گام دوم با تحلیل روابط معنادار علّت و معلولی در پی ارائه استراتژیهایی در حوزة سیاستگذاری اجتماعی است. یافتههای تحقیق دال بر این بوده که از عواملی نظیر ِناامیدی، منفیگرایی، بیاعتمادی و کاهش اقبال به فضای رسانهای رسمی میتوان بهعنوان بسترهای شکلدهنده به افکار عمومی ایرانیان نام برد. همین بسترها موجب شدهاند که ویژگیهای این افکار عمومی به سمت تغییر و تحوّل در روند کنشگری افکار عمومی (تبدیل واکنش به کنش)، نارضایتی و مطالبهگری مردم متأثر از جوّ رسانهای و فضای مجازی، توجّه افکار عمومی به ارزشها و هنجارهای جهانی، تمایل به شکلدهی جنبشها و کنشهای اعتراضی جدید و ... سوق پیدا کند. درنهایت با تکیه بر بسترها و ویژگیهای افکار عمومی ایرانیان، میتوان از سه مقولة اقدام تحت پوشش، اقدام هماهنگ ساز (شکلدهی به روایتهای همسو) و اقدام رسانهای جهت هدایت و مدیریت افکار عمومی بهره گرفت. با توجّه به آنچه گفته شد، میتوان نتیجه گرفت که توجّه به رسانهها و شبکههای اجتماعی بایستی هرچه بیشتر در راستای هدایت و مدیریت افکار عمومی مدنظر قرار گیرد.
صدرا خسروی؛ مسعود کوثری
چکیده
مباحثه، مطالبه بحث از دیگری است؛ پس ارتباط یکسویه صرف طرح ادعاهای خود نیست، بلکه ارتباط (حداقل) دوسویه (تعاملی) است که ارتباطگر و ارتباطگیر، نقش و نوبت خود را مستمر در مکالمه تغییر میدهند و به ادعاهای یکدیگر واکنش نشان میدهند. وقتی مباحثه در شبکه های اجتماعی فضای سایبر واقع شود، فرآیند ارتباطی چندسویه (تراکنشی) خواهد بود؛ زیرا دیگر ...
بیشتر
مباحثه، مطالبه بحث از دیگری است؛ پس ارتباط یکسویه صرف طرح ادعاهای خود نیست، بلکه ارتباط (حداقل) دوسویه (تعاملی) است که ارتباطگر و ارتباطگیر، نقش و نوبت خود را مستمر در مکالمه تغییر میدهند و به ادعاهای یکدیگر واکنش نشان میدهند. وقتی مباحثه در شبکه های اجتماعی فضای سایبر واقع شود، فرآیند ارتباطی چندسویه (تراکنشی) خواهد بود؛ زیرا دیگر فقط پرسش و پاسخ دو نفر نیست، بلکه گردبادی از بازخوردها و پیشخوردها از دیگران کاربران نیز درمیگیرد. مباحثه فقط شامل استدلال آوری برای متقاعدسازی طرف مقابل نیست، بلکه شامل مغالطه، ادعاهای بدون تضمین، و البته ترفندهای بلاغی برای اقناع مخاطب است. این مقاله، به زیرفرآیندهای مباحثه (استدلال، مغالطه، و مانور راهبردی بین آنها) توسط کاربران ایرانی در دو جماعت مجازی شبکه اجتماعی فیسبوک میپردازد. در این مقاله از الگوی جدل تولمن استفاده شد تا شیوه استدلال کاربران ایرانی در مباحثه انتقادی بازشناسی شود و مغالطههای آنها تحلیل شود. سپس از الگوی مباحثه فان ایمرن استفاده شد تا کیفیت نقض قواعد بیان و البته انسجام ریسمانهای مباحثه مطالعه شود. در پایان بحث شد این روندهای مباحثه، بیش از آنکه مصداق اصل همیاری گرایس باشند، تداعیکننده مفهوم بازیهای زبانی ویتگنشتاین هستند.
محمد محمدپور؛ تورج هاشمی نصرت آباد؛ سالار کلانتری
چکیده
هدف پژوهش حاضر، تعیین نقش ویژگی های شخصیتی در تمایزگذاری کاربران شبکه های اجتماعی مجازی و غیر کاربران بود. طرح تحقیق حاضر از نوع توصیفی-همبستگی بود. نمونه پژوهش شامل 194 نفر دانشجوی کاربر و 76 نفر دانشجوی غیر کاربر در شبکه های اجتماعی مجازی (فیس بوک و کلوب)(جمعاً 270 نفر) بود که با استفاده از روش خوشهای چند مرحلهای از میان دانشجویان ...
بیشتر
هدف پژوهش حاضر، تعیین نقش ویژگی های شخصیتی در تمایزگذاری کاربران شبکه های اجتماعی مجازی و غیر کاربران بود. طرح تحقیق حاضر از نوع توصیفی-همبستگی بود. نمونه پژوهش شامل 194 نفر دانشجوی کاربر و 76 نفر دانشجوی غیر کاربر در شبکه های اجتماعی مجازی (فیس بوک و کلوب)(جمعاً 270 نفر) بود که با استفاده از روش خوشهای چند مرحلهای از میان دانشجویان کارشناسی و کارشناسی ارشد دانشگاه تبریز انتخاب شدند. به منظور جمع آوری اطلاعات، از پرسشنامه شخصیتی نئو فرم کوتاه (NEO-FFI) و پرسشنامه جمعیت شناختی و برای تحلیل دادهها، از روش تحلیل ممیز استفاده شد. تحلیل داده ها نشان داد که عامل های شخصیتی برون-گرایی، وظیفه شناسی و گشودگی به تجربه به ترتیب اولویت در تمایزگذاری کاربران شبکههای اجتماعی مجازی از غیر کاربران نقش معنی دار دارند (001/0P˂). افراد برون گرا اجتماعی بوده و تمایل بیشتری به برقراری روابط صمیمی با دیگران دارند. از طرفی افراد با سطوح بالای گشودگی به تجربه در مورد دنیای درونی و بیرونی کنجکاو هستند و زندگی آن ها سرشار از تجربه است؛ لذا استفاده از شبکه های اجتماعی مجازی راهکار جدیدی برای ایجاد ارتباط با دیگران به شمار می رود. بر این اساس محیط بدون ساختار این شبکه ها موجب می شود که افراد با ویژگی وظیفه شناسی پایین به دلیل عدم کنترل تکانه ها از آن ها بیشتر استفاده کنند.
بابک رحیمی؛ حسین کرمانی؛ زهره علی حسینی؛ محمد مهدی مشکینی
چکیده
گسترش روافزون استفاده از تلفن همراه در کشور و اهمیت بحث شکاف دیجیتالی، بدلیل آثاری که بر توسعه جامعه دارد، تحقیق درباره رابطه این دو را ضروری کرده است. تحقیق حاضر، با مبنا قرار دادن نظرات ون دایک و ون دیورسن درباره شکاف دیجیتالی به این پرسش پرداخته است که آیا استفاده از تلفن همراه هوشمند به ایجاد نوعی از شکاف دیجیتالی منجر شده است؟ ...
بیشتر
گسترش روافزون استفاده از تلفن همراه در کشور و اهمیت بحث شکاف دیجیتالی، بدلیل آثاری که بر توسعه جامعه دارد، تحقیق درباره رابطه این دو را ضروری کرده است. تحقیق حاضر، با مبنا قرار دادن نظرات ون دایک و ون دیورسن درباره شکاف دیجیتالی به این پرسش پرداخته است که آیا استفاده از تلفن همراه هوشمند به ایجاد نوعی از شکاف دیجیتالی منجر شده است؟ هدف دیگر تحقیق نیز مشخص ساختن میزان تأثیر برخی متغیرهای جمعیت شناختی- اقتصادی بر شکاف دیجیتالی مبتنی بر تلفن همراه هوشمند است. این تحقیق با روش پیمایش میدانی انجام شده و با نمونه گیری در دسترس، 273 پاسخنامه در شهر تهران گردآوری شد. نتایج تحقیق نشان داد که شکاف دیجیتالی در مهارتهای شبکه ای، مهمترین شکاف ایجاد شده بین افراد است و پایگاه اقتصادی و تحصیلات بیشترین نقش را در ایجاد شکاف دیجیتالی دارند در حالی که متغیرهای سن، جنس و قومیت تنها بر یکی از سطوح دسترسیهای منجر به شکاف دیجیتالی اثر دارند.
لیلا نیازی؛ اسماعیل زارعی زوارکی؛ خدیجه علی آبادی
چکیده
پژوهش حاضر بهمنظور بررسی تأثیر دوره آموزش سواد رسانهای مبتنی بر فناوری اطلاعات و ارتباطات بر میزان آگاهی دانشآموزان دوره دوم مقطع ابتدایی شهر تهران در سال تحصیلی ۹۵-۱۳۹۴ صورت پذیرفته است. روش تحقیق از نوع شبه آزمایشی و جامعه آماری شامل تمام دانشآموزان دوره دوم ابتدایی شهر تهران بود، که با استفاده از روش نمونهگیری هدفمند ۴۰ ...
بیشتر
پژوهش حاضر بهمنظور بررسی تأثیر دوره آموزش سواد رسانهای مبتنی بر فناوری اطلاعات و ارتباطات بر میزان آگاهی دانشآموزان دوره دوم مقطع ابتدایی شهر تهران در سال تحصیلی ۹۵-۱۳۹۴ صورت پذیرفته است. روش تحقیق از نوع شبه آزمایشی و جامعه آماری شامل تمام دانشآموزان دوره دوم ابتدایی شهر تهران بود، که با استفاده از روش نمونهگیری هدفمند ۴۰ نفر از دانشآموزان انتخاب و بهصورت تصادفی به دو گروه کنترل و آزمایش تقسیم شدند. ابزار جمعآوری دادهها در این پژوهش، آزمون محقق ساخته آگاهی که میزان پایایی آزمون از طریق محاسبه ضریب آلفای کرونباخ ۷۹/۰ به دست آمد. پس از اجرای پیشآزمون بر روی هر دو گروه، گروه آزمایش طی شش جلسه با استفاده از نرمافزار چندرسانهای محقق ساخته آموزش دیدند و گروه کنترل بهدوراز متغیر مستقل نگاه داشته شدند. پس از اتمام آموزش از هر دو گروه پسآزمون به عمل آمد. برای تجزیهوتحلیل دادهها از روشهای آماری در دو سطح توصیفی (شاخصهای مرکزی و پراکندگی) و استنباطی (تحلیل کوواریانس چندمتغیری) استفاده شده است. نتایج به دست آمده نشان داد که آموزش سواد رسانهای مبتنی بر فناوری اطلاعات و ارتباطات باعث افزایش میزان آگاهی دانشآموزان از سواد رسانهای شده است. نتایج این پژوهش در راستای سایر پژوهشهای انجام شده، بیانگر نقش مثبت استفاده از فناوری اطلاعات و ارتباطات در آموزش سواد رسانهای و افزایش آگاهی در ارتباط با مؤلفههای اساسی سواد رسانهای بود.
احمد سادات
چکیده
با شروع تحولات انقلابی در منطقه، رسانههای جدید با رشدی شتابان در اطلاعرسانی، ساماندهی و بسیج تودهای در سطح منطقهای و فرا منطقهای، نقش بسزایی ایفا کردند؛ هدف از پژوهش حاضر، پاسخ به این پرسش است که با توجه به ارتقای جایگاه رسانههای جدید در تحولات اخیر منطقه غرب آسیا، آیا کانال العالم توانسته است از قابلیتهای شبکه اجتماعی ...
بیشتر
با شروع تحولات انقلابی در منطقه، رسانههای جدید با رشدی شتابان در اطلاعرسانی، ساماندهی و بسیج تودهای در سطح منطقهای و فرا منطقهای، نقش بسزایی ایفا کردند؛ هدف از پژوهش حاضر، پاسخ به این پرسش است که با توجه به ارتقای جایگاه رسانههای جدید در تحولات اخیر منطقه غرب آسیا، آیا کانال العالم توانسته است از قابلیتهای شبکه اجتماعی فیسبوک بهمنظور کسب اعتماد، جلب رضایت و جذب و ارتقای سطح ارتباط با مخاطبان عربزبان خود استفاده نماید. این پژوهش با استفاده از روشهای کمّی و "تحلیل محتوا " و بهرهگیری از نظریه "استفاده و رضامندی" صورت گرفته است. یافتههای این پژوهش نشان میدهد که کانال تلویزیونی العالم برای کسب اعتماد و خشنودی مخاطبان خود، از ابزارهای متفاوت و متناسب با آن استفاده کرده است؛ چرا که مهمترین روش برای خشنودی مخاطبان، توجه و اهمیت دادن به سلیقهها و نیازمندیهای مخاطبان با در نظر گرفتن تنوع آنهاست که این شبکه با لحاظ کردن شاخصهای اصلی سرگرمی، اطلاع و آگاهی، استفاده اجتماعی و کسب هویت شخصی، نسبت به ایجاد 17 صفحه متنوع، متناسب با گرایشهای دینی، مذهبی، ملی، قومی، جنسیت و سطوح سنی و... فضای مناسبی برای مخاطبانش اقدام نموده است.
محمد امین قانعیراد؛ علی جنادله
چکیده
پیدایش اینترنت به عنوان یک تکنولوژی نوین ارتباطی، مباحث مهم و متفاوتی را در خصوص نسبت این تکنولوژی با حوزه عمومی به همراه داشته است. در این مقاله سعی شد بر مبنای حوزه عمومی مورد نظر هابرماس، با طرح چهار سؤال اساسی در خصوص امکان یا امتناع شکل گیری حوزه عمومی در فضای مجازی با روش مرور سیستماتیک به مطالعه دیدگاههای مطرح شده در این ...
بیشتر
پیدایش اینترنت به عنوان یک تکنولوژی نوین ارتباطی، مباحث مهم و متفاوتی را در خصوص نسبت این تکنولوژی با حوزه عمومی به همراه داشته است. در این مقاله سعی شد بر مبنای حوزه عمومی مورد نظر هابرماس، با طرح چهار سؤال اساسی در خصوص امکان یا امتناع شکل گیری حوزه عمومی در فضای مجازی با روش مرور سیستماتیک به مطالعه دیدگاههای مطرح شده در این زمینه پرداخته شود. براساس این مطالعه، در مجموع سه دیدگاه امکان، امتناع و مشروط بودن شکلگیری حوزه عمومی مجازی را میتوان از هم متمایز کرد. برآیند این سه دیدگاه این است که با وجود برخی ظرفیتهای فضای مجازی برای شکلگیری حوزه عمومی، همچنان چالشهای مهمی از جمله شکاف دیجیتال، قطبی بودن و چندپارهگی در فضای مجازی، ناشناس بودن، و در نهایت سست شدن پیوندهای اجتماعی واقعی وجود دارد. همچنین مطالعه دقیقتر نسبت فضای مجازی با حوزه عمومی نیازمند اجتناب از جبرگرایی تکنولوژیک و در نظر گرفتن زمینه نهادی و اجتماعی و مطالعه مقایسهای در زمینههای اجتماعی و نهادی مختلف است.
علیرضا حسینی پاکدهی؛ سید عباس اسدی مله خان
چکیده
ایجاد نگرش مثبت نسبت به یک نوآوری و پذیرش آن از سوی پذیرندگان، هدف هر ابداع کنندۀ نوآوری است. در سالهای اخیر صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران نیز کوشیده است تا با دیجیتال کردن شبکههای تلویزیونی ضمن افزایش و بهبود کیفیت برنامهها به جذب هر چه بیشتر مخاطبان در رقابت با سایر رسانهها بپردازد. لذا با عنایت به این نکته، هدف این ...
بیشتر
ایجاد نگرش مثبت نسبت به یک نوآوری و پذیرش آن از سوی پذیرندگان، هدف هر ابداع کنندۀ نوآوری است. در سالهای اخیر صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران نیز کوشیده است تا با دیجیتال کردن شبکههای تلویزیونی ضمن افزایش و بهبود کیفیت برنامهها به جذب هر چه بیشتر مخاطبان در رقابت با سایر رسانهها بپردازد. لذا با عنایت به این نکته، هدف این پژوهش بررسی این مسئله است که مخاطبان شهر نورآباد لرستان چه نگرشی نسبت به دیجیتال شدن و افزایش شبکههای جمهوری اسلامی ایران دارند؟ این تحقیق به روش پیمایش انجام شد و جامعۀ آماری آن را کلیۀ افراد بالای 15 سال ساکن شهر نورآباد لرستان تشکیل میدادند که 384 نفر از میان آنها بر اساس فرمول کوکران به عنوان نمونۀ آماری انتخاب شدند. روش نمونهگیری در این پژوهش تصادفی طبقهبندی شده است. نتایج این پژوهش نشان میدهد که 8/67 درصد مخاطبان نسبت به دیجیتال شدن و افزایش شبکهها نگرش مثبت دارند . همچنین، رابطۀ بین نگرش مخاطبان با متغیرهای مستقل مثل دینداری ، احساس تعلق آنها به نظام جمهوری اسلامی ایران نزد آنها، اعتبار صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران، موفقیت برنامههای شبکۀ استانی، دانش و آگاهی، مزیت نسبی این نوآوری، تجربۀ استفادۀ قبلی و رؤیتپذیر بودن نتایج استفاده از این نوآوری از دیدگاه مخاطبان، رابطهای معنیدار بوده است. به عبارت دیگر این متغیرها میتوانند نحوۀ نگرش نسبت به این نوآوری را تعیین کنند. همچنین رابطۀ بین نگرش با متغیرهای مستقلی مثل سن، جنس، تحصیلات، پایگاه اجتماعی- اقتصادی و میزان دسترسی به شبکههای ماهوارهای معنیدار نبوده است و این متغیرها نمیتوانند تعیین کننده نگرش مخاطبان باشند.
علیرضا حسینی پاکدهی؛ حسنیه السادات شبیری
چکیده
روشها و میزان موفقیت آموزش سواد رسانهای در کشورهای مختلف، متفاوت است؛ برای مثال کشوری چون کانادا باسابقهای طولانی در آموزش سواد رسانهای، یکی از موفقترینهای این حوزه در جهان است. اما آموزش سواد رسانهای در ایران با وجود فراگیری رسانهها در کشور، پدیدهای نسبتاً نوظهور محسوب میشود. این پژوهش باهدف مقایسه عملکرد یک کشور ...
بیشتر
روشها و میزان موفقیت آموزش سواد رسانهای در کشورهای مختلف، متفاوت است؛ برای مثال کشوری چون کانادا باسابقهای طولانی در آموزش سواد رسانهای، یکی از موفقترینهای این حوزه در جهان است. اما آموزش سواد رسانهای در ایران با وجود فراگیری رسانهها در کشور، پدیدهای نسبتاً نوظهور محسوب میشود. این پژوهش باهدف مقایسه عملکرد یک کشور الگو در آموزش سواد رسانهای (کانادا) با کشوری نوپا در این راه (ایران) انجام شد. به همین منظور، عملکرد شبکه آگاهی رسانهای کانادا که از طریق «وبسایت مدیااسمارتس» به آموزش سواد رسانهای میپردازد و «وبسایت سواد رسانهای» ایران که تا امروز، تنها نمونه فارسی آموزش سواد رسانهای در فضای مجازی بوده است، با روش «تحلیل محتوا» مورد بررسی و مقایسه قرار گرفت. از مهمترین یافتههای پژوهش میتوان به این موارد اشاره کرد: در وبسایت کانادایی بیشترِ مطالب دارای ویژگیهای یک متن «آموزشی» هستند اما محتواهای سایت ایرانی در حد ارائه «اطلاعات عمومی» درباره سواد رسانهای و تأکید بر ضرورت و اهمیت فراگیری آن محدود شده است. در دو وبسایت مورد بررسی، اطلاعرسانی و آموزش درباره سواد رسانهای بیشتر بر محفوظ ماندن از «مخاطرات» و «پیامدهای منفی» رسانهها تمرکز دارد تا توجه به بهرهمندی از «مزایا» و «پیامدهای مثبت» رسانهها. همچنین با توجه به تقسیمبندی توانمندی سواد رسانهای به دو حوزه «دانش» و «مهارت» در هر دو وبسایت بیشتر به حوزه «دانش» توجه شده است و درنهایت، وبسایت کانادایی در تدوین مطالب آموزشی از نظریههای متخصصان سواد رسانهای بهره گرفته بود؛ موضوعی که در مطالب وبسایت ایرانی کمتر دیده شد.
عبدالرحمان علیزاده؛ زرین زردار
چکیده
در سالهای اخیر سهم شبکههای تلویزیونی ماهوارهای در سبد مصرفی مخاطبان بهویژه جوانان افزایش زیادی را نشان میدهد و همین امر مسئولان و سیاستگذاران را به جستجوی پاسخ این سؤال واداشته که چه دلایلی باعث جذابیت برنامههای این شبکهها بهویژه شبکه منوتو، بهعنوان پربینندهترین شبکه ماهوارهای در حال حاضر، و تماشای آن توسط ...
بیشتر
در سالهای اخیر سهم شبکههای تلویزیونی ماهوارهای در سبد مصرفی مخاطبان بهویژه جوانان افزایش زیادی را نشان میدهد و همین امر مسئولان و سیاستگذاران را به جستجوی پاسخ این سؤال واداشته که چه دلایلی باعث جذابیت برنامههای این شبکهها بهویژه شبکه منوتو، بهعنوان پربینندهترین شبکه ماهوارهای در حال حاضر، و تماشای آن توسط مخاطبان شده است. این تحقیق باهدف پاسخ بهاین دغدغه طراحی و به روش مصاحبه فردی و گروهی با جوانان تهرانی اجرا شده است. مصاحبههای انجام شده به روش تحلیل مضمونی مورد بررسی قرار گرفتهاند. نتایج حاصل از مصاحبهها نشان میدهد که جوانان برای تماشای شبکههای ماهوارهای و جذابیت آنها از پانزده دلیل مشخص نام میبرند که میتوان آنها را ذیل چهار مفهوم اصلی شامل بازنمایی ممنوعهها، صمیمیت و جوانی، قدرت بخشیدن به مخاطب و اطلاعات ـ سرگرمی دستهبندی کرد. به نظر میرسد، من و تو فضاهایی را پیش روی مخاطب ایرانی باز میکند که در شبکههای داخلی مسکوت گذاشته شده است.
فرشته آزادی پرند؛ فرزام متین فر؛ فاطمه مهدی خانلو
چکیده
شبکههای اجتماعی موبایلی موجب تسهیل ارتباطات از طریق موبایل میشوند که کاربران این شبکهها از موبایل بهمنظور دسترسی، اشتراک و توزیع اطلاعات استفاده میکنند. با افزایش روزافزون کاربران در شبکههای اجتماعی، حجم زیادی از اطلاعات به اشتراک گذاشته میشود که مشکلاتی ازجمله انتشار مطالب نادرست و شایعات دروغ را نیز به دنبال دارد. ...
بیشتر
شبکههای اجتماعی موبایلی موجب تسهیل ارتباطات از طریق موبایل میشوند که کاربران این شبکهها از موبایل بهمنظور دسترسی، اشتراک و توزیع اطلاعات استفاده میکنند. با افزایش روزافزون کاربران در شبکههای اجتماعی، حجم زیادی از اطلاعات به اشتراک گذاشته میشود که مشکلاتی ازجمله انتشار مطالب نادرست و شایعات دروغ را نیز به دنبال دارد. در این زمینه قویترین عامل برای سنجش صحت اطلاعات، استفاده از اعتبار هر کاربر بهعنوان منبع توزیع اطلاعات است. اعتبار هر کاربر بهعنوان منبع پخش اطلاعات میتواند بر اساس اعتماد دیگر کاربران به آن کاربر محاسبه شود. با توجه به ذهنی و ادراکی بودن مفهوم اعتماد، نگاشت اعتماد به یک مدل محاسباتی یکی از مسائل مهم در سیستمهای محاسباتی شبکههای اجتماعی است. ازجمله پیچیدگیهای فرآیند محاسبه اعتماد در این شبکهها توجه به این موضوع است که در شبکههای اجتماعی، اجتماعات گوناگونی وجود داشته که همه کاربران آنها بهصورت مستقیم به یکدیگر متصل نمیباشند. در این مقاله با استفاده از ویژگیهای کاربران در شبکههای اجتماعی، روشی منطبق بر منطق فازی برای دستهبندی کاربران پیشنهادشده است که اعتماد بین کاربران واقع در یک دسته با استفاده از مدل پیشنهادی محاسبه میشود. همچنین با استفاده از فرآیندهای ترکیب، انتقال و اجتماع اعتمادها، اعتماد بین کاربرانی که بهصورت مستقیم به یکدیگر متصل نیستند نیز بدست میآید. بررسی نتایج بیانگر این مسئله است که روش پیشنهادشده اعتماد افراد را در یک شبکه با دقت قابل قبولی معین میسازد.
علیرضا عبداللهی نژاد؛ جواد صادقی؛ ابوذر قاسمی نژاد
چکیده
در عصر کنونی، رفتار سیاسی شهروندان در جوامع گوناگون تحت تأثیر رسانهها و فناوریهای جدید ارتباطاتی قرار گرفته و تغییر شکل و ماهیت داده است. یکی از مهمترین رفتارهای سیاسی شهروندان، مشارکت سیاسی و رفتار رأیدهی آنان است که بیش از هر چیز دیگری، در محدوده عمل و تأثیر وسائل ارتباطجمعی و بهویژه رسانههای اجتماعی نوپدید قرار گرفته ...
بیشتر
در عصر کنونی، رفتار سیاسی شهروندان در جوامع گوناگون تحت تأثیر رسانهها و فناوریهای جدید ارتباطاتی قرار گرفته و تغییر شکل و ماهیت داده است. یکی از مهمترین رفتارهای سیاسی شهروندان، مشارکت سیاسی و رفتار رأیدهی آنان است که بیش از هر چیز دیگری، در محدوده عمل و تأثیر وسائل ارتباطجمعی و بهویژه رسانههای اجتماعی نوپدید قرار گرفته است. در این راستا، پژوهش حاضر تلاش دارد، تأثیر رسانههای اجتماعی- فیسبوک، اینستاگرام و تلگرام- بر مشارکت سیاسی دانشجویان دانشگاه علامه طباطبائی را در انتخابات اخیر مجلس شورای اسلامی و خبرگان رهبری (هفتم اسفندماه 1394) بررسی و مطالعه نماید. روش پژوهش، پیمایش و ابزار گردآوری دادهها نیز پرسشنامه محقق ساخته است. با استفاده از فرمول کوکران از جامعه آماری 8569 نفری - که تمام دانشجویان شاغل به تحصیل در دانشکدههای پردیس اصلی دانشگاه علامه طباطبائی را شامل میشد- 370 نفر بهعنوان حجم نمونه انتخاب و بررسی شدند. یافتههای پژوهش نشان میدهد که بین میزان استفاده از رسانههای اجتماعی منتخبِ تحقیق با مشارکت سیاسی (413/0)، میانِ میزان اعتماد به رسانههای اجتماعی موردبررسی و مشارکت سیاسی (318/0) و میزان اثربخشی در استفاده از رسانههای اجتماعی با مشارکت سیاسی (523/0) رابطة مثبت و معناداری وجود دارد. در ارتباط با دو متغیر زمینهای مقطع تحصیلی (401/0-) و سن پاسخگویان (دانشجویان نمونه تحقیق) با مشارکت سیاسی (431/0-) نیز رابطه معکوس و معنادار است. نتایج حاصل از تحلیل رگرسیونی نیز نشان میدهد، که حدود 32 درصد از کل واریانس مشارکت سیاسی دانشجویان با این پنج متغیرِ معنادار یعنی میزان استفاده، میزان اعتماد، میزان اثربخشی، مقطع تحصیلی و سن قابل پیشبینی است.
محمودرضا رهبرقاضی؛ مرضیه فدایی ده چشمه؛ اعظم شهریاری
چکیده
مصرفگرایی سیاسی شیوه جدیدی است که شهروندان توسط آن میتوانند از طریق انتخاب کالاها و محصولات سازگار با ارزشهای اجتماعی، اخلاقی و سیاسی خود در الگوها و فرایندهای اجتماعی و سیاسی جامعه خود مشارکت کنند. به عبارت دیگر، تصور آگاهی، آزادی و توانایی عمل انسان ماهیت مصرفگرایی سیاسی را تشکیل میدهد و به همین دلیل است که مصرفکنندگان ...
بیشتر
مصرفگرایی سیاسی شیوه جدیدی است که شهروندان توسط آن میتوانند از طریق انتخاب کالاها و محصولات سازگار با ارزشهای اجتماعی، اخلاقی و سیاسی خود در الگوها و فرایندهای اجتماعی و سیاسی جامعه خود مشارکت کنند. به عبارت دیگر، تصور آگاهی، آزادی و توانایی عمل انسان ماهیت مصرفگرایی سیاسی را تشکیل میدهد و به همین دلیل است که مصرفکنندگان سیاسی از تواناییهای خود جهت تغییرات اجتماعی و سیاسی استفاده میکنند. در این راستا شناخت نقش عوامل موثر بر مصرفگرایی سیاسی به منظور ارزیابی نظرات مردم، اهمیت بسیار زیادی دارد. در این راستا، هدف اصلی این پژوهش بررسی تاثیر ابعاد مختلف شبکههای اجتماعی (مدت زمان عضویت در شبکههای اجتماعی، میزان استفاده روزانه از شبکههای اجتماعی، میزان فعال بودن کاربران در شبکههای اجتماعی و میزان واقعی تلقی کردن محتوای شبکههای اجتماعی از دیدگاه کاربران) بر مصرفگرایی سیاسی میباشد. جامعه آماری این پژوهش شامل دانشجویان کلیه دانشگاههای سطح شهر اصفهان در سال تحصیلی 96-1395 میباشد که به روش نمونهگیری خوشهای 327 نفر از آنان به عنوان حجم نمونه انتخاب شده و با روش پیمایش مورد مطالعه قرار گرفتند.در این راستا نتایج پژوهش نشان می دهد تنها میزان فعالیت در شبکه های اجتماعی بر مصرف گرایی سیاسی تاثیر معنی دار داشته است. به عبارت دیگر به هر میزان فعالیت افراد در شبکههای اجتماعی عمق بیشتری مییابد، گرایش آنان به مصرفگرایی سیاسی نیز افزایش پیدا میکند.
عبدالرحمان علیزاده؛ زرین زردار
چکیده
این مقاله به دنبال بررسی عواملی است که سبب شدهاند جوان ایرانی برای تأمین نیاز خود به سرگرمی، شبکههای ماهوارهای را به برنامههای مشابه تلویزیون داخلی ترجیح دهد و به این سؤال پاسخ میدهد که از دید مخاطبان جوان، چه عواملی سبب جذابیت محتواهای داستانی و مستند تلویزیونهای ماهوارهای شدهاند؟ برای یافتن پاسخ این سؤال با 25 جوان ...
بیشتر
این مقاله به دنبال بررسی عواملی است که سبب شدهاند جوان ایرانی برای تأمین نیاز خود به سرگرمی، شبکههای ماهوارهای را به برنامههای مشابه تلویزیون داخلی ترجیح دهد و به این سؤال پاسخ میدهد که از دید مخاطبان جوان، چه عواملی سبب جذابیت محتواهای داستانی و مستند تلویزیونهای ماهوارهای شدهاند؟ برای یافتن پاسخ این سؤال با 25 جوان تهرانی مصاحبه فردی و گروهی نیمه ساختاریافته کیفی انجامشده و متن مصاحبهها به روش تحلیل مضمونی و با کمک نرمافزار مکسکیودا تحلیلشده است. تحلیل یافتههای مصاحبهها نشان میدهد که دلایل جذابیت فیلمها و سریالهای تلویزیونی ماهوارهای را میتوان در مضامین فراگیر زیر خلاصه کرد: روالهای قصهپردازی، چسب اجتماعی، توانمندسازی اطلاعاتی مخاطب، مقاومت در برابر چارچوبهای تلویزیون داخلی و تکرار الگوهای آشنا. همچنین دلایل جذابیت مستندهای تلویزیونهای ماهوارهای را میتوان در جامعیت روایت و انتخاب و روایت حرفهای سوژهها خلاصه کرد. بهطورکلی محتوای داستانی و مستند شبکههای ماهوارهای سه کارکرد اصلی دارند: مخاطبان با استفاده از محتوا تعاملات خود را گسترش میدهند و موضوعاتی برای ارتباط به دست میآورند. آنها میتوانند در دنیایی که معانی آن را مؤلفان دیگری تولید کردهاند، الگوهای آشنای خود را بیایند و فضای آشنای خود را شکل دهند و با اطلاعاتی که از محتوای داستانی و مستند به دست میآورند، بدون اینکه رنج مواجهه با محتوای جدی را متحمل شده باشند، احساس میکنند در ساختن دنیای خود و مواجهه با جهان اجتماعی توانمندند و این توانمندی بااحساس احاطه بر جهان بهدستآمده که رضایت روانی مخاطبان جوان را در پی دارد.